دختران که در بخش قوای خاص اردوی ملی افغانستان رزمیدند می‌گویند: نه تفنگی برای جنگیدن و نه نانی برای خوردن داریم

سحر ضیا

روایت زنان و دختران افغانستان متفاوت از هر روایت دیگر است. نجات از خشونت طالبان در سال ۲۰۰۱ و سقوط در ظلمت مجدد این گروه در ۲۰۲۱. طالبان ستیز دیوانه‌وار با زنان و دختران دارند. در ۲۰ سال گذشته، زنان و دختران مسیر دشوار و پیچیده‌ای را پیمودند. متاسفانه این مسیر تداوم پیدا نکرد. طالبان با توجیه مذهبی-اسلامی و شلاق و تفنگ زنان را از جامعه حذف کرد.

در این میان هر طیف از دختران و زنان روایت محرومیت خود را دارد. از دانشجو تا متعلم و از معلم تا فعال حقوق بشر. از استاد دانشگاه تا نویسنده و از خبرنگار تا فعال مدنی. اما در این طیف‌های متنوع سرگذشت و روایت دختران نظامی غم‌انگیز و قابل خوانش است. دختران که از ده‌ها مانع خانوادگی، اجتماعی و مذهبی عبور کرد. دل به دریا زد و بر قلب زنانه‌شان که کانون عشق و زندگی است پرتله‌ای مملو از مرمی و شارژر را بست. به جای پوشیدن کفش‌های کوری بلند قرمز، چکمه‌های عسکری بر پای کرد و به جای بیک‌های مفشن زنانه، تفنگ را بر شانه حمایل. این زنان و دختران کلیشه‌های دروغین جنسیتی را درهم شکستند و شامل ارگان‌های امنیتی و دفاعی شدند. پا به پای مردان نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی و تامین امنیت مردم افغانستان صادقانه رزمیدند. در خطرناک‌ترین دیپارتمنت‌های نظامی و عسکری یعنی قوای خاص وزارت دفاع ملی اجرای وظیفه کردند.

اما معاملات ننگین سیاسی، باعث گردید که روز ۲۱ آگوست ۲۰۲۱، آخرین روز اُنس دختران نظامی با اسلحه و پرتله باشد. در این گزارش با یک تن از دختران قوای خاص اردوی ملی صحبت شده که روایت خود و همسنگران‌اش را شریک ساخته است.

زحل رحیمی (اسم مستعار) یکی از افسران قوای خاص وزارت دفاع ملی می‌گوید «یکی از آرزوهای کودکی ام این بود که روزی نظامی شوم. اما هیچ‌گاهی نتوانستم کشف کنم که این احساس چگونه در وجودم جوانه زد. هیچ گاه یادم نمی‌رود که بعد از فراغت از مکتب در سال ۱۳۹۶، در اولین روزها به دنبال تحقق این آرمان شدم. تا اینکه بعد از موانع متعدد شامل وزارت دفاع ملی گردیدم». هر چند حضور زنان در زمان جمهوریت، در ارگان‌های نظامی با انتقاداتی مواجه بود. در فضای مجازی از طرف برخی فعالان شبکه‌های اجتماعی، واژگان توهین آمیز در مورد دختران نظامی هم‌رسانی می‌شد. این کنش‌ها حکایت از روح جمعی ستیزه‌جو در برابر زنان داشت.

زحل می افزاید «من با شامل شدن در وزارت دفاع، پا به ‌پای رویاهای ماجرا جویانه ام پیش رفتم. در سال ۱۳۹۷، شامل قوای خاص وزارت دفاع ملی شدم. در عملیات‌های پیچیده در برابر طالبان تروریست شرکت کردم. خطرناک ترین روزهای محاربه برایم خوش‌ترین روزهای زندگی بود. من فکر می‌کردم ترس یک توهم است که آدم‌ها برای محدود کردن خویش خلق می‌کنند».

وی افزود «روزهای شیرین و پر ماجرای من به عنوان یک سرباز وطن کوتاه بود. اکنون فکر می‌کنم که ما دختران نظامی دوشادوش هم‌سنگران مرد خویش در میدان نبرد در حال جنگ با طالبان بودیم که سیاست مداران، ما را در میدان سیاست فروختند و معامله کردند». مذاکرات دوحه خیانتی بود که ابعاد مخرب آن برای مردم افغانستان و مخصوصاً نظامیان، جبران ناپذیر است.

زحل می‌افزاید «روز ۲۱ آگوست، در مقر قوای خاص حاضر شدیم اما فضا ملتهب بود. همه قوماندان‌ها و فرماندهان منتظر دستور از ارگ ریاست جمهوری بودند. فرماندهان می‌گفتند شورای امنیت و وزارت دفاع ملی نه به تلیفون‌های شخصی جواب می‌دهند و نه به تلیفون‌های سیسکوی دفاتر».

وی افزود «فرمانده ما دستور داد که به خانه خود برگردیم. اما در میان دختران نظامی خبرهایی از تخلیه پخش شده بود. ما چند نفر رفتیم پیش فرمانده از او در مورد سرنوشت خود و شایعه تخلیه پرسیدیم. او گفت: آمریکایی‌ها دستور داده است که لیست دختران قطعات خاص برای تخلیه آماده شود».

او افزود «ما دختران نظامی درحال که همه چیز نابود شد، به سوی آینده نامعلوم به سمت خانه‌های خویش حرکت کردیم. فرمانده برای ما گفت: جدول تعدادی از دختران تهیه و به مشاورین سپرده شده است».

زحل افزود «آن آخرین روزی بود که از هم‌سنگران‌ام جدا شدم و تا هنوز آن‌ها را ندیده ام. وقتی به خانه آمدم از ترس طالبان به خانه های اقوام و فامیل خود پناه بردم. بعد از تماس‌های متعدد با فرمانده‌هان فقط وعده‌های دروغین دریافت کرده ام».

وی افزود «تعدادی از دختران به کشورهای همسایه فرار کردند. تعدادی که در افغانستان حضور دارند به صورت مخفی زندگی می‌کنند. همه در حالت بی سرنوشتی به سر می‌برند. تاهنوز هیچ گونه کمک و همکاری به دختران قوای خاص از طرف کشورهای حمایت کننده ارگان‌های نظامی افغانستان صورت نگرفته است. نهادهای ملل متحد و نهادهای دفاع از حقوق زنان نیز هیچ توجه نسبت به سرنوشت دشوار دختران نظامی نکرده‌اند».

وی افزود «اکنون فکر می‌کنم کاش به دنبال رویاهای کودکانه خویش نمی‌رفتم. می‌گذاشتم مثل رویاهای هزاران دختر هموطن‌ام گُم و گور می‌شد. حالا به این نتیجه رسیده‌ام هر چیزی که برای ما گفته شد همه دروغ و فریب بودند. مخصوصاً وقتی سخن ایوبی وکیل قندهار را در شبکه‌های اجتماعی شنیدم. از نظر رئیس جمهور غنی، ما ملیشه‌هایی برای کشته شدن و قربانی شدن بوده ایم. در صورت که من باور دارم حس وطن دوستی من پاک‌تر و قوی‌تر از اشرف غنی و دیگر سیاست مداران است». چندی قبل ایوبی وکیل مردم قندهار در شورای ملی، از طریق فضای مجازی اظهار داشت که در یک جلسه در زمان جمهوریت، اشرف غنی برای وی گفته است؛ بگذار نیروهای نظامی کشته شوند. چون آنها ملیشه اند و ملیشه برای کشته شدن است.

زحل افزود «در این ۱۶ ماه تنها خبر خوش برایم اعتراف شاهزاده هری بود که از کشتن ۲۵ طالب در زمان ماموریت اش در افغانستان خبر داد».

زحل در اخیر افزود «اکنون نه تفنگی برای جنگیدن و نه نانی برای خوردن دارم. این است سرنوشت دختر که برای آرمان‌های خود و ملت اش، دل به دریا زد و به جای کفش کوری بلند قرمز، چکمه سنگین عسکری بر پای کرد». در نتیجه فروپاشی دولت افغانستان بیشترین آسیب را نیروهای نظامی متحمل گردید. تعدادی از آنان به کشورهای همسایه فرار کردند و تعدادی در داخل افغانستان حضور دارند. شبکه‌های طالبان به صورت مرموز و پنهان در پی حذف آنان است. پوشش را که طالبان برای حذف و کشتار نظامیان انتخاب کرده اند خصومت‌های شخصی است.

 

به اشتراک بگذارید: