عظیم بشرمل
چند سال پیش کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی را دوبار خواندم. کتاب به سبک رئالیسمجادویی نوشته شده است. رمان جذاب و جدی است. ترجمهای را که من خواندم با ترجمهها و نوشتههای دیگری که دربارهی این کتاب شده است، کمی تفاوت داشت. از جمله مسالهی «غرانیق» ذکر نشده بود. من این مساله را در مقالات دیگر از جمله در کتاب «نقد توطئهی آیات شیطانی» عطاءالله مهاجرانی خواندم.
شخصیتهای اصلی رمان آیات شیطانی دو مهاجر مسلمان هندی به نامهای «جبریل» و «صلاح الدین چمچان» هستند که توسط یک هواپیما از هند به انگلستان میروند. تمرکز اصلی نویسنده بر روی زندگی مهاجرین در انگلستان است. رشدی وضعیت بد اقتصادی، مشکلات کاری و شغل، فروپاشی خانوادگی، تظاهرات مهاجرین، تعصبات نژادی، مهاجرستیزی، دستگیری مهاجرین توسط پولیس به خاطر نداشتن مدارک اقامت، جنجالهای روابط جنسی مهاجرین، و… را به تصویر کشیده است. نویسنده تلاش کرده تا نشان بدهد که انسان مهاجر مسخ میشود. چنانچه چمچان با رسیدن به انگلیس، ظاهرش تغییر پیدا کرده و به این مشکل گرفتار میشود.
رشدی مسلمانزاده است. به همین خاطر به سرنوشت مسلمانهای مهاجر و کمی به تاریخ اسلام تماس گرفته است. با استفاده از تکنیک داستان در داستان یک سر به مکه زده است. مکه و به خصوص فتح مکه را از چشمدید شکستخوردگان روایت کرده است. برای من یکی از جالبترین بخشهای کتاب همین جا بود؛ زیرا همیشه فتح مکه را در کتاب مسلمانها و از چشمدید و روایت فاتحان خوانده بودم. به هرحال براساس روایت رشدی هنگامی که لشکر محمد به دروازههای مکه رسیدند، شهر غرق در وحشت بود. از فاحشهها تا بزرگان و مردم مکه هراسان بودند. سراسیمه به هر سو میدویدند.
جنجالیترین بخش کتاب داستان «غرانیق» است؛ اما بازهم چیزی نو نیست. داستان غرانیق در کتابهای زیادی از جمله در تاریخ طبری ذکر شده است. اصلا رشدی هیچ چیزی نو را نگفته است که پیش از او دربارهی اسلام گفته و بحث نشده باشد.
به هرصورت علم، عقل و اخلاق اجازه نمیدهد پیروان یک دین، نویسنده و منتقد دینش را بکشند. باید به جای خشونت با او گفتوگو کنند. به جای سوزاندن کتاب آن را بخوانند. به جای کشتن نویسنده، با او بحث کنند. به جای بستن دهن متفکر، قلم گرفته برایش پاسخ بنویسند. البته از پیروان این «آیین تروریست پرور»، توقع بیش از این نمیرود. حمله بر رشدی، یک بار دیگر حقیقت و ماهیت اصلی اسلام و مسلمین را نشان داد. مردم دنیا متوجه شدند که با یک «آیین وحشت» و یک گروه بیگانه با منطق و اخلاق روبهرو هستند.
شک دارم «مطر» که بر رشدی حمله کرده است، آثار او را خوانده باشد. چنانچه خود خمینی که حکم قتل رشدی را صادر کرد، کتاب را نخوانده بود. خمینی انگلیسی نمیفهمید، تا آن زمان کتاب به فارسی ترجمه نشده بود. مطر و هر مسلمانی دیگر قربانیاند تا ملامت. ملامت آیین و فرهنگ است که تروریست تولید میکند.