نویسنده: سائمه سلطانی
روز سهشنبه ۵ نوامبر، آرزو خاوری مهاجر افغانستانی ساکن شهر ری تهران که در مدرسهی کوثر، واقع در منطقهی ۲۰ دانشآموز بود، از سوی مسئولان مدرسه تهدید به اخراج گردید، که سرانجام این تهدیدها باعث شد، او دست به خودکشی بزند.
پدر آرزو خاوری به خبرگزاری رکنا میگوید: «دخترم آرزو، روز شنبه به اردوی مدرسه رفته بود، که از مدرسه زنگ زد: میدانید دخترتان چه کار کرده؟ به جای شلوار فرم، شلوار لی پوشیده و نیمساعت بعد مدیر مدرسه مجدداً تماس گرفت و گفت آرزو ساعت چهار بعد از ظهر بدون هماهنگی از مدرسه خارج شده، از او خبری نداریم.»
به نقل از دادبان، قضیه از جایی شروع شد که یک اردوی از دانشآموزان مدرسه، مانتوهایشان را درآورده و بیاعتنا به تذکر مسئولان مدرسه با «سویشرت» اردو را سپری کردند. این موضوع باعث شد آرزو خاوری تهدید به اخراج گردد. بالاخره، آرزو این تحقیر را تحمل نتوانست و دست به خودکشی زد.
آرزو نمونهیی از زنان تحقیرشدهی افغانستانی است که در مرکز تقاطع بیعدالتی قرار میگیرد و قربانی میشود.
زنبودن، مهاجربودن، و فقیر بودن سه دلیل کافی برای تحقیر آرزو و هزاران زن دیگر افغانستانی در ایران است. این دلایل میتوانند سرنوشت یکسانی را برای این زنان تحمیل کنند.
خودکشی آرزو، بازتابی از سیاستهای تبعیضآمیز گستردهی جنسیتی و ملیتی است که در اکثر جوامع، بهویژه در برابر مهاجران به شکل نگرانکنندهتری وجود دارد. آرزو خاوری، هم بهدلیل زنبودن و هم بهدلیل مهاجربودن با تبعیضهای چندگانهیی دست و پنجه نرم میکرد. تهدید او به اخراج از مدرسه نوع غیرقابل تحمل از این تبعیضها شناخته میشود. این تهدیدات، بخشی از فضای سمی و سرکوبگرانهیی بود که به ترس، ناتوانی، احساس حقارت و ناامیدی در فرد دامن میزند.
آرزو در نقطهی تلاقی سرکوب مضاعف و متقاطع قرار داشت؛ نخست، به عنوان زن نوجوان، در کشوری که در آن تبعیض جنسیتی عمیق و پذیرفتهشده است و در قدم دوم، بهعنوان مهاجر افغانستانی در جامعهیی که مهاجران، بهویژه زنان در آن تحت تبعیضهای چندگانه قرار میگیرند.
آرزو در این شرایط به سختی تلاش میکرد تا از حق امکانات اولیهی زندگی چون آموزش بهرهمند شود؛ که محروم گردید. این سرکوبها در نهایت او را به نقطهیی رساند که همه مسیرها را برای او مسدود بود و او راهی جز خودکشی ندید.