نویسنده: رحمت الله شریعتی
زن در ایدئولوژی اسلامی در محور یک گفتمان قرار دارد و شاید هیچ دینی به اندازهی اسلام در مورد زن سخن نگفته و تعیین تکلیف نکرده باشد. اما اینکه این همه سخن در مورد زن، به نفع او تمام شده یا به ضررش، جای بحث فراوان دارد.
اسلام در ابتداییترین مراحل شکلگیری خود با زندهبهگور کردن دختران مخالفت کرد؛ حرکتی مهم و حیاتی در حمایت از زنان. اما پیام و رفتارهای بعدی اسلام و پیامرسانهایش، کمتر به نفع زنان و بیشتر به زیان آنها تمام شد.
خدیجه، اولین زن تاجر در مکه بود که با گرویدن به اسلام و ازدواج با محمد، استقلال و داراییهایش را از دست داد و خانهنشین شد. او در واقع اولین قربانی رژیم اسلامی بود.
مراحل بعدی آیات و روایات، مانع نگاه انسانی به زن و درک او بهعنوان انسانی برابر با مرد میشود. در قرآن، دستکم ۳۴ آیه به طور صریح یا ضمنی، زندگی شخصی، اجتماعی و اقتصادی زن را تعیین تکلیف کرده است. برای نمونه، ارزش خون زن نصف مرد دانسته شده است. چنین نگاهی مستقیماً شأن انسانی زن را هدف میگیرد و نیمی از کرامت او را انکار میکند. در اجتماع، زن بدون اجازهی شوهر نمیتواند از خانه بیرون شود، و گواهی دو زن معادل گواهی یک مرد است. در عرصهی اقتصادی نیز، سهم ارث زن از پدر، نصف برادرش است.
همین نگاه به زن و جایگاه او در دین، سبب فروکاستن ارزش انسانی زنان در جوامع اسلامی شده و لایههای ضخیم فرهنگییی را پدید آورده که امروز شاهد آن هستیم؛ زیرا در شریعت اسلامی، هیچ مردی برای کشتن زناش قصاص نمیشود؛ چون زن «نصف انسان» دانسته میشود و انسان کامل را نمیتوان برای نیمهاش قصاص کرد. خونبهای زن نیز در احادیث مختلف به نفع مرد تخفیف مییابد. بنابراین، برای خون زنانی چون فرخنده و عابده، نمیتوان بهگونهی عادلانه و مطابق قانون اسلامی دادگاه و مجازات انتظار داشت. از همینرو، شارعان اسلامی و مجریان احکام، ابایی از کشتن و زندانیکردن زنان ندارند.
اما فمینیسم؛ دقیقاً روایت متقابل اسلام است. فمینیسم در چهار موج خود، از مسائل اجتماعی، مدنی، حقوقی، سیاسی و خانوادگی گرفته تا علوم، همه را به پرسش گرفت و بسیاری از عرصههای زیست بشری را مردسالارانه دانست. موج اول، برابری حقوقی را مطرح کرد. موج دوم، خشونت جنسیتی را برجسته ساخت. موج سوم، مساوات در فرصتها را خواستار شد و موج چهارم، بازنگری در نقشهای جنسیتی را پیش کشید.
فمینیسم نیز مانند دیگر جنبشهای اجتماعی، از آسیب افراط و تفریط در امان نماند، اما مبارزات و پرسشگریهای فمینیستها، جهان را به تأمل واداشت. دستاورد این تلاشها، ایجاد نهادها و اسناد بینالمللییی بود که دولتها را به وضع قوانین حمایتی و فرصتساز برای زنان وادار کرد.
سکولاریسم بهعنوان رویکردی سیاسی و اجتماعی، به یاری فمینیسم آمد و جسارت و خودباوری زنان را تقویت کرد. از اینرو، زنان تنها در نظامهای سکولار از تساوی حقوق و شأن انسانی برابر با مردان برخوردارند، و این برابری، با ضمانتهای قانونی حفظ میشود. در حالی که در ادیان و ایدئولوژیهای بزرگ، زنان همچنان قربانیان درجه اولاند.
پ.ن: از فمینیستهای کشورم میخواهم بهجای نگاههای سطحی و شعارهای بدون معرفت، به ریشههای خشونت توجه کنند؛ زیرا معرفت، از پایههای خشونت است و ما را در مبارزه قویتر و در یافتن راه حل، نزدیکتر میسازد.
پ.ن۲: برای عابده ایستادگی کنیم: با قدم، با قلم و با کلمه.