سائمه سلطانی
بخش اول
در این مقاله بر توضیح واقعیتها، احکام و رویکردهای سیستماتیک زن ستیزی در اسلام که در قبال زنان انجام میشود پرداخته شده است. در بخش اول موضوع حجاب بررسی و موشکافی شده است. بخشهای دیگر مقاله که در شمارههای بعدی و جداگانه نشر میشوند به سایر ابعاد موضوع زنان در اسلام پرداخته است.
در بخش حجاب خواستگاه حجاب، حجاب پیش از اسلام (بین النهرین، قوانین آشور، آیین زردشت، یهودیت، مسیحیت، عربستان و…) بررسی شده است. همچنین حجاب در قرآن، حجاب در احادیث، مسالهی حجاب از منظر روانشناسی شخصیت محمد، حجاب به عنوان یک پدیدهی طبقاتی، و… تشریح، تحلیل و نقد شده است.
فعلا بخش اول این مقاله نشر میشود.
۱- حجاب
پیشینهی تاریخی حجاب به قبل از اسلام میرسد. هر چند عدهای از جمله داکتر محمد محق و خانم سهیلا وحدتی بنا (مترجم قانون آشوریان به زبان فارسی) مدعی دستور حجاب منحیث یک ماده قانونی در قانون حمورابی شدهاند، اما با کمال تعجب، هیچ یک، مادهای را که این ادعا را مشخص و اثبات کند ذکر نکردهاند. مهمتر اینکه در قانون حمورابی چنین ماده و مسالهای ذکر نشده است.
ازین رو تقویمهای که میشود از آنها منحیث نخستین مرجع صدور دستور حجاب در اوایل تاریخ تذکر به عمل آورد؛ عهد زرتشت پیامبر است. (در مورد پیشینه زیستی زرتشت توافق کلی و واحد وجود ندارد)، اما عهد آشوریان بین النهرین به سه هزار و دو صد سال قبل میرسد.
فریدون پور بهمن در مورد حجاب در عهد زرتشت در کتابش بنام «پوشاک در ایران باستان»؛ صفحه ۷۶؛ چنین مینویسد: «آن گونه که متون تاریخی یاد کردند، در همه آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند، شلوار و چادر امری رایج در فرهنگ و دین مردمِ آن زمان بود و زنان هر چند با آزادی، در محیط بیرون خانه رفت و آمد میکردند و همپای مردان به کار میپرداختند، اما این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهای فسادانگیز صورت مییافت».
در ماده چهل قانون آشور در باره حجاب چنین آمده است: «زنهای شوهردار، بیوهها و زنان آشوری هنگامیکه به خیابان میروند، نباید سر برهنه باشند. دختران اشرافی باید سر خود را بپوشانند، چه با روسری، جامه یا (ردا)؛ آنها نباید سربرهنه باشند. هنگامی که … یا … نیازی نیست سرپوش داشته باشند، ولی هنگامیکه «تنها» به خیابان میروند باید سرپوش داشته باشند. یک معشوقه (concubine) که با خانم خویش در خیابان راه میرود باید سرپوش داشته باشد. یک کنیز پرستشگاه که ازدواج کرده باید در خیابان سرپوش داشته باشد، ولی اگر مجرد باشد باید سر برهنه باشد، نباید سرپوش داشته باشد. یک روسپی نباید سرپوش داشته باشد؛ باید سربرهنه باشد. هر مردی که یک روسپی را با سرپوش ببیند باید وی را دستگیر کند، شاهدانی (شاهد باید مرد باشد) فراهم کند، و آن زن را به درگاه قصر بیاورد. گرچه جواهرات زن را نباید از وی گرفت، ولی مردی که او را دستگیر کرده لباسهای آن زن را متصرف میشود. آن زن (پنجاه ضربه) چوب میخورد و قیر بر سرش ریخته خواهد شد. اگر مردی یک روسپی را با سرپوش ببیند و به جای اینکه او را به درگاه قصر بیاورد او را به حال خود بگذارد، او نیز (پنجاه ضربه) چوب میخورد. کسی که آن مرد را بیاورد، صاحب لباسهای آن مرد خواهد شد. گوشهای آن مرد را باید سوراخ کرده و با ریسمانی در پشت وی ببندند، و او باید یک ماه برای پادشاه بیگاری کند.
کنیزان (زنان برده) نیز نباید سرپوش داشته باشند. هر مردی که کنیزی را با سرپوش ببیند باید وی را دستگیر کرده و به درگاه قصر بیاورد. گوشهای آن کنیز بریده میشود و مردی که او را آورده میتواند لباسهای آن کنیز را متصرف شود. اگر مردی کنیزی را با سرپوش ببیند و به جای اینکه او را به درگاه قصر بیاورد او را به حال خود بگذارد، و آن مرد متهم و محکوم شود، باید (پنجاه ضربه) چوب بخورد. گوشهای آن مرد را باید سوراخ کرده و با ریسمانی در پشت وی ببندند، و او باید یک ماه برای پادشاه بیگاری کند.” (۱).
بعد از عهد زرتشت و آشوریان در دورههای مختلف و مکانهای مختلف حجاب بر زنان تحمیل شده است که نسبت دور نشدن از بحث اصلی، میکوشم ادامه پیشینهی حجاب را تا ادیان سامی که به ترتیب از یهودیت، مسیحیت و اسلام به موضوع حجاب پرداختند و این موضوع را به طور ارثی از یکدیگر به ارث بردند، بپردازم:
ویل دورانت چنین نقل میکند: «اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، چنان که مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل میکرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلّم میکرد، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریهای او را طلاق دهد.». ( تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۱۲، ص ۳۰).
«همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلفها، طلا و مروارید و رخت گران بها بلکه چنانکه زنانی را میشاید که دعوای دینداری میکند به اعمال صالحه …». (انجیل، رساله پولس به تیموناؤس، باب دوم، فقره ۹ – ۱۵).
قبل ازینکه به بحث در مورد حجاب در جوامع عرب قبل از اسلام و در آغاز دوره اسلام بپردازیم، نتیجهگیری مختصری در مورد حجاب از دوره زردشتی و آشوری تا قبل از آغاز ادیان سامی ارائه میکنم.
همانطوری که دیدیم در اکثر این دورهها حجاب بیشتر منشاء و خواستگاه طبقاتی و تمیز دهنده میان طبقه حاکم و بردگان و فرودستان داشته و لباس و پوشش مال نایاب و کم یافتی محسوب میشده چنان که بلخصوص در قانون آشور دیدیم حتا فردی که زن تن فروش و برده را به جرم داشتن حجاب به پنجه قانون میسپرده، لباس آن زن منحیث انعام و جایزه برای آن فرد داده میشده است.
اما پیشینه حجاب قبل از اسلام در عربستان، طوری دیگری است. کاملاً در تضاد با خواستگاه شرعی، اخلاقی، عفتی و الوهی آن قرار دارد.
چنانکه امیر ترکاشوند در کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» در مورد پوشش قبل از اسلام چنین مینویسد: «برهنگیِ مستمرّ بسیاری از اندام، پدیدهای کاملاً رایج در سطح اجتماع بود از آن گذشته بخش دیگری از اندام که معمولاً پوشیده بود نیز گهگاه نمایان میشد. بطوریکه حتا عزم جدی در پوشاندن عوره از سوی زنان و به ویژه مردان وجود نداشت! قبح برهنگی در نزد آنان شکسته بود و به عبارت دقیقتر، قبحی وجود نداشت که بخواهد شکسته شود؛ پوشاک زنان نیز خیلی بهتر از مردان نبود. اینان معمولاً به جای رداء و حتّی إزار از پیراهن استفاده میکردند، اما پیراهنی کاملاً ابتدائی و نادوخته که بسیاری از اندام را هرگز در بر نمیگرفت و اطمینانی نیز به استتار دائمش در قبال مواضع تحت پوشش نبود.
درست است که برخی از زنان جاهلی از روسری استفاده میکردند، اما این استفاده لزوماً ناشی از رعایت حجاب و مرتبط با عفّت جنسی نبود بلکه ناشی از مسائل عرفی (از جمله کسب تشخّص و اعتبار، تمایز از کنیزان) یا برخاسته از شرایط اقلیمی (از جمله مهار تابش آفتاب و گرد و غبار) بود به همین خاطر بسیاری از مردان نیز همین روسری و سراندازها را به کار میبردند. از آن گذشته اگر قرار بر رعایت جنبههای اخلاقی و شرعی بود بیشک استتار ناحیه دامن اُولی بود در حالیکه هر دو، چه مرد چه زن، نسبت به آن سهلانگار بودند». (ترکاشوند، ص: ۹).
هم چنین ترکاشوند مینویسد: «گویا به نظر میرسد اوایل آغاز اسلام و اواخر دورهی قبل از اسلام بوده است که برای پوشاندن اندام از یکی دو قطعه پارچهی نادوخته (که به إزار [لُنگ] و رداء [رودوشی] مشهورند) استفاده میکردند در واقع ستر اندام به وسیله پارچه صورت میگرفت و نه لباس! پس، هم تعداد جامههای که مورد استفاده قرار میدادند کم بود و هم علاوه بر آن نادوخته بود (نشانِ جامههای موصوف را امروزه میتوان در جامهی احرام حجاج سراغ گرفت هرچند در بسیاری موارد از این نیز ضعیفتر بود. بنابراین پوشیدگیِ «دقیق و کامل»، هر دو مخدوش بود. زیرا با جامههای نادوخته نمیتوان انتظار دقّت، و با اندک بودنِ تعداد نمیتوان توقّع پوشش کامل را داشت. به دلیل همین محدودیتها، پیامبر (ص)
فقط میتوانست از آنها بخواهد که برهنه راه نروند، و یا مراقبِ شرمگاهشان باشند. زیرا گاه میشد که إزار و رداء از بدنشان جدا میشد و یا بسیار پیش میآمد که مراقبتی از بروز عوره نمیکردند».(ترکاشوند، ص: ۹).
حالا نظر به تحقیق امیر ترکاشوند چنین نتیجهی میتوان گرفت:
۱- قبل از اسلام حجاب وجود داشته، اما مفهوم وجودی حجاب قطعاً ناشی از شریعت، الوهیت، اخلاق و عفت جنسی نبوده است. بلکه خواستگاه طبقاتی و اقلیمی داشته است. یعنی زنان طبقهی ثروتمند و قدرتمند از حجاب منحیث یک امتیاز که مختص طبقات بالای جامعه قرار داشته و نشانی از شان و مقام طبقاتی شان بوده، استفاده میکردند. همچنان دلیل دیگر استفاده از حجاب، در امان ماندن از آفتاب سوزان و یاهم گرد و خاک صحرایی بوده است. نه اینکه عفت جنسی شان تحت سوال قرار بگیرد، یا به سبب آن به گناه آلوده شوند و به جهنم بروند. یاهم نمایندگی از اخلاق شان کند. یا خواست خدای شان بوده است که چنین لباس بپوشند.
۲- حجاب هم مختص زنان نبوده یعنی مردان هم از آن استفاده میکردند. زیرا اقلیم صحرایی عربستان، خشک، داغ و گرد بادی است که باعث اذیت بدن توسط نور گرمای شدید و آلوده شدن با خاک میگردید. چنان که تا حال این فرهنگ لباس را در مردان عرب هم به چشم ملاحظه میکنیم که دارای لباس دراز و چادرهای سفید استند.
۳- نظر به گفته امیر ترکاشوند در بخش اخیری که نقل کردیم، چنین به نظر میرسد که محمد و اسلام از همان اول تاکید بر حجاب داشتند. حجابی که مکلفیت و ملزومیتش را خواستگاههای اخلاقی، الوهی، عفت جنسی و شرعی شکل میداده است. اما نظر به فقر مردم در تهیه لباس و هم بیگانه باوری مردم با خواستگاه الوهی حجاب، محمد ناگزیر بوده با محافظه کاری و مدارا برخورد کند!
حالا که تا اینجا رسیدیم و تاریخ حجاب قبل از اسلام و منشای طبقاتی آن مشخص شد؛ خیلی مهم است به خواستگاههای حجاب در اسلام بپردازیم تا مشخص شود که آیا در اسلام نیز حجاب منشای طبقاتی دارد یا نه صرفاً الوهی است و یا منشا و مبنای دیگری هم در عقب آن قرار دارد
ادامه دارد