نویسنده: فریدون
اعتراضات خیابانی زنان افغانستان علیه حاکمیت گروه طالبان، یکی از بخشهای درخشان تاریخ کشور است. به یقین این رویدادها، نقطهی عطفی در تاریخ مبارزات مدنی زنان افغانستان به شمار میرود. تصور کنید که در بیستوچهارم اسد ۱۴۰۰، زمانی که گروه طالبان، کابل را تصرف کردند، کابل چگونه به شهر ارواح تبدیل گشت! آن کس که میتوانست فرار کند، فرار کرد و آن کس که راه فرار نداشت، دروازهی خانهی خود را بست و در چهاردیواری ماند. فضای اختناق، ترس و دلهره را در آن زمان کسانی میتوانند تصور و درک کنند که آن فضا را دیده باشند و تجربه کرده باشند. روزهایی که خیابانها در اشغال نیروهای طالبان درآمدند. نیروهایی که جز فیر و گلوله هیچ چیزی دیگری را نمیفهمیدند و اکنون نیز همانگونه هستند.
طالبان که آمدند، شهر به تاراج سیاهی و تباهی رفت. تمام بازار بسته شد. مکانهای کسبوکار زنان مانند آرایشگاهها، کافهها و مراکز کارآفرینی زنان جمع شدند. بدینسان با آمدن طالبان، زنان از تمام عرصههای زندگی محو شدند، دود شدند و خاکستر شدند و خاکسترها را باد بردند به هیچآباد. خیابانها تهی شدند از گشتوگذار مردم؛ بهویژه زنان، گویا اینکه آدمبرفیهایی بودند در خیابانها که با آمدن طالبان آب شدند رفتند به زیر زمین.
در خیابانها تنها چیزی که دیده میشد، سربازان پر چرک، پر پشم و شلیختگی گروه طالبان بودند که تفنگها بدون قواره و ریخت بر شانهها، هر طرف آمد و شد داشتند. همهی مردم میدانستند که بیرون شدن زنی در خیابان، تیرباران شدن وی است؛ اجرای صحرایی حکم شریعت اسلامی! چنین ترسی فانتزی نبود و نیست و تا گروه طالبان حاکم باشد، چنین ترس واقعی است.
چه کسی فکر می کرد که زنان افغانستان چنین فضای سنگ و سمنت را بشکنند و منظومهی سرکوب و ترس را به سخره بگیرند و در خیابانها برایند و اعتراضات خیابانی به راه بیندازند. چه کسی باور داشت که زنان بتوانند جرأت کنند تا چشم در چشم با سربازانی از کوه پایین شدهیی گروه طالبان بایستند و اعتراضات خیابانی به راه بیندازند! چنین امری از محالات روزگار تصور میشد؛ ولیکن چنین شد که زنان کشور برای احقاق حقوقشان بر ترس چیره شوند و در خیابانها برایند و دست به اعتراضات خیابانی- مدنی بزنند.
حتا گروه طالبان نیز تصور نمیکردند که چنین همایش خیابانی را در شهرها ببینند؛ اما واقعیت چنین شکل گرفت که زنان فضای سترون و سکوت را بشکنند. تبدیل شوند به واقعیت عینی و وجودی. به خیابانها، رسم ایستادگی یاد بدهند. رسما علیه گروه حاکم شعار بدهند. از حقوق حقهی خود دفاع کنند. خواستههایشان را بر زبان بیاورند. چنین شد که با راهاندازی اعتراضات خیابانی، خون در رگ رگ خیابانها جاری شد و زندگی کمی برگشت.
در تفکر طالبانی، زنان همان چیزی است که قرآن، کتاب مقدس اسلام در سورهی بقره آیهی ۲۲۳ گفته است: «نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ؛ یعنی زنان شما کشتزار شما هستند پس از هر جا و هر گونه که خواهید به کشتزار خود درآیید. چنین است که فلسفهی وجودی «زن» در فرهنگ لغت گروه طالبان، یعنی فقط کشتزار و موجودات پلید و شر که هیچ حق و حقوقی ندارد؛ بلکه کارشان زاییدن باشد و پستوهای خانه.
در چنین فضای سنگ و آهن، شکستن فضای این چنینی امر محالی به چشم میآمد؛ اما واقعیت چنین شد که زنان بر ترس و سترون بشورند. خیابانها را آذین بند حضورشان بسازند. در برابر تیر و تفنگ بایستند و اعتراضات خود را به گوش تمام مردم برسانند.
با آنکه در دورهی حاکمیت گروه طالبان به دلیل محدودیت شدید و سانسور رسانهها و سرکوب آزادی بیان، رقم و آمار دقیق اعتراضات خیابانی زنان کار دشواری است، حتا ممکن نیست؛ ولی بخشی از این اعتراضات از دیدرس رسانهها بیرون نماند و باشد که تک تک این اعتراضات مدنی ثبت جریدهی روزگار شود. بیگمان برای کسانی که در افغانستان نبودهاند و فضای اختناق و وحشت را به چشم سر ندیده باشند، درک واقعیت امر دشواری است؛ اما آن کسی که در چنین فضایی نفسگیر شده است، به خوبی میداند که اعتراضات خیابانی زنان در چنین وضعیت ترس، اختناق و ترور چقدر امر محالی است! اما زنان خطر کردند. از خط قرمز گذشتند و خود را در مخاطره، مرگ، شکنجه و بازداشت قرار دادند تا موجودیت زنان را جار بزنند.
در چنین وضعیتی، اما زنان در خیابانها تکثیر شدند و خواستهها و آرزوهایشان را در قالب شعارها سرودند و به تمام گسترهی کرهی خاکی گسترانیدند. حرکت اعتراضی زنان در چنین فضای وحشت و ترور، گام بزرگی است علیه فراموشی و به مسخره گرفتن هرچه استبداد و حذف و ترور و اختناق است. بدینترتیب، چیره شدن گروه طالبان در افغانستان، شروع فصل تاریکی در کشور است و اعتراضات خیابانی زنان پاره کردن تاریکیها و تابیدن روشنایی اندکی در دل تاریکی.
بدینترتیب، زنان کشور نگذاشتند تا تاریکی بر آنان چیره شود. آنان چشم در چشم با نیروهای تاریکی مقابله کردند. در برابر تیر و تفنگِ نیروهایی که از کوهها پایین شدهاند و از هرگونه تعامل و برخورد انسانی و آداب بیگانهاند، روبهرو شدند. چنین شهامت و دلیری، کار سترگی است. منطق «حذف» زنان را خط زدند و منشور طالبانی را باطل کردند. از نخستین روزهای حاکمیت گروه طالبان، شهرهای کابل، هرات، بامیان، زرنج مرکز نیمروز، مزار شریف، فیض آباد مرکز بدخشان و شهرهای دیگر، با گامهای استوار زنان برخود بالیدند. از آغازین روزهای حاکمیت گروه طالبان تا اکنون، زنان پرچمدار مبارزات مدنی علیه ترور و تاریکی و نظام وحشت طالبانی بوده است و خواهد ماند.
نخستین جرقهی شکستن اسطورهی ترس و وحشت و ترور از سوی گروهی از زنان افغانستان در روز بیستم آگست، یعنی چند روز پس از اشغال افغانستان توسط طالبان صورت گرفت. آن روز، شماری از زنان در همایش اعتراضی خیابانی در خیابانهای کابل اعلام کردند که حق تحصیل، حق کار و حق مشارکت سیاسی و اجتماعی خود را از دست نخواهیم داد. همچنین در همین ماه، زنان هرات و مزار شریف نیز دست به اعتراضات خیابانی زدند و علیه گروه طالبان شعار دادند.
سپس فراخوانی علیه فراموشی تداوم یافت و در ماه سپتامبر ۲۰۲۱ نیز زنان در خیابان های کابل شعار «نان، کار، آزادی» را سر دادند. در دوم همین ماه، شماری از بانوان هراتی خیابانهای هرات را با اعتراضات خیابانی خود آذینبند خواستههای مشروع و قانونی خود ساختند و پلاکارت «آموزش، کار و امنیت، حقوق غیرقابل انکارمان است» را به اهتزاز درآوردند. فردای آن روز، یعنی در سوم سپتامبر ۲۰۲۱ شماری از زنان در کابل نیز با اعتراضات خیابانی، حضور زنان را در ساختار دولت و تأمین حقوق زنان را در تصمیمگیری فرآیندهای سیاسی خواستار شدند.
در جنوری و مارچ همان سال نیز اعتراضات خیابانی در کابل و هرات و دیگر شهرهای کشور در زیر ریش حکمرانان غاصب ادامه یافت و سوسوی این چراغ با تمام سرکوبها وفشارها و بازداشتها خاموش نشد و در جنوری و مارچ سال ۲۰۲۳ نیز ادامه یافت.
خلاصه جهان شاهد تظاهرات اعتراضی زنان افغانستان علیه وضعیت موجود بودهاند. هر یک از این بانوان تندیسی از شجاعت و پایمردی علیه ستم «حذف» و نابودی تمام ارزشهای انسانی و شکلگیری نقض بیپایان ارزشها و مزایای حقوق بشری است. زنانی که اوراق مبارزاتی کشور را با اعتراضات خیابانی در برابر نیروهای اهریمنی طالبان زنده کردند.