نویسنده: سپیده دم امید، عضو گروه حرکت برای تغییر
در نخستین روز برگزاری نشست علمای دین که از سوی تروریستان طالب در کابل برگزار شد، یکی از شرورترین و تفرقهاندازترین عالمان دین کشور (مجیب الرحمن انصاری) که سالهاست در رکاب و مسیر اندیشهی طالب فریاد میزند و فریادهای چاپلوسگرایانهاش جز خوشخدمتی به افراطیون طالب نیست و در طی سالهای گذشته نتیجه صحبتها و فتواهایش چیزی جز تفرقهافگنی میان مردم کشور و یا تازیدن به زنان و حقوق آنها نبودهاست با جراتی که به پشتوانهی سه سلاح قدرتمند در دست داشتهاش (دین، سرمایه و سودجویی از ناآگاهی تودهها) بدست آورده، باری دیگر مظلومان و ستمدیدگان و مردمان آزاده را که مخالف او و تمام اندیشههای متحجرانه اند نادیده گرفته و همچون موجوداتی ضعیف آنها را در زیر پاهای کثیفش لگد مال کرد و با افتخار آواز بلند کرد که «مخالفان نظام امارت اسلامی» را گردن بزنید. او یک عالم دین بنیادگرای افراطی و از جماعت و تبار طالبان ضحاک و به قول خودش تاجرزاده است، تاجر زادهای که هرگز طعم گرسنگی و هزاران مشکل دیگری را که مردم ستمدیده و فقیر افغانستان با آن روبهرو هستند نچشیده و تجربه نکردهاست و همیشه چشمش را بر حقایق دردناک و تلخ زندگی مردم افغانستان بسته و فراموش کرده که میلیونها افغان بدست همین طالبان کشته شدند و این تروریستان همانهایی اند که حتی به زنان باردار و کودکان نوزاد تازه متولد شده رحم نکردند.
اینها همانهایی اند که سر هزاران انسان بیگناه را بریدند. اگر او عالمی منفعتطلب و سودجو نیست که جز منافع خودش، حتی لحظهای به بدبختیهای مردم کشورش نگاه و اندیشه نمیکند، آیا شده تا به حال واکنش و اعتراضی به وضعیت نابهسامان، زنان بیوه، یتیمان، فقرا، بیکاری و تیرهروزی کارگران و تودههای کشور کرده باشد؟
آیا تا به حال صدای این مردم محروم بودهاست؟
خیر هرگز؛ چرا که او و امثال او تا زمانی این شوکت و جلال را دارند که من و شما همیشه در فقر، بدبختی، جهالت و ناآگاهی باقی بمانیم. اینها همان نقاط ضعف ماست که به آنها قوت میبخشد، اینها جماعتی پلید اند که مردم فقیر را با وعدههای اخروی بازی میدهند تا رنج و فلاکتشان را که مسبب اصلیاش خودشان یعنی همین عالمان متعصب و متحجر و سرمایهدار بودهاند، تقدیر الهی غیرقابل تغییر پندارند و به نوعی راضی به رضای الهی باشند.
بله، اینگونه است که سالها بسیاری از مردم ما کورکورانه به پای منبر چنین کسانی نشستند که دشمن و عامل اصلی بدبختیهایمان بودهاند و به هر آنچه این جماعت گفتند و فتوا دادند، بدون لحظهای تامل نعرهی تکبیر سر دادند و در واقع همان نعرههای تکبیر به اینها مشروعیت داد تا امروز بیباکانه فتوای گردن زدن من و شما و هزاران انسان بیگناه و آزادہی افغانستان را که مخالف تروریستان طالب هستند صادر کند. آیا زمان آن نرسیده که پس از گذشت بیش از چهل سال گذراندن زندگیای که همیشه با جنگ و خونریزی و پیامدهای تلخ حاصل از جنگ همراه بوده، جنگهایی که در نتیجه تقابل منافع همین علمای دین و سیاسیون سرمایهدار قدرتطلب بوده، آگاه شویم و عاملان بدختیهایمان را بشناسیم و دست از حمایت بیچون و چرایشان برداریم.
اما چگونه این پردههای سیاه را از مقابل چشمانمان کنار بزنیم و چطور زنجیرهای اسارت و بردگی که اینها بر دست و پای زندگیمان بستند پاره کنیم؟
حداقلترین کار ممکنی که میتوانیم انجام دهیم این است که به هر آنچه این عالمان سودجو میگویند سرتعظیم خم نکنیم و با نشستن بر پای منبر چنین اشخاصی از آنها شخصیتهای والا، متبرک، مقدس و فرازمینی نسازیم.
بر سخنانشان تامل کنیم و ببینیم آیا اینها برای رهایی میلیون انسان ستمدیده افغانستان از چنگال ستم و بدبختی حرفی میزنند و اقدامی بدون منفعتطلبی شخصی انجام میدهند یا خیر؟
اگر اینگونه نبود یقین حاصل کنید که آنها نیز از دشمنان اصلی ما هستند که از رنج، فقر و بدبختی ما و شما سود میبرند. در واقع همین عالمان دین و سرمایهداران جامعه هستند که بخاطر حفظ منافع و طبقهی اجتماعیشان به کمک دو ابزار «دین و سرمایه»، جامعه را طبقاتی ساختند که با به انقیاد کشیدن تودههای ستمدیده و زحمتکش افغانستان همچنان در جایگاه طبقات حاکم، قدرت و سرمایه را بدست دارند. حقیقت آن است که عالمان دین و بورژواهای افغانستان منافع مشترک دارند که منشاء تامین این منافع مشترکشان، استثمار تودههاست تودههایی که آنها را با استفاده از دین اینگونه فریب میدهند که بیش از توجه به امور مادی زندگی، به امور معنوی و اخروی بیاندیشند و اینجاست که میتوان تصدیق کرد از دین به عنوان افیونی برای طبقات تحت ستم جامعه استفاده میکنند که ساکت بمانند و در برابر سرنوشت از قبل تعیین شدهٔشان اعتراض نکنند، آنها از روزی هراس دارند که مبادا تودهها آگاه شوند و زنجیرهای اسارت و بردگیشان را پاره کنند؛ چرا که در آن شرایط است که بنای نظام طبقاتی که به لطف دین و مالکیت خصوصی سرمایهداری ساخته شده، فرو خواهد ریخت و دیگر جا و فرصتی برای ظلم این ظالمان نخواهد ماند.