روایتهای عصر ظلمت (شمارهی ۲۳)
مراد ما از استعارهی «عصر ظلمت»، اشارهیی به مصیبتهای سیاسی، فاجعههای اخلاقی و گسترش خیرهکنندهی خشونت، ستم، آشوب و قتلعامهایی است که در قلمرو فضای حاکم در افغانستان صورت میگیرد. «روایتهای عصر ظلمت»، کنشگریهای زنان را نسبت به این فضای حاکم نشان میدهد. آنچه در این سلسله روایتها میآید، یک سخن است؛ یک ندای زنانه که از نگرانیهای زندگی و زمانه میگوید و به امید فردای روشن، شب ظلمانیِ وضعیت موجود را نقد میکند و معترض است. در مجموعهی روایتهای عصر ظلمت، از رنجهای آوارگی و از تأثیر مصیبتهای سیاسی بر زندگی زنان پرسیده میشود.
در این شمارهی «روایتهای عصر ظلمت» با وحیده ساغری* گفتوگو شده است.
گفتوگو کننده: عارف قربانی
خانم ساغری، مانده نباشید. خوشحالم که وقت گذاشتید و پذیرفتید که با من گفتوگو کنید. قبل از هر چیزی میخواهم بدانم در حال حاضر، که با من صحبت میکنید، چه نگرانیها و چه دغدغههایی دارید؟
نگرانی و درگیریهای ذهنیام اکنون این است که سرنوشت هزاران دختری که در جغرافیایی بهنام افغانستان گیر افتاده، چه خواهد شد؛ دخترانی که آرزوهایشان برباد شده و کلاً زندگیشان به یغما رفته است. واقعاً نگرانم؛ نگرانِ سرنوشت دو خواهرم که چه خواهد شد. نگران اینکه وقتی درسم تمام شد، آیا میتوانم به وطن برگردم؟ چطوری میتوانم دست خانوادهام را بگیرم که سالها با عشق و مهر مرا حمایت کردند؟ چگونه میتوانم به زنان و دختران سرزمینم کمک کنم؟ این روزها بیشتر دغدغههایم این چیزها هستند؛ زیرا باورمندم که دختران و زنان همانند ریشههای یک درختاند اگر ریشهها درست آبیاری و کودرسانی نشوند، درخت هرگز تنومند نشده و حاصل نمیدهد. اگر زنان و دختران را تحت فشار قرار دهیم و از درس و تحصیل منع کنیم، چطور میتوانیم به آرمانهای بلند انسانی بیندیشیم و به سوی توسعه گام بگذاریم؟ بدون زنان امکان ندارد!
به نظرتان چرا طالبان نمیگذارند دختران به مکاتب و دانشگاهها بروند و تحصیل کنند؟ آگاهشدن زنان و دختران چه خطری به طالبان دارند؟
به کدام دلایل آگاهشدن زنان و دختران میتوانند تهدیدی برای طالبان ایجاد کنند. زنان و دختران تحصیل کرده، معمولاً از حقوق و آزادیهای خود آگاهاند و میتوانند بهعنوان مدافعان حقوق بشر و برابری جنسیتی عمل کنند و همین موضوع میتواند ایدئولوژی طالبان و سیاستهای آنان را با چالش جدی روبهرو کنند. زنان و دختران تحصیل کرده قادرند که به بازارهای کار وارد شوند و ایجاد درآمد برای خود و خانوادههایشان داشته باشند. این توانمندی میتواند وابستگی اقتصادی به طالبان را کاهش دهد و به تقویت استقلال زنان بینجامد. آگاهی و تحصیل زنان و دختران میتواند به تغییر نگرشها و باورهای فرهنگی در جامعه منتهی شود و این کار میتواند فشار بر طالبان را افزایش داده و موجب تغییر سیاستهای آنان گردد. از سویی هم با افزایش تعداد زنان و دختران آگاه و تحصیل کرده، احتمال شکلگیری مقاومتهای اجتماعی و سیاسی علیه طالبان افزایش مییابد. این امر میتواند بر ثبات و قدرت طالبان تأثیر منفی بگذارد. به طور کلی، آگاهی و تحصیل زنان و دختران میتواند بهعنوان یک عامل تهدیدکننده برای طالبان عمل کند؛ زیرا آنها با ایجاد تغییرات مثبت در جامعه، قدرت و کنترل طالبان را به چالش میکشند. برای همین طالبان کلاً با جنس زن مخالفاند.
طالبان در همان دورهی نخست حاکمیتشان، با ممنوعیت و محرومیت و وضع احکامی که زنان را از حقوق طبیعیشان محروم کنند، به میدان آمدند و اینبار نیز رسماً علیه زنان موضع گرفته و احکام بسیار سختگیرانه وضع کردهاند، به نظرتان، این نوع نگاه به زنان و پایمال کردن حقوق طبیعی آنان، چه اندازه تحت تأثیر آموزههای بنیادگرایانهی اسلامی قرار دارد و چقدر متأثر از سنتهای مردسالارانهی قبیلهیی میباشد؟
نگاه طالبان به زنان و محدودیتهایی که برای آنها وضع کردهاند، تحت تأثیر ترکیبی از آموزههای بنیادگرایانهی اسلامی و سنتهای مردسالارانهی قبیلهیی است. این دو عامل به طور همزمان در شکلگیری سیاستها و رفتارهای طالبان نسبت به زنان نقش دارند. طالبان خود را گروه اسلامییی معرفی میکنند که بر اساس تفسیر خاصی از شریعت عمل میکنند. این تفسیر معمولاً شامل دیدگاههای سختگیرانهیی دربارهی نقش زنان در جامعه است؛ از جمله محدودیتهای شدید در زمینهی آموزش، کار و مشارکت اجتماعی. این نوع نگاه به زن، بهعنوان موجودی با نقشهای خاص (مادر و همسر) و نه بهعنوان فردی مستقل، ریشه در برخی تفسیرهای سنتی از متون دینی هم دارد. علاوه بر آموزههای دینی، سنتهای مردسالارانه و قبیلهیی نیز نقش مهمی در شکلگیری نگرشها و رفتارها نسبت به زنان دارند. در بسیاری از جوامع قبیلهیی افغانستان، زنان معمولاً در موقعیتهای فرودست قرار دارند و حقوق آنها نادیده گرفته میشوند. این سنتها میتوانند با آموزههای بنیادگرایانهی اسلامی همپوشانی داشته باشند و باعث تقویت محدودیتها و تبعیضها علیه زنان شوند. طالبان با بهرهگیری از هردو عامل، سیاستهایی را اتخاذ کرده که به طور خاص بر حقوق زنان تأثیر منفی میگذارد. این ترکیب باعث میشود که محدودیتها نهتنها بهعنوان بخشی از یک ایدئولوژی دینی بلکه بهعنوان بخشی از هنجارهای فرهنگی و اجتماعی نیز توجیه شوند و شکی نیست که وضعیت زنان در افغانستان تحت حاکمیت طالبان نتیجهیی از تعامل پیچیدهیی آموزههای بنیادگرایانهی اسلامی و سنتهای مردسالارانهی قبیلهیی است.
شما در نظام جمهوری بود که به مکتب رفتید، معلم شدید و به دانشگاه راه پیدا کردید و مهمتر اینکه هدف داشتید و میتوانستید در راه اهدافتان تلاش کنید. به نظرتان، در آن نظام زنان چه جایگاهی داشت و چقدر برای توانمندسازی زنان هزینه میشد و چه اندازه موثر بود؟
پس از سقوط رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱، طی این دو دهه، زنان به تدریج به سمت دسترسی به حقوق و فرصتهای بیشتر حرکت کردند. در این بیست سال، تلاشهای زیادی برای توانمندسازی زنان و ارتقای حقوق آنها انجام شد.
در بحث جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان، تعداد دختران و زنانی که به مکاتب و دانشگاهها میرفتند به طور قابل توجهی افزایش یافت. بر اساس آمارها، تعداد دختران دانشآموز پس از سرنگونی طالبان تا رویکار آمدن دوبارهی آنها به بیش از سه میلیون در سالهای اخیر رسید. زنان به تدریج به بازار کار وارد شدند و در حوزههای مختلفی مانند آموزش، صحت، حقوق، رسانه و سیاست فعالیت کردند.
در حوزهی سیاست، زنان در پارلمان و دیگر نهادهای دولتی حضور داشتند. در انتخابات ۲۰۱۸، حدود ۲۷ درصد از نمایندگان پارلمان را زنان تشکیل میدادند. بسیاری از سازمانهای غیردولتی برای حمایت از حقوق زنان و ارتقای توانمندیهای آنها تأسیس شده بود. دولت افغانستان و جامعهی بینالمللی برای پروژههای مرتبط با توانمندسازی زنان سرمایهگذاریهای زیادی کردند. با وجود چالشها، پیشرفتهایی در زمینهی آموزش، کار و مشارکت سیاسی زنان حاصل شد. بسیاری از زنان بهعنوان الگوهای موفق در جامعه شناخته شدند. با این حال، مشکلاتی نظیر خشونت علیه زنان، تبعیض فرهنگی و اقتصادی و عدم دسترسی به خدمات صحی و آموزشی همچنان وجود داشت. به طور کلی، تلاشهای زیادی برای توانمندسازی زنان در نظام جمهوری انجام گرفت و این تلاشها مثمر بود و پیشرفتهایی در زمینهی حقوق و فرصتهای آنها ایجاد شد. با این حال، چالشها و موانع فرهنگی و اجتماعی هم وجود داشت و برای تحقق برابری جنسیتی نیاز به ادامهی این روند و تلاشهای بیشتر بود؛ اما با آمدن طالبان در سال ۲۰۲۱ بسیاری از این دستآوردها عملاً نابود شد و وضعیت به جایی رسید که اکنون میبینید.
در مورد سقوط نظام جمهوریت دلایل و عوامل بسیاری گفته شده است که هرچند هیچ کدام شرایط سقوط یک نظام را دقیق و کامل نگفته است و دوست دارم بدانم از نظر شما چه عواملی باعث سقوط جمهوریت در افغانستان گردید؟
هیچ فروپاشییی یک شبه صورت نگرفته است. نخست پایه و بنیاد یک دولت ضعیف شده و کمکم به سمت فروپاشی و سقوط رفته است. سقوط جمهوریت در سال ۲۰۲۱ به عوامل متعددی بستگی داشت؛ اختلافات سیاسی و ناهماهنگی میان گروههای مختلف سیاسی و قومی، فساد گسترده در نهادهای دولتی و ناامنی و ناتوانی نیروهای امنیتی افغانستان در مقابله با تهدیدات طالبان و دیگر گروههای مسلح، کاهش اعتماد مردم و سرانجام خروج نیروهای ناتو از عواملی بود که سبب سقوط جمهوریت شد. طالبان با بهرهبردن از نارضایتیها و ضعفهای موجود، توانستند به سرعت مناطق وسیعی را تحت کنترل خود درآورند و جمهوریت را از صحنه برانند.
سقوط نظام جمهوری بسیار غافلگیرکننده بود و تصور اینکه کشور به این زودی به دست طالبان بیفتد، نمیرفت؛ اما این اتفاق افتاد. میخواهم چشمدیدهایتان را از روزی که طالبان ولایتتان را گرفتند و به شهر درآمدند، بیان کنید؟
سقوط هرات را هرگز فراموش نخواهم کرد. سیاهترین روز بود. هیچ وقت از یادم نمیرود؛ روزی که با فرار کردن و رها کردن همه چیز را به امان خدا، فقط به دنبال نجات خودمان بودیم. چنان وحشت و ترس در جانمان رخنه کرده بود که انگار بیگناهی را پای دار ببرند. همه جادهها خلوت بود. در و کلکینها همه بسته، پردهها کشیده و شهر را سکوت مطلق فرا گرفته بود. برایم غیر قابل باور بود. هراتی که شبهایش از روزهایش چراغانیتر بود و آن شهر زنده و پُر جنبوجوش، یک شبه همه شادیها، زیباییها و شلوغیهایش را به سکوت، ترس و تاریکی داده بود.
در هفتهی نخست، ما فقط از پشت پردهی کلکین، با صد ترس و لرز، بیرون را نگاه میکردیم و هر بار که بیرون را نگاه میکردم، بغضم میترکید و با صدای بلند گریه میکردم. مادرم از ترس، هر باری که با صدای بلند گریه میکردم دهانم را با دستانش محکم میگرفت تا مبادا صدایم به بیرون خانه برود. من هرگز آن روز را فراموش نخواهم کرد؛ هرگز.
میدانم که معترض وضعیت موجود هستید و عملاً در اعتراضات علیه طالبان شرکت کردهاید. از چالشها و نیز از واکنش طالبان نسبت به معترضان بگویید.
در اعتراضاتی که انجام دادیم، هدفمان بازگشایی دروازههای دانش و آگاهی به روی دختران بود. با ختم امتحانات فاینل (پایان ترم) بدون اینکه نتیجهیمان را اعلام کنند، اعلامیه آمد که دیگر از فردا اجازهی ورود به دانشگاه را ندارید. همینکه این حرف را شنیدیم، همه دانشجویان همان روز در صحن دانشگاه دست به اعتراض زدیم. تجمع زیادی از دختران طالبان را به حیرت انداخته بود و ما با شعار اینکه «تحصیل حق ماست» صدا بلند کردیم؛ اما آنها بدون ترحم و رویهی انسانی شروع کردند به شلیکهای هوایی تا تجمع ما را پراکنده کنند. با آنهم به اعتراضمان ادامه دادیم تا اینکه با ضرب شلاق و شلیکهای زمینی ما را پراکنده ساختند. عدهیی از دختران را مستقیماً اخطار دادند و سوار رنجرهها کردند. عدهیی را بدون اینکه محرمیت یا نامحرمی را بدانند با دستهای خود به هر سمتی تیله میکردند و لتوکوب میکردند.
البته که آن اعتراضات نتیجهبخش نبود؛ بلکه باعث شد طالبان محدودیتهای بیشتری را اعمال کنند؛ ولی ما برای حقوق طبیعی و انسانیمان که پایمال شده اعتراض کردیم و هر کس این حق را دارد که برای حقِ طبیعی و انسانیاش، اعتراض و دادخواهی کند.
میدانید در یک وضعیت بحرانی و شرایط دشوار قرار داریم. آیندهی خود و دیگر همنسلانتان را چه گونه میبینید؟
در شرایط فعلی و با حاکم بودن این گروه، هیچ آیندهی روشنی برای خود و دیگر دختران همسرنوشتم نمیبینم. محدودیتهایی که وضع کردهاند، همان زنده به گور کردن زنان و دخترانند. همه آرزوها و تلاشهای دختران را نهتنها نادیده میگیرند بلکه نابود میکنند. من راستش، نسبت به آیندهی زنان و دختران افغانستان مأیوس و ناامیدم؛ چون این گروه، همه چراغهای آینده را خاموش کردهاند.
……………..
*وحیده ساغری در ماه سنبلهی سال ۱۳۸۰، در شهر کابل چشم به جهان گشود. بعد از مدتی خانواهاش به هرات نقل مکان کرد و او دوران مکتب را در آنجا سپری کرد و در سال ۱۳۹۸ از مکتب خصوصی هیواد فارغالتحصیل شد. سال ۱۴۰۰ در کانکوری سراسری شرکت کرد و در رشتهی ژورنالیزم در دانشگاه هرات پذیرفته شد. پس از سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان و به حاکمیت رسیدن طالبان، زنان و دختران از درس و تحصیل منع گردیدند و ساغری نیز خانهنشین شد.
وحیده ساغری، فعالیتهای زیادی در حوزههای علمی، فرهنگی و آموزشی انجام داده است. اشتراک او در مسابقات و برنامههای آموزشی و فرهنگی، بیش از ۴۰ تقدیرنامه و تحسیننامه به همراه داشته است. ساغری اکنون دانشجوی علوم سیاسی در دانشگاه بینالمللی یزد ایران است. وی علاقهی زیادی به آموزش، سیاست و ارتباطات جمعی دارد و تلاش میکند در همین حوزه برای مردم افغانستان و بهویژه زنان، کار کند.