از کلیشه‌های سنتی تا تحریف‌های ایدئولوژیک؛ بازنمایی ناقص چهره‌ی زنان در رسانه‌ها

نویسنده: فرزانه پناهی
رسانه‌ها، از تلویزیون تا مجلات و فضای بی‌انتهای مجازی، نقش انکارناپذیر در شکل‌دهی تصورات، ارزش‌ها و باورهای ما ایفا می‌کند. آن‌ها نه‌تنها واقعیت را بازتاب می‌دهد، تا حد زیادی آن را می‌سازد و بازتولید می‌کند. بازنمایی زنان در رسانه‌ها، به دلیل تأثیر شگرفی که بر جایگاه و نقش آن‌ها در جامعه دارد، همواره مورد توجه و نقد بوده است.
زنان در طول تاریخِ رسانه‌ها، اغلب در چارچوب کلیشه‌های سنتی و محدود به تصویر کشیده شده‌اند. از یک‌سو، شاهد تصویر «زن سنتی» هستیم که نقش اصلی او محدود به خانه‌داری، همسرداری و مادری است؛ زنی منفعل، وابسته و فاقد هویت مستقل که تنها در رابطه با مردان زندگی‌اش معنا می‌یابد. از سوی دیگر، «زن اغواگر» را می‌بینیم که با تأکید بر جذابیت‌های ظاهری و جنسی، به عنوان ابزاری برای جلب توجه مردان و فروش کالا و خدمات، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
تحریف‌های ایدئولوژیک در افغانستان
در افغانستان، به‌ویژه پس از تسلط طالبان، این مسأله ابعاد نگران‌کننده‌تری به خود گرفته است. رسانه‌های داخلی که تحت نظارت و سانسور طالبان فعالیت می‌کند، تصویر وارونه و تحریف‌شده از زنان ارائه می‌دهد که مطابق با ایدئولوژی سرکوب‌گرانه‌ی این گروه است. در این تصویر، زنان باید در خانه بمانند، بچه‌ بزایند، از همسر خود اطاعت کنند، حق او برای داشتن زنان متعدد را بپذیرند و از هرگونه فعالیت اجتماعی و تعامل با نامحرمان خودداری کنند. برای مثال، در یکی از برنامه‌های تلویزیونی تحت نظارت طالبان، زنی سیاه‌پوش و نقاب زده به تصویر کشیده شد که با لحنی تند زنان معترض را نفرین می‌کرد. او ادعا می‌کرد که در دو دهه‌ی گذشته با رفتن زنان به مدرسه، دانشگاه و ادارات که به گفته او «محیط مردانه» بودند، جامعه به فساد کشیده شده، برکت از خانه‌ها رخت بربسته و مهر و محبت از خانواده‌ها ناپدید شده است. این زن معتقد بود که زنان باسواد و کارمند، مطیع شوهران خود نیستند و از دستورات دین اسلام سرباز می‌زنند. این بازنمایی‌ها، نه‌تنها حقوق و آزادی‌های ابتدایی زنان را نقض می‌کند، بل‌که هویت و فردیت آن‌ها را از بین می‌برد.
متأسفانه، در رسانه‌های بین‌المللی نیز کلیشه‌های جنسیتی هم‌چنان پابرجا است؛ به عنوان مثال، در مصاحبه‌یی که خبرنگار افغانستان اینترنشنال با خانم زرمینه پریانی انجام داد، به جای تمرکز بر فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی او، بخش قابل توجهی از سوالات به پوشش و حجاب او و واکنش‌های منفی برخی از مردم به آن اختصاص داده شد. این رویکرد، نشان‌دهنده‌ی عدم درک صحیح از جایگاه زن و حریم خصوصی او است و از سوی دیگر، تلاش آشکار برای محدودکردن آزادی‌های فردی زنان در انتخاب پوشش به شمار می‌رود. این‌گونه رفتارها، که متأسفانه در برخی رسانه‌های داخلی و خارجی افغانستان دیده می‌شود، نوعی خشونت رسانه‌یی علیه زنان محسوب می‌شود و می‌تواند عواقب منفی جبران‌ناپذیری بر روحیه و فعالیت‌های اجتماعی زنان داشته باشد.
با این وجود، نمی‌توان از تلاش‌های صورت‌گرفته در سال‌های اخیر برای شکستن این قالب‌های جنسیتی چشم‌پوشی کرد. امروزه، در برخی از رسانه‌ها، شاهد حضور پررنگ‌تر زنان مستقل، آگاه، توانمند و دارای هویت اجتماعی در فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی هستیم. زنانی که در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی فعال هستند و برای دستیابی به حقوق و آرمان‌های‌شان مبارزه می‌کنند. این تغییر رویکرد، هرچند آهسته و با چالش‌های زیادی همراه است، نشان‌دهنده‌ی آگاهی روزافزون از اهمیت بازنمایی عادلانه و متنوع زنان در رسانه‌ها است.
رسانه‌های اجتماعی و فضای مجازی نیز به عنوان بستر جدید، نقشی دوگانه ایفا می‌کند؛ از یک سو، می‌تواند به تقویت کلیشه‌ها و تحریف‌های موجود کمک کند. از سوی دیگر، این رسانه‌ها به زنان فرصتی برای بازتعریف نقش و جایگاه‌شان می‌دهد تا آن‌ها با تصویری که رسانه‌های سنتی و حکومتی از آن‌ها ارائه می‌دهد، مقابله کنند. این فضاها به زنان امکان می‌دهد تا صدای‌شان را به گوش جهان برسانند و در برابر کلیشه‌های سنتی مقاومت کنند.
رسانه‌ها به عنوان ابزار شکل‌دهنده‌ی افکار عمومی، مسئولیت بزرگ در قبال بازنمایی عادلانه و واقع‌گرایانه‌ی چهره‌ی زنان دارد. آن‌ها باید با فراتر رفتن از کلیشه‌های سنتی و ارائه‌ی تصویر چندبعدی و همه‌جانبه از زنان، به جای تقویت تبعیض و نابرابری، به ترویج فرهنگ احترام، برابری و عدالت جنسیتی کمک کند؛ برای رسیدن به جامعه‌یی که در آن زنان بتوانند توانمندی‌ها، استعدادها و صدای خود را به گوش جهانیان برسانند، رسانه‌ها باید مسئولیت خود را در این زمینه به درستی ایفا کند.

 

به اشتراک بگذارید: