فرزانه پناهی
جامعهی دینی سدِ در مقابل برابری جنسیتی است. در تفکر دینی مذهبی، تمام زندگی فردی و اجتماعی به اصول دین و سنت خلاصه میشود و رفتار خلاف شئونات اسلامی محکوم است. نگاه سنتگرایان به مسأله زن ناامیدکننده و وحشتناک است؛ زن از منظر حقوقی در اسلام «نیمه انسان» است. احکامی چون عدم تساوی زن و مرد در ارث، شهادت، نکاح، طلاق، قصاص، دیات،… همه این ادعایم را تایید میکنند. سنت دینی، زن را اساساً فرومایهتر از مرد میشمارد؛ سلسله امتیازات حقوقی و قانونی که براساس تفکیک جنسیتی تعریف میشود؛ مرد را سرپرست خانواده و تعیینکننده نسب فرزندان است و حضانت را حق طبیعی و شرعی مرد میداند.
در نظام دینی زندگی فردی و اجتماعی زن، وابستهی تصامیم مردانه است؛ که حضور اجتماعی زن را تحتتأثیر قرار میدهد؛ حق تحصیل برای دختران و اشتغال زنان شامل این امر است.
تفاوتهای حقوقی و نقشهای گوناگون اجتماعیای که در دین و شریعت تأکید شده، هیچ منبع علمی و عقلی برای آن وجود ندارد. چنانچه در شرایط قضاوت و مرجحیت مرد بودن قید شدهاست، این تفاوت به شأن و منزلت اجتماعی زنان آسیب جدی میرساند و آنان را از فرصتهای کمالجویی محروم میکند.
موضع مردسالارانه دین، فرصتهای نامساوی خلق میکند که تحقق آرمان عدالتجنسیتی را دشوار و حتا ناممکن میکند. ارزشهای اجتماعی و اخلاقی تا بهامروز تحتتأثیر اندیشه مردانه بوده است. با گذرکردن از سنت دینی وخلق ارزشهای نوین است که به برابری، آزادی و کرامت انسانی دستخواهیم یافت.