نویسنده: آرمان وطن‌دوست

افغانستان امروز، به جای آنکه میدان سازندگی و گفت‌وگوی ملی باشد، به صحنه‌ی مضحکی از جدل‌های کوچه‌بازاری قومی بدل شده است؛ جایی که جماعتی از بی‌مایه‌ها، با مغزهای ورم‌کرده از جهل و عقده، بر سر اینکه «کدام قوم بهتر است» عربده می‌کشند. بی‌هیچ حیا و شرمی، بر طبل توهمات اجدادی می‌کوبند؛ گویی در قبیله‌ی بدوی زندگی می‌کنند که هنوز خط و نوشته اختراع نشده است. برای‌شان نه فقر کودکان مهم است، نه سوختن امید جوانان در تبعید و بیکاری؛ تمام هستی‌شان خلاصه شده در چند جمله‌ی پر از فحش و ناسزا علیه دیگران. اینان تاجران تعصب‌اند؛ عقل را گرو گذاشته‌اند تا شهرت قلابی بخرند و به قیمت شعله‌ور کردن نفرت قومی، خود را قهرمانان مجازی بنامند.

اما وقتی پای دردهای واقعی باز می‌شود، این دلقکان قومیت‌فروش زبان در کام می‌کشند. کجایند این مدعیان غیرت، وقتی ۱۷ میلیون زن در افغانستان از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود (تحصیل، کار، آزادی) محروم شده‌اند؟ کجاست غیرت‌شان وقتی دختران این سرزمین در خانه‌ها زندانی شده‌اند و صدای‌شان حتا به گوش هیچ مرد قبیله‌یی نمی‌رسد؟ برای زن محروم، برای دختر مدرسه‌نرفته، برای مادری که نان شب ندارد، هیچ «قوم» و «قبیله‌یی» چاره‌ساز نبوده و نخواهد بود؛ این‌ها تنها سیاهی‌هایی‌اند که روی زخم‌های عمیق جامعه رنگ می‌پاشند.

در این بازار تاریک تعصب، منطق در قفس است و عقل به دار آویخته شده. مردمی که باید علیه جهل و فقر برخیزند، در گلادیاتوری مسخره‌ی قوم و قبیله، خون همدیگر را می‌ریزند؛ البته مجازی و با کیبورد! و در این میان، تاجران تعصب، با چهره‌های کریه‌‌ی‌شان قهقهه می‌زنند و جیب‌های‌شان را با لایک و فالوور پر می‌کنند؛ اما تاریخ روزی با شلاق حقیقت بر چهره‌ی این شارلاتان‌های قبیله‌گرا خواهد کوبید و نشان خواهد داد که وطن را نه این عربده‌کشان بی‌فرهنگ، که زنان خاموش، کودکان بی‌پناه و مردان اندیشمند خواهند ساخت.

به اشتراک بگذارید: