تاریخچه‌‌‌‌ی جنبش زنان افغانستان

عبدالصبور( ستیز)

مطالعه‌‌‌‌ی تاریخ افغانستان نشان می‌هد، همیشه ابتکارات و نقش‌‌‌‌آفرینی زنان، کتمان یا کم‌‌‌‌رنگ جلوه داده شده است. در تاریخ افغانستان جنبش زنان به عنوان یک جنبش زنانه یا فمینیستی منظم، مثل کشورهای مدرن وجود نداشته است؛ اما حرکت‌های پراکنده و غالبا ناموفق انجام شده است. از یک‌‌‌‌سو، سنت‌های حاکم بر جامعه از سوی دیگر تحولات بیرونی و مقتضیات جهانی بر جنبش زنان تاثیر داشته و مسیر و محتوای این جنبش را شکل داده‌‌‌‌اند.

تاریخ افغانستان در برابر زنان این سرزمین ساکت است؛ از زنان سخن نمی‌‌‌‌گوید. با اینکه هیچ‌گاه زنان افغانستان خود را از سیستم اجتماعی دور نمی‌دانستند و در جریان‌های فکری، جنبش‌های اجتماعی و فرهنگی نقش بازی کرده‌اند؛ مثلا رابعه بلخی و گوهر شاد خاتون از سرآمدان فرهنگی وسیاسی عصر خود بوده‌‌‌‌اند که تاثیرشان تا هنوز، روی فرهنگ وتاریخ ما احساس می‌گردد.

با ورود ایده‌های مدرن به کشور و ایجاد گروه‌های روشن‌‌‌‌فکر، زنان نیز توانستند از این جریان‌ها بهره برده و خود را با دانش وسواد بیارایند. این زنان، گاهی با هم در ارتباط و مکاتبه بوده‌اند. متن مکاتباتی که میان آن‌‌‌‌ها جریان داشته، نشان می‌دهد که نسبت به مسایل روز خود، شناخت خوبی داشته‌‌‌‌اند و آگاهی سیاسی‌‌‌‌شان نیز در سطح بالایی بوده است.

منتها اوج فعالیت‌های زنان در افغانستان، با نهضت امانی شروع می‌شود. با به قدرت رسیدن امان‌‌‌‌الله، افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، عرض اندام کرده و اصلاحات به کمک روشن‌‌‌‌فکرانی که از تبعید برگشته بودند، شروع شد؛ از جمله‌‌‌‌ی این اصلاحات، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

رفع و لغو بردگی زنان؛

ایجاد تسهیلات برای زنان؛

کشف حجاب.

ملکه ثریا به عنوان همسر شاه، در یک مجلس عمومی ‌( ۱۳۱۷) برقع را از سر برداشت و به گوشه‌ای انداخت. ملکه ثریا، از زنان تحصیل کرده و آگاه به مسایل روزبود. او موفق شد در سال (۱۳۱۰) اولین نشریه‌‌‌‌ی زنان را منشتر کنند و طی یک سخنرانی، زنان را به فعالیت‌های اجتماعی دعوت کرد. ملکه، مقاله‌‌‌‌ی منشتر کرد که در آن آمده بود، زنان حق دارند، همسرشان را اگر همسر دیگری اختیار کند، بکشند و شخص ایشان زنان را به طور رسمی ‌در این مساله حمایت خواهد کرد.

جنبش زنان در زمان شاه امان‌‌‌‌الله شکل گرفته بود و محور اصلی آن را پیشرفت، ترقی و نجات زن از محرومیت ورنج‌های گوناگونی که دامن‌‌‌‌گیر آنان بود، تشکیل می‌داد. این تشکل، حقوق و آزادی زنان را در تمام بخش‌ها به ویژه تعلیم و تربیت، حق تحصیل، حق کار و رخصتی، حق آزادی فردی، مصوونیت فردی، آزادی بیان، اجتماعات، فعالیت‌های سیاسی، مدنی و سفر‌های تحصیلی به خارج کشور تامین می‌کرد.

بعد از پیروزی حزب خلق در سال ۱۳۵۷ فعالیت زنان، شکل جدی‌تر به خود گرفت. سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به رهبری داکتر اناهیتا راتب‌‌‌‌زاد تاسیس شد. راتب‌‌‌‌زاد طی فعالیت‌هایی که انجام داد باعث شد، تعدادی از زنان عضو حزب حاکم با گرایش کمونیستی وارد دنیای سیاست شوند.

معصومه عصمتی وردک، آناهیتا راتب زد، رقیه ابوبکر و خدیجه احراری، از فعالان سیاسی تاریخ زنان افغانستان بودند. آن‌ها برای حقوق زنان فعالیت می‌کردند. این زنان توانستند گروهی از زنان تحصیل کرده را بسیج کنند تا در تظاهرات روز کارگر، پابه‌‌‌‌پای مردان شرکت کنند و نیز توانستند حضور خود را به عنوان نیروی تاثیر گذار اجتماعی و سیاسی، تثبیت کنند.

سال ۱۳۴۷ شماری از اعضای محافظه‌‌‌‌کار ولسی جرگه تلاش کردند تا قانونی را به تصویب برسانند که بر اساس آن، دختران افغانستان از تحصیل در خارج کشور محروم می‌شدند. با پخش این خبر و با سازماندهی سازمان دموکراتیک زنان افغانستان، صدها زن و دختر علیه این پیشنهاد، به مظاهره پرداختند و آن را مغایر قانون اساسی و تساوی حقوق زن و مرد دانسته و با فشار وارد کردن بر مجلس نمایندگان، موفق شدند، مجلس را از این پیشنهاد منصرف کنند. برخی از مورخان، این حرکت را موثرترین و با اهمیت‌‌‌‌ترین دستاورد جنبش زنان می‌دانند. برای نخستین‌‌‌‌بار بود که مبارزات زنان، زیر نام سازمان دموکراتیک زنان افغانستان، خارج از تعصبات قومی‌ و جنسیتی انجام می‌شد.

باردیگر در سال ۱۳۴۹ بود که با سازماندهی و رهبری سازمان زنان در واکنش به تیزاب‌‌‌‌پاشی و فیر کردن بر دختران و زنان لباس‌‌‌‌کوتاه و شیک‌‌‌‌پوش، از سوی جوانان افراطی مربوط به حزب اسلامی، بیش از ۵۰۰۰ زن در شهر کابل به سرک‌ها ریختند و تظاهرات گسترده‌‌‌‌ی را برای مجازات عاملان این کار، به راه انداختند، که دولت در پی آن، اقدام به دستگیری و محاکمه‌‌‌‌ی عاملان کرد. برای نخستین‌‌‌‌بار بود که زنان در این دوره، با یونیفورم نظامی‌ و امنیتی، به تشکیلات نیروهای امنیتی کشور وارد شدند و پیشرفت‌های قابل توجهی در عرصه‌های مختلف، نصیب زنان گردید. زنان توانستند به پست‌های بلند حکومتی، وزارت، سفارت، و کالت و …، نایل آیند.

در سال ۱۳۷۱ پس از سقوط نظام کمونیستی و استقرار حکومت مجاهدین و شروع جنگ‌های داخلی، زنان بیشترین صدمه را دیده و مورد تجاوز و کشتار جناح‌های مختلف قرار گرفتند. سال ۱۳۷۵ ظهور و سلطه‌‌‌‌ی طالبان، زنان افغانستان را دچار شوک دیگری کرد. طالبان، کار و تحصیل را برای زنان، ممنوع کردند و به زنان برای گشت‌‌‌‌وگذار در شهر بدون داشتن محرم اجازه داده نمی‌شد. این مساله، برای زنانی که بی سرپرست بودند، بسیار گران تمام شد و باعث گردید تا آن‌ها در کابل و هرات، مظاهره کنند که با برخورد جدی از سوی طالبان مواجه گردیده وسرکوب شدند؛ اما ستم طالبان، توجه رسانه‌های جهان را جلب کرد. در همین دوره، انجمن راوا ( جمعیت انقلابی زنان افغانستان) در پاکستان که برای دفاع از حقوق زنان مهاجر افغانستانی فعالیت می‌کرد، چند بار مظاهره‌هایی را برای رسانیدن صدای خفه شده‌‌‌‌ی زنان افغانستان به گوش جهانیان ترتیب دادند. با این همه سخت‌‌‌‌گیری‌ها و فشارها بر زنان، طالبان نیز نتوانستند، زنان را به طور کلی از صحنه‌‌‌‌ی اجتماعی و سیاسی حذف کنند. زنان بیشتر به شکل زیر زمینی به فعالیت‌های اجتماعی خود ادامه می‌دادند. خانم سیما سمر، مدیر انجمن شهدا از فعال‌ترین گروه‌های زیرزمینی برای زنان بود که در خانه‌های پنهانی، به تعلیم و تربیت زنان می‌پرداختند و بیش از ده‌ها مکتب را به شکل مخفیانه در گوشه و کنار کشور مدیریت می‌کردند.

از دیگر فعالیت‌های زنان در این دوره، که به شکل زیر زمینی صورت می‌گرفت و زیر پوشش کار‌های هنری و آموزشی بود، می‌توان به عنوان نمونه از گروه « سوزن طلایی» نام برد که این گروه، به شکل صنف‌های خیاطی و سوزن‌‌‌‌دوزی، به فعالیت‌های ادبی و کتاب‌‌‌‌خوانی، به گونه‌‌‌‌ی پنهان مبادرت می‌ورزید. نادیه انجمن از اعضای برحسته‌‌‌‌ی این گروه بود که کتاب‌هایی را به صورت پنهانی، دست به دست کرده و به دسترس خوانندگان زن قرار می‌داد. بدین گونه، تاریخ مبارزات زنان افغانستان دچار سراشیب‌های زیادی گشته است و زنان متحمل رنج‌های بسیاری شده‌اند. با فروپاشی طالبان و روی کارآمدن نظام جدید، بعد از کنفرانس بن، سال ۲۰۱۱ ورق تاریخ برگشت و زنان در قانون اساسی، به عنوان شهروندان برابر، مطرح شده و با حمایت جامعه‌‌‌‌ی جهانی، وارد یک مرحله‌‌‌‌ی جدید در کشور شدند.

به اشتراک بگذارید: