ضیا کوهی
این مقاله در سه بخش نشر خواهد شد.
طرح نگاه انتقادی نسبت به علوم: نظریه پردازان فمینیسم، بنیادهای علوم را مورد پرسش و انتقاد قرار دارند. انتقادشان این بود که علوم روحیه مردانه دارند، علوم طبیعی و تجربی جهان مادی را تفسیر مردانه کردهاند. این تفسیر از جهان و پدیدههای طبیعی از نظر فمینیستها تفسیر ناقص است. اگر در جریان کشف، تفسیر و تجربیات علوم طبیعی نگاه زنان نیز مشارکت میداشت، ما تصور و نگاه متفاوتتر از آنچه که اکنون از پدیدههای طبیعی داریم، میداشتیم.
نظریه پردازان فمینیست، نسبت به علوم انسانی نیز انتقاد دارند. انتقادشان این است که نظریات علوم انسانی با نگاه مردانه و سلطه فکری مردان شکل گرفته است. همهای نظریه پردازان مطرح در علوم انسانی مردان بودند. نظریات سیاسی بر اساس فکر مردانه شکل گرفته و روابط سیاسی دنیا روابط مرد سالار است. در جامعه شناسی روابط پدیدههای اجتماعی و تغییرات اجتماعی بر اساس تجربیات مردانه تفسیر شده است و نظریات جامعه شناسی نظریات مردانه است. ادبیات و روانشناسی نیز بر اساس ذهنیت مردان شکل گرفتهاند. این صاحبنظران، حتا فهم فلسفی و الهیاتی را فهم مردانه معرفی میکنند. از دید نظریهپردازان فمینیست، اگر مردان برای زنان اجازهای وارد شدن در حوزه علوم انسانی را میدانند نظریات و تفسیرها در حوزه این علوم متفاوت با چیزی میبود که امروز است.
انتقاد نسبت به تقسیم کار اجتماعی: تقسیم کار اجتماعی یکی از مباحث اساسی در جامعهشناسی است. امیل دوکیم، در سال (۱۸۹۳) کتابی تحت عنوان «تقسیم کار در جامعه» را منتشر ساخت. تقسیم کار در نگاه دورکیم، تقسیم کار تخصصی است که باعث همبستگی ارگانیکی جامعه میشود.
در کنار مفهوم تقسیم کار از نگاه دورکیم، نوعی دیگری از تقسیم کار تحت عنوان کار زنانه و مردانه نیز وجود دارد که در همه جوامع حاکم و قابل عمل است. در این نوع تقسیم کار، برای زنان شغلهای چون امورمنزل و دیگر کارهای فاقد مزد را در نظر میگیرند. شغلی که مزد مشخص نداشته باشد بیارزش پنداشته میشود و قابل دید و محاسبه نیست.
فمیسنیستها، نسبت به این تقسیم کار که مشاغل بدون مزد مثل امورمنزل به زنان اختصاص داده شده است را مورد پرسش قرار دادند. آنان میگویند تقسیم کار به شکل زنانه و مردانه ریشه طبیعی ندارد بلکه این یک تقسیم جنسیتی و اجتماعی است. به این معنا که وظایف ترتیب منزل و کارهای بدون مزد به لحاظ جنس زن مربوط به آنان نمیشود. بل این جامعه است که این کارها را بر زنان تحمیل کرده است.
فمینیستها، تقسیم کار جنسیتی در کشورهای توسعه یافته را برهم زدند. امورمنزل، مراقبت از کهنسالان، بچه داری و دیگر مشاغل که مخصوص زنان بود اکنون شامل کارهای رسمی شدهاند که نهادهای مشخص چون خانه سالمندان و کودکستانها این فعالیتها را در برابر مزد مشخص انجام میدهند.
انتقاد فمینیستها، نسبت به تقسیم کار مردانه و زنانه باعث گردید که زنان در حوزههای فکری و اکادمیک شامل شوند. همچنان در امور سیاسی و مدیریتی در سطح کلان اجتماعی نقش ایفا کنند. در حالیکه قبل از ایجاد و نهادینه شدن گفتمان فمینیستی تمام انرژی فکری و جسمی زنان به مشاغل فاقد مزد مصرف میشدند.
نقد روش اجتماعیشدن و تربیت کودکان: اجتماعیشدن، یکی از مباحث اساسی در جامعهشناسی است. در جریان اجتماعیشدن، والدین، خانواده و جامعه ارزشها و هنجارهای اجتماعی را به کودکان منتقل میکنند. کودکان این ارزشها را درونی و بر اساس آن رفتار اجتماعیشان را تنظیم مینمایند.
فمینیستها، با نگاه انتقادی در مورد اجتماعیشدن، براین نظر است که جنسیت یک امر اجتماعی است نه ذاتی. از نظر فمینیستها، کودکان توسط خانواه با روحیه زنانه و مردانه بار میآیند. اسباب بازیها به مردانه و زنانه تقسیم شدهاند. در خانوادهها، به پسران نسبت به دختران توجه بیشتر صورت میگیرد. دختران توصیه به رفتارهای مطیعانه میشوند. این گونه جامعهپذیری، دختران را سلطه پذیر و پسران را سلطهگر بار میآورند.