سوما کاویانی
جاری میشوم
در دستان تو
چو زلال آب
و در سکوت نا به هنگام ظهر
قطره قطره
میبارم
بی هیچ انتهایی
و بی هیچ
ریشهای
در انجماد اندیشهها
برگ میکشم
و شاخه میدوانم
در سرشاری زندگی
هر چند کوتاه
هر چند تلخ
هر چند وحشتزا
یا سیاه
سیاه
سیاه
زندگی زیباست!
و این را اشعهی خورشید به سوگند نشسته است.
قلب سیاهی خواهد درید
سپاه نور گواه این است
سیاهی شگافتنی است
و آفتاب از سر پنجههای ما،
لبریز خواهد شد.
و عشق به انسان شگوفه خواهد داد.
باورت را از دست مده!
امید در دیدگان کودک خرد سال میدرخشد.
سلاح بر زمین نگذار،
انسانیت پیروز میشود.