نقد کلیشههای جنسیتی: کلیشههای جنسیتی، به مجموعهای از آموزههای گفته میشود که رفتار مردانه و زنانه را مشخص میکنند. به گونه مثال؛ مردان با غیرت اند، زنان باید فرماندار و مطیع باشند، مردان گریه نمیکنند و زنان گریه میکنند، مردان عقلانی و فلسفی میاندیشند و زنان احساسی عمل میکنند.
صاحبنظران حوزه فمینیسم، این کلیشهها را مورد نقد قرار دادند. ریشه این کلیشهها را امر طبیعی نه، بلکه امر اجتماعی دانستند. آنها بر این باور اند که گریه کردن مخصوص زنان نیست بلکه مردان نیز گریه میکنند. ریشهای «گریهکردن» در طبیعت زن و مرد است. از سوی دیگر، تفکر فلسفی و عقلانی ریشه در طبیعت مردانه ندارد، بلکه عقلانی فکر کردن برای زنان و مردان طبیعی است، یعنی زنان نیز میتوانند عقلانی و فلسفی بیندیشند. عدم حضور زنان در سپهر تفکرات فلسفی ریشه در طبیعت زن ندارد، بلکه زنان توسط مردان از وارد شدن در این عرصهها محروم شدهاند و برای شان فرصت داده نشده است.
نقد سلطه مردانه در حوزه خصوصی: حوزه عمومی و حوزه خصوصی، در فهم متعارف که در جوامع حاکم است از همدیگر جدا میباشند. سلطه و ستم که در حوزه خصوصی صورت میگیرد همواره از نگاهها پنهان میماند. در نظامهای حقوقی، خانواده شامل حوزه خصوصی میشود. مسائل حوزه خصوصی در برابر زنان، هیچگاهی علنی و مورد بازپرس عدلی و قضایی واقع نمیشود.
صاحب نظران فمینیست، بر این باوراند که زنان در نظام خانواده مورد ستم و استثمار قرار میگیرند. این ستم و استثمار شامل خشونت روانی، فزیکی، اقتصادی و اجتماعی میشوند. به علت تقسیمبندی حوزه عمومی و خصوصی هیچگاهی در مورد استثمار که در نظام خانواده صورت میگیرد توجه نمیشود. زیرا حوزه خصوصی افراد مصئون از دخالت دیگران است.
اما طرفداران حقوق زنان میگویند «هر آنچه شخصی است سیاسی است». آنها با این شعار میخواهند بیان کنند که استثمار و ستم که زنان در نظام خانواده مواجهاند باید همانند استثمار که در حوزه عمومی صورت میگیرد مورد توجه قرار گیرد.
پیامدهای فمینیسم (جنبش دفاع از حقوق زنان)
جنبش دفاع از حقوق زنان، پیامدهای زیادی در جوامع داشته است و به چند مورد از این پیامدها اشاره میشود.
حضور زنان در اجتماع و سیاست: بعد از بوجود آمدن نظریه فمینیسم، زنان توانستند شامل تصمیمگیریهای اجتماعی و نظامهای سیاسی شوند. بدستآوردن حق رأی، توسط زنان یکی از موارد عمدهای است که زنان شامل سیاست شدند. به صورت نمونه؛ در سال ۱۸۹۳ نیوزلند، در ۱۹۱۸ بریتانیا و در ۱۹۴۵ ایتالیا حق رأی زنان را به رسمیت شناختند. همچنان در عرصه مدیریت سیاسی نیز زنان تاثیر گزاری ظهور کردند.
حضور زنان در عرصه علم و فرهنگ: بعد از شکلگیری نظریه فمینیسم، زنان توانستند وارد حوزه علم و فرهنگ شوند. به گونهای نمونه؛ روزالو سوسمن یالو در سال ۱۹۷۷ جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی و ماری کوری در سال ۱۹۰۳ جایزه نوبل فیزیک را گرفتند. جین آدامز (۱۸۶۰-۱۹۳۵) و فاطمه مرنیسی (۱۹۴۰-۲۰۱۵) در رشته جامعه شناسی صاحب نظر بودند. همچنان در سایر رشتههای علمی نیز زنان صاحب اندیشه زیاداند.
ایجاد اعتماد به نفس برای زنان: نظریه پردازان فمینیست، با نقد وضعیت اجتماعی، زنان را نسبت به وضعیت فرودستشان آگاه ساختند. آگاهی نسبت به وضعیت باعث گردید که زنان وارد عمل و مبارزه شوند. این مبارزه، از یک طرف وضعیت زنان را دچار تغییر مثبت کرد و از سویدیگر اعتماد به نفس زنان را بالا برد. بدون شک اگر نظریه فمینیسم بوجود نمیآمد، زنان نمیتوانستند اعتماد به نفس را که امرز دارند کسب کنند.
پیامدهای فمینیسم در افغانستان
در افغانستان اولین تلاشها برای دفاع از حقوق زنان در عصر امان الله صورت میگیرد. اینکه تا چه حد موفق بود یا نه به جای خودش باشد. اما در آن عصر نسبت به وضعیت زنان توجه شد و مسئله زنان یکی از مسائل مهم شمرده میشد. اگرچند، شواهد تاریخی مبنی بر اینکه امان الله خان و خانماش ملکه ثریا از نظریات فمینیستی متاثر بوده، وجود ندارد. میتوان گفت، به دلیل حضور خانواده طرزی در سوریه و ترکیه و سفرهای امان الله خان در غرب بدون تاثیر نبوده است.
بعد از عصر امان الله، حضور زنان در جامعه افغانستان با فراز و فرودهایی مواجه گردید. در دهه دموکراسی، و عصر جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان، زنان عملاً وارد سیاست و مبارزه شدند. در دو دهه اخیر، از (۲۰۰۱-۲۰۲۱) که جامعه جهانی به رهبری ایالات متحده در افغانستان حضور داشتند زنان از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردار گردیدند.
در بیست سال اخیر، زنان و دخترانی را شاهد هستیم که از نظریات فمینیستی الهام گرفتند. آثار و کتابهای صاحب نظران فمینیسم را خواندهاند. این زنان با الهام از نظریات فمینیستی توانستند به آگاهی نسبت به حقوق شان نایل آیند.
همین اکنون که گروه طالبان، در افغانستان حاکم اند و تمام سیاستمداران و رهبران، کشور را ترک کرده اند؛ زنان و دختران افغانستان به نمایندگی از یک ملت و مردم مبارزه و دادخواهی میکنند. این نشان میدهد که دختران افغانستان، با الهام از مبارزات تاریخی زنان تاثیرگذار برای دفاع از حقوق انسانیشان اعتراض میکنند.
ضیا کوهی