روایت یک زن زندانی: طالبان برای زندانیان داروی بی‌حس‌کننده می‌دهند

نهادی موسوم به «شبکه‌ی همبستگی با زنان»، روایت یک زن زندانی در زندان طالبان را منتشر کرده است. در این روایت از بازداشت خودسرانه‌ تا شکنجه و تجاوز بر زندانیان گفته شده است.
به گفته‌ی شبکه‌ی همبستگی با زنان، «این روایت، روایتی زنی است که به اسارت درآمد؛ اسارتی که نه‌تنها در دستان طالبان بود، بل‌که در چنگال جهانی بود که در برابر زخم‌های او، هم‌چنان به سکوت ادامه می‌دهند».
این روایت، برای قربانی از نام مستعار، داکتر فرح، کار گرفته است. داکتر فرح نمونه‌ی هزاران زن قربانی «چرخه‌ی بی‌پایان خشونت و تجاوز» است. وی از چشم‌دیدها، شکنجه‌ها، تجاوز و حتا به «اجبار خوراندن داروی بی‌حس‌کننده» می‌گوید.
به گفته‌ی داکتر فرح، اکنون او زبان باز کرده و فاجعه‌ی پنهان زندان طالبان را روایت می‌کند. وی تأکید کرده که هیچ سلطه‌یی، «حقیقت انسانیت» را برای همیشه دفن نمی‌تواند.
خانم فرح، در این روایت گفته است که پیش از بازداشت و زندان‌رفتنش، چندین‌بار از سوی مأموران طالبان در محل کارش بازجویی شده بود. این بازجویی هرچند روح و روان او را آشفته کرد؛ اما هیچ تأثیری بر اراده‌ی خستگی‌ناپذیری وی نداشت.
اما دست‌آخر، روز سیاه سراغ او را گرفت و در هنگام بازگشت از محل کارش به خانه، دو مرد نقاب‌دار از موتر رنجر پایین شده، او را به زور داخل رنجر سوار کردند.
بیست دقیقه دورتر از مرکز شهر، داکتر فرح را در بازداشتگاه تاریک‌، ساکت و نمناک بردند. او در این زندان بیم‌ناک، فریاد «بی‌گناهی» خود را سر می‌داد؛ اما شلاق ظالمانه‌ی طالبان، او را به سکوت وادار می‌کرد.
بر بنیاد روایت او، در میان وحشت‌وترس، مأموران طالبان در نیمه‌های شب ابتدا او را شکنجه و سپس بر وی تجاوز می‌کردند.
همان کسانی که در زندان بالای او تجاوز کردند، فرح را «فاحشه‌یی که جامعه را کثیف کرده»، صدا می‌زدند. فرح ادامه داده است که طالبان داروی ناشناخته برای او خوراندند و ذهنش در میان شوک، تیره و مبهم شده بود.
شبکه‌ی همبستگی با زنان به نقل از فرح نوشته است: «او از این‌که دقیقا چه برایش گفته می‌شد یا چه بر سرش آمد، چیزی به یاد نمی‌آورد؛ تنها سنگینی شکنجه و تحقیری که بر وی روا داشتند، بر بدن او مانده بود».
به گفته‌ی او، زن‌بودن «جرم بی‌پایان» است و در حال حاضر، زنان تحت ستم طالبان، هویت خود را از دست داده‌اند.

به اشتراک بگذارید: