امر به معروف و نهی از منکر؛ دستگاه سرکوب (نقد معرفتی مفهوم امر به معروف و نهی از منکر دستگاه طالبان)

نویسنده: فریدون

آن‌چه در دنباله‌ی سلسله نوشتارهای نقادانه و جستارهای روشنگرانه به آن اشاره می‌کنیم، نقد و بررسی دستگاه سرکوب‌گر «امر به معروف و نهی از منکر» گروه طالبان است. پیش از ورود به بحث، بهتر است تا چند پرسش مطرح کنیم:

نخستین پرسش‌‌های چالش‌برانگیز در این بحث روشنگری، این است که به راستی سرکوب‌گری چیست؟ گونه‌های سرکوب کدام‌اند؟ آیا عمل‌کرد امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق سرکوب هست یا نه؟ این پرسش‌ها ذهن را به تکاپو وامی‌دارد و باعث می‌شود که تلنگری بزند به مغز مردم افغانستان تا با یکی از گونه‌های سرکوب‌گری، یعنی «امر به معروف و نهی از منکر» با دید شک برخورد کنند تا شاید از حالت مسخ‌شدگی به چیزهایی که عادت کرده‌اند رهایی پیدا کنند. مهم نیست مرجع صدور چه باشد؛ شریعت اسلام یا هر برساخته‌ی دیگر.

سرکوب را نوعی رفتار بدخواهانه یا ناعادلانه و استفاده از قدرت تعریف کرده‌اند که تحت پوشش اختیارات دولتی یا نکوهش فرهنگی قرار می‌گیرد. متخصصان گفته‌اند که سرکوب می‌تواند به شکل آشکار یا پنهان باشد؛ این بستگی به نحوه‌ی عمل‌کرد آن دارد. درباره‌ی این‌که گونه‌های سرکوب کدام‌اند، برخی از پژوهشگران اقدام به‌ شمارش گونه‌های سرکوب کرده‌اند و گفته‌اند سرکوب عبارت‌اند از سرکوب اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی یا باور، نهادی و اقتصادی که توسط مکانیسم‌های مختلفی از جمله قوانین اجتماعی، کلیشه‌ها و قواعد سازمانی.

اگر بخواهیم ابزار سرکوب را یک یک بشماریم، بی شماراند؛ اما در این‌جا به چند گونه، از جمله سنگسار، شکنجه، شلاق و تحقیر، تهدید کردن، تخریب شخصیت و فشار برای تغییر عقیده که از سوی گروه طالبان در افغانستان در قالب امر به معروف و نهی از منکر اعمال می‌شوند، اشاره کرد. این دستگاه سرکوب همواره با ابزارهای چون کلاشینکف، شلاق، درّه، سیلی زدن و غیره به پیش برده می‌شود که رویکردهای گروه طالبان نیز همین‌گونه است.

با توجه به تعاریف بالا، عمل‌کرد امر به معروف و نهی از منکر توسط دستگاه گروه طالبان از مصادیق روشن و آشکار عمل‌کرد سرکوب‌گرانه است که بالای مردم افغانستان اعمال می‌شود. علاوه بر این‌که امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق آشکار سرکوب است، از اعمال مجرمانه نیز به‌ شمار می‌آید. لازم به اشاره است که مرجع صدور این اعمال هر چیزی باشد، خواه شریعت اسلام یا هر برساخته‌ی دیگر که گروه طالبان به آن تمسک می‌جویند، سرکوب‌گری است و تعرض و تجاوز آشکار بالای آزادی‌های مدنی مردم.

آن‌گونه که گروه طالبان، عمل‌کرد امر به معروف و نهی از منکر را به شریعت اسلام ربط می‌دهد، درواقع بنیان‌گذاری چنین امری کار ناسزا، غلط و اشتباهی است. باید پرسید که از چه روی شریعت اسلام به حوزه‌های شخصی مردم تعرض و تجاوز می‌کند؟ در اصل، بنیان‌گذاری امر به معروف و نهی از منکر که مرجع صدور آن پیامبر اسلام است، نسخه‌ی به‌دردناخوری است که اکنون در زمانه‌ی ما به دست چند فرد کپک‌زده، پشمالو، بی‌سواد و بیگانه از فرهنگ انسانی به‌نام مأموران امر به معروف و نهی از منکر افتاده است و چپ و راست به سلایق و خواسته‌های مردم گیر می‌دهند. چنین بنیادهای ضد ارزش‌های حقوق بشر و ضد آزادی‌های مدنی چه از اصول دین اسلام باشد یا فروع آن دین، باید آن را با آب جوی شست و روی آفتاب گذاشت تا خشک شود.

دستگاه امر به معروف و نهی از منکر یکی از جدی‌ترین و مهم‌ترین ارکان اداری، سازمانی و الهیاتی گروه طالبان است؛ دستگاهی که منبع و مأخذ الهام‌گیری آن را به خدا و کتاب آسمانی و سنت کرداری پیامبر اسلام پیوند می‌دهد؛ یعنی حواله می‌کند به «ناکجاآبادی» که خود همین ناکجاآباد، سراسر ایراد دارد که در سلسله جستارها تا جایی که امکان داشته باشد به آن‌ها نیز خواهیم پرداخت.

به‌جا و بسزاست که این مفهوم در ترازوی نقد و ارزیابی قرار بگیرد تا از این پس مردم ما از دایره‌ی «چشم و گوش بسته» بودن رهایی یابند. از این پس، هر کسی و هر مبلغ مذهبی و دینی‌یی اگر گفت که در پس کوه‌قاف دیوان و پریان هستند، نباید پذیرفت؛ زیرا ما «شورشی»هایی هستیم که بند و بساط هر کلیشه‌یی را در هم کوبیده‌ایم. ما بر چکاد رهایی و آزادی سرود پاره کردن زنجیرهای اوهام و بردگی را سر داده‌ایم و بلندتر فریاد خواهیم زد و کلیشه‌های شریعت اسلام را که دست‌آویز ترور و سرکوب شده است، مچاله کرده‌ایم و بیشتر مچاله‌ترش خواهیم کرد. زین پس نه اصول دین را قبول داریم نه فروع آن را؛ زیرا که هر یک از این کلیشه‌های ضد ارزش‌های حقوق بشری ابزار سرکوب ما شده‌اند.

دستگاه امر به معروف و نهی از منکر را مشتی از افراد متعصب، تند رو، افراطی، پر پشم و خشم اداره‌ی طالبان به‌پیش می‌برند؛ طوری که نیزه‌ی اسلام بر دست و بر گرده‌ی هر کسی که خوش‌شان نیامد فرو می‌کنند. این دستگاه، چندین ایراد اساسی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره‌ی گذرا می‌کنیم.

یکی از نقدهای که اصولا بر دستگاه امر به معروف و نهی از منکر حتی برکنار از آن‌چه گروه طالبان اعمال می‌کنند، جنبه‌ی «توهین» آن است. تصور کنید که آقا یا خانم الف به آقا یا خانم ب بگوید، فورم موهای‌تان خطاست. باید موهای‌تان را از بیخ بتراشید. هرگاه آقا یا خانم ب بگوید از چه روی فورم موهای من خطاست و باید بتراشم؟ آقا یا خانم ب بگوید که دستور آسمانی است. هرگاه در پاسخ گفته شود که این دستور از کجا و کی صادر شده است؟ گفته شود که هزار و چهارصد سال پیش در بیابانی به‌نام عربستان، مرد بی‌سوادی چنین چیزی را اختراع کرده است! آیا خنده دار نیست؟ آیا به راستی نسخه‌یی که هزار و چهارصد سال پیش برای ما پیچیده شده باشد، برای انسان معاصر و امروزی سودمند است؟ قطعا نه. آشکارا باید گفت که مفهوم امر به معروف و نهی از منکر خواه از شریعت اسلام ناشی شده باشد یا هر چیز دیگر، ما باید آن را کنار بگذاریم و توهین به شعور و فهم را نباید پذیرفت. این مرجع صدور که این‌قدر مسخره باشد تا علایق و سلایق ما را نابود کند و ما را برابر خواسته‌های یک مشت تروریست قالب‌بندی کند، آن را نمی‌خواهیم. به سخن دیگر، امر به معروف و نهی از منکر، بیشتر «توهین» به شعور و فهم مردم است؛ زیرا در نهاد امر به معروف و نهی از منکر «تو نمی‌فهمی» و «تو نمی‌دانی» و «تو بی‌شعوری» و «ما فقط می‌دانیم» هست. این، توهین آشکار به خرد، دانایی و فهم مردم و ما است. این «تو نمی‌فهمی» با هیچ منطق انسان امروزی و معاصر برابر نیست.

دیگر این‌که این دستگاه، بیشتر ابزار «سرکوب» است تا امر به معروف و نهی از منکر. تلاش گروه طالبان و دم و دستگاه امر به معروف و نهی از منکر آن بر این است که به ساختار اجتماعی و فردی و رفتارهای جامعه‌ی افغانستان فرم عرب بیابان‌گردی بدهد. پشت پرده‌ی این عمل‌کرد، شکل‌دهی و اسکلت‌بندی اذهان مردم است تا بتواند قلمرو حکمرانی خود را تحقق ببخشد. درواقع هدف از این دستگاه بیشتر سرکوب است و قالب‌بندی جامعه بر مدار آن‌چه بتواند مردم را به زنجیر بکشاند؛ آن‌طور تا کنون کشانده است. قاعده این است که هرگاه در جامعه‌یی دستگاه امر به معروف و نهی از منکری وجود داشته باشد، آن چیزی نیست جز ابزار سرکوب و کنترل جامعه و شکل‌بندی بر مدار خواسته‌های گروه ارتجاعی و واپسگرا.

یکی دیگر از ایرادهای امر به معروف و نهی از منکر، به کارگیری خشونت و تندروی در جامعه است، آن چیزی که در رفتار دستگاه گروه طالبان وجود دارد. نمونۀ آشکار آن اعمال امر به معروف و نهی از منکر با لولۀ تفنگ و اسلحه و توان نظامی- ملیشه‌ای است که از مصادیق خشونت است و خشونت جرم است.

یکی دیگر از ایرادهای امر به معروف و نهی از منکر، سلب آزادی‌های مردم است. این‌که دم و دستگاه ستم‌گری، چپ و راست به مردم گیر بدهد و به سلایق و خواسته‌های مردم بتازد، آیا سلب آزادی‌های مردم نیست؟ سلب آزادی در ذات خودش از مصادیق اعمال مجرمانه است. پس خود امر به معروف و نهی از منکر نیز از اعمال مجرمانه است و باید از عرصه‌ی زندگی فردی و اجتماعی مردم افغانستان برچیده شود. این‌که مردی ریش خود را چپه تراش می‌کند، کجای کار خراب می‌شود؟ این‌که زنی موهای خود را برهنه می‌کند کجای نظام هستی مشکل پیدا می‌کند؟ اصلا به حضرت محمد پیامبر اسلام چه ربطی داشته و دارد که به حوزه‌های شخصی افراد تعرض و تجاوز کرده است؟ از چه روی به چنین مزخرفاتی بها بدهیم و تبلیغات مبلغان دینی را بپذیریم و اصول و فروع درست کنیم.

فرم‌بندی جامعه‌ی افغانستان برابر الگوهای امر به معروف و نهی از منکر گروه طالبان، بردن جامعه به الگوهای فرهنگی جامعه‌ی عرب عربستان هزار و چهارصد سال پیش؛ این یعنی پسرفت وحشتناک، ارتجاع، واپس‌گرایی و عیار ساختن زندگی با معیارهای بادیه‌نشینان عرب‌های آن زمان که فرهنگ قبیله‌یی و سنت‌های اجتماعی آن زمان حاکم بوده است. البته ما می‌دانیم که برابر آموزه‌های اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر یکی از ستون‌های فروع دین است، اما نباید از نظر دور داشت که همین «دین اسلام» خودش مشکل است چه برسد به فروعش.

بنابراین اگر بخواهیم از سرکوب، به‌ویژه دستگاه امر به معروف و نهی از منکر امارت طالبانی عبور کنیم، باید امر به معروف و نهی از منکر را از لایه‌های ذهنی، باورها و سطوح زندگی فردی و اجتماعی خود کنار بزنیم و هوای آزاد را بدون دم و دستگاه و اداره‌ی امر به معروف و نهی از منکر اسلام و اصول و فروع آن نفس بکشیم. باید آواز رهایی و آزادی بخوانیم و موسیقیایی‌ترین آهنگ، که همانا رهیدگی از بند و زنجیر کلیشه‌های اسلامی است سر بدهیم. زنده باد آزادی!

به اشتراک بگذارید: