روز جهانی حقوق بشر؛ نمادی برای پاسداری از کرامت انسانی

روز جهانی حقوق بشر، که هر ساله در تاریخ ۱۰ دسامبر گرامی داشته می‌شود، یادآور تصویب اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ است. این اعلامیه یک نقطه‌ی عطف تاریخی به شمار می‌آید؛ چرا که برای نخستین‌بار حقوق اساسی هر انسان، فارغ از نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت یا باورهای سیاسی، به طور جهانی به رسمیت شناخته شد. این روز فرصتی است برای تأمل بر چالش‌های پیش رو در تحقق این حقوق، به‌ویژه در جوامعی که حقوق اولیه‌ی انسانی به طور سیستماتیک زیر پا گذاشته می‌شود.

روز جهانی حقوق بشر، یادآور آرمان جهان‌شمول است که در آن کرامت انسانی مبنای هرگونه حق و آزادی قرار می‌گیرد. این روز، فرصتی است برای تأمل بر مسیر طولانی‌یی که بشریت در جست‌وجوی عدالت طی کرده و نیز نگاهی به چالش‌های عمیق و دردناکی است که هم‌چنان پیش روی‌شان قرار دارد. در میان این چالش‌ها، آن‌چه امروز در افغانستان بر زنان می‌گذرد، نه‌تنها زخم عمیقی بر پیکر حقوق بشر است، بل‌که شکستی برای وجدان جمعی جهان است. زنان افغانستان، در سایه‌ی حاکمیت گروهی که زن‌ستیزی را به‌عنوان ابزاری برای تحمیل قدرت به کار گرفته است، با محرومیت از ابتدایی‌ترین حقوق خود مواجه‌اند؛ حقوقی که نه‌تنها در اسناد بین‌المللی، بل‌که در ذات انسانیت ریشه دارند.

از همان روزهای نخست بازگشت طالبان به قدرت، نشانه‌های تاریک سیاست‌هایی که زنان را هدف قرار داده بود، آشکار شد. ابتدا مدارس دخترانه بسته شد، سپس دانشگاه‌ها به روی زنان قفل شد و در نهایت، آنان از حضور در بسیاری از عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی محروم شدند. این اقدامات نه‌تنها حقوق زنان را نقض کرده، بل‌که جامعه‌یی را که به زنان به‌عنوان نیمی از نیروی فعال خود نیاز دارد، به سوی انزوای بیشتر و فقر عمیق‌تر سوق داده است. زنان افغانستان، که همواره در برابر سخت‌ترین شرایط تاریخ مقاومت کرده‌اند، اکنون در محاصره‌ی قوانینی قرار گرفته‌اند که هدفی جز حذف آنان از حیات عمومی ندارد.

این حذف سیستماتیک، تنها به آموزش و اشتغال محدود نمی‌شود؛ این قوانین سخت‌گیرانه‌ حتا نحوه‌ی زندگی آنان را نیز تحت کنترل درآورده‌اند. این قوانین که خروج از خانه را مشروط به همراه محرم می‌کند و آنان را از بسیاری از فضاهای عمومی طرد می‌کند، تلاش آشکار برای بازگرداندن زنان به فضای بسته و خاموش خانه است؛ جایی که صدای آنان شنیده و خودشان دیده نشود. این وضعیت، نه‌تنها نقض حقوق بشر بوده، بل‌که انکار هویت زنانه است؛ انکاری که در آن، زنان نه به‌عنوان انسان‌هایی مستقل، بل‌که به‌عنوان سایه‌یی از اراده‌ی مردانه تعریف می‌شوند.

جامعه‌ی جهانی و آزمون وجدان انسانی
در این میان، نقش جامعه‌ی جهانی و سازمان‌های حقوق بشری در قبال چنین بحران انسانی، به‌ویژه در روزهایی که جهان به گرامی‌داشت حقوق بشر می‌پردازد، بیش از پیش برجسته می‌شود. سکوت یا واکنش‌های نمادین در برابر این فجایع، به معنای پذیرش سرکوب و مشروعیت‌بخشی به آن است. سازمان‌های حقوق بشری، به‌عنوان وجدان بیدار جامعه‌ی جهانی، وظیفه‌ی دشواری بر عهده دارند. آنان باید صدای زنان افغانستان را به گوش جهانیان برسانند، جنایات طالبان را مستندسازی کنند و با ایجاد فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی، این گروه را به پاسخ‌گویی وادارند؛ اما این مسئولیت تنها به افشاگری محدود نمی‌شود. حمایت مستقیم از زنان افغانستان، گامی ضروری در راستای تحقق عدالت است.

اما جامعه‌ی جهانی، به‌رغم وظایف اخلاقی و قانونی خود، تاکنون واکنشی درخور به این بحران نشان نداده است. سیاست‌های منفعلانه، اولویت‌بخشی به منافع سیاسی و اقتصادی، و نبود اراده‌ی جدی برای مقابله با طالبان، به این گروه زن‌ستیز امکان داده تا بدون هیچ‌گونه هراس از مجازات، به سرکوب زنان ادامه دهند. این کوتاهی، نه‌تنها ضربه‌یی به اعتبار نهادهای بین‌المللی است، بل‌که پیام خطرناک به سایر حکومت‌ها و گروه‌های سرکوب‌گر می‌فرستد؛ این‌که نقض حقوق بشر، به‌ویژه حقوق زنان، پیامدی نخواهد داشت.

در نهایت، روز جهانی حقوق بشر تنها یک مناسبت تقویمی نیست، بل‌که فرصتی است برای بازنگری در مسئولیت‌های جمعی ما در قبال حفظ کرامت انسانی. آن‌چه امروز بر زنان افغانستان می‌گذرد، آزمونی برای جهان است؛ آزمونی که در آن، وجدان جامعه‌ی جهانی و نهادهای حقوق بشری به محک کشیده شده‌اند. اگر این نهادها نتوانند در برابر چنین بی‌عدالتی آشکاری اقدام کنند، نه‌تنها به زنان افغانستان، بل‌که به خود مفهوم حقوق بشر خیانت کرده‌اند. تاریخ، سکوت در برابر این جنایات را به یاد خواهد سپرد؛ همان‌گونه که مقاومت زنان افغانستان، امید به عدالت را زنده نگه داشته‌ است.

به اشتراک بگذارید: