نویسنده: آرمان وطندوست
در این روزها که فضای مجازی افغانستان صحنهی جدالهای قومی شده است، شاهد آنیم که برخی به شیوههای عامیانه و احساسی میکوشند ریشههای قومی افراد و گروهها را برجسته سازند. این رفتارها در حالی رواج یافته که جامعهی افغانستان با بحرانهای عمیقتری چون فقر ساختاری، بیکاری گسترده، ناامنی همهجانبه، سلطهی گروههای افراطی و بحران مشروعیت سیاسی دستوپنجه نرم میکند.
از منظر جامعهشناختی، تعلقات قومی بخشی طبیعی و انکارناپذیر از هویت انسانیاند. قومیت، همچون زبان و فرهنگ، ستونهای اولیهی خودآگاهی جمعی را شکل میدهند. اما زمانی که این عناصر، به جای آنکه ابزار تفاهم و تنوع فرهنگی باشند، به سلاح رقابتهای سیاسی و اجتماعی بدل شوند، جامعه را به ورطهی واگرایی و فروپاشی سوق میدهند.
قومشناسی به ما میآموزد که اقوام، نه بهعنوان دستههای رقیب، بلکه بهعنوان واحدهای تاریخی یک کل بزرگتر، یعنی ملت، باید فهمیده شوند. افغانستان، سرزمینی با تنوع عظیم قومی، در صورت فقدان آگاهی ملی، همواره مستعد شکافهای هویتی و منازعات درونی خواهد بود.
در این میان، گروهی از این فضا سوءاستفاده میکنند؛ با دمیدن در آتش تعصبات قومی، برای خود نام و جایگاه اجتماعی میتراشند. آنها آگاهانه یا ناآگاهانه، مشروعیت و اعتبار خود را بر بستر شکافهای اجتماعی بنا مینهند و به جای ساختن پل میان اقوام، بر دیوارهای بیاعتمادی میافزایند.
سوال اینجاست: چرا این افراد به جای دامنزدن به اختلافات قومی، به فاجعهی محرومیت ۱۷ میلیون زن افغانستان توجه نمیکنند؟ زنانی که از حق تحصیل، کار، مشارکت اجتماعی و ابتداییترین حقوق انسانی محروم شدهاند. این مظلومیت عریان، صدایی رساتر و مسئولیتی سنگینتر میطلبد، اما آنان ترجیح میدهند به جای درمان زخمهای اصلی، نمک بر زخمهای کهنهی قومی بپاشند.
بر این مبنا، پرداختن به مباحث قومی بهصورت کوچهبازاری و سطحی، در شرایط بحرانزدهی کنونی، نه تنها اولویتهای حیاتی جامعه را به حاشیه میراند، بلکه همان اندک سرمایهی اجتماعی موجود را نیز تهدید به نابودی میکند. در زمانهیی که نیازمند گفتوگوهای عمیق دربارهی نان، کار، عدالت و امنیت هستیم، اسیرشدن در گرداب دعواهای قومی، نشانهیی از بحران عقلانیت جمعی است.
آیندهی افغانستان وابسته به توان ما در فراتررفتن از تعلقات تنگ قومی و دستیابی به درکی نو از شهروندی مشترک است. بیآن، هر پیروزی فردی، شکستی جمعی خواهد بود.