نویسنده: سائمه سلطانی
به تازگی ادارهی «امر به معروف و نهی از منکر» طالبان احکامی را توشیح کرده است که بر اساس آن صدای زنان و موسیقی منع شده است. در این احکام، صدای زنان جز عورت اطلاق شده و پخش آن ممنوع گردیده است. این احکام در یک مقدمه، چهار فصل و ۳۵ ماده توشیح و در جریدهی رسمی نشر گردیده است. علاوه بر این، پوشاندن صورت زنان و منع رانندگان از انتقال زنان بدون محرم شرعی، اجباری گردیده است.
در زبان اردو به زنان «عورت» خطاب میشود و عورت اصطلاح شرعی/ عربی بوده که بیانکنندهی آلت تناسلی است. نمایانکردن آلت تناسلی در ادیان شدیداً ممنوع است و از آنجا که زنان در اسلام، سراپا متاع جنسی و آلت تناسلی شمرده میشوند، اسم دیگر آنها عورت یا عورته است. بدون شک، دستور فعلی امارت اسلامی برای عورت خطابکردن صدای زنان و همچنان عورتگفتن زنان در زبان اردو، ریشه در بستر شر و احکام اسلامی دارد.
این دستورالعملها نشاندهندهی تشدید محدودیتها بر زنان و تعمیق تفکرات پدرسالارانهی اسلامی در جامعه است. ممنوعیت صدای زنان در جمع، حتا در قرائت نعت یا قرآن، یک اقدام هدفمند برای خاموشکردن و به حاشیهراندن هرچه بیشتر زنان پنداشته میشود. این نوع قوانین نه تنها حقوق اولیهی انسانی را نقض میکند، بلکه جایگاه زنان را در جامعه نیز به شدت محدود خواهد کرد و آنها را به موجودات منفعل و خاموش تقلیل خواهد داد. مطمئناً از این بهبعد حکومت و جامعهی اسلامزدهی افغانستان یک دلیل بیشتر برای زنکُشی بهنام «صدای ممنوع زنان» خواهند داشت.
این مقررات، علاوه بر محدودکردن آزادیهای فردی، پیامدهای گستردهتری در سطح جامعه دارد. این اقدامات باعث تقویت تفکرات سنتی و پدرسالارانهیی میشود که در آنها زنان به مثابهی موجوداتی که نیاز به کنترل و نظارت دارند، دیده شده و با آنها برخورد خواهند شد. این رویکرد نه تنها به زنان آسیب میزند، بلکه جامعه را از پیشرفت و توسعه نیز محروم خواهد کرد.
چنین اقداماتی به وضوح نقض حقوق بشر است و جامعهیی را به تصویر میکشد که در آن افراد بر اساس جنسیتشان از اساسیترین حقوق و آزادیهای خود محروم میشوند. این نوع محدودیتها نشاندهندهی نگرش تنگنظرانه و غیرمنعطف، لجوجانه و عصبیتآمیز اسلام سیاسی نسبت به جنسیتهای غیرمردانه و غیر ایدئالاش است. این نگرش و اقدامات به شدت به ساختار انسانی جامعه آسیب میزند و تحت هر شرایطی باید با آن مقابله شود.
اما نکتهی اساسی این است که جامعهی دینزدهی افغانستان هیچگاه قرار نیست بپذیرد که این احکام واقعی اسلام است و واردکردن استدلالی بهنام «تفسیر متنوع شرعی و اسلامی» مبارزهیی در برابر واقعیت چهرهی کریهی اسلام است. این تفسیر جز ویرانی و شر اجتماعی، هیچ سود دیگری نخواهد داشت. «تفسیر» همواره سپر خوبی برای حفاظت از احکام ضدبشری و متوحش اسلامی توسط اسلامگرایان حامیان اسلام سیاسی بوده است؛ اما زمان آن رسیده که با واقعیت این دین مواجه شویم، آن را بپذیریم و از آن دوری کنیم!
جامعهی افغانستان دهههاست که تاوان آرزوی برقراری حکومت و نظم اسلامی را با فقر، جنگ، خونریزی، بیسوادی، بیبرقی، بیآبی، تحقیر، زندان، شکنجه و مهاجرتهای خطرناک و غیرقانونی میدهد.