روایتهای عصر ظلمت(۴۸)
مراد ما از استعارهی «عصر ظلمت»، اشارهیی به مصیبتهای سیاسی، فاجعههای اخلاقی و گسترش خیرهکنندهی خشونت، ستم، آشوب و قتلعامهایی است که در قلمرو فضای حاکم در افغانستان صورت میگیرد. «روایتهای عصر ظلمت»، کنشگریهای زنان را نسبت به این فضای حاکم نشان میدهد. آنچه در این سلسله روایتها میآید، یک سخن است؛ یک ندای زنانه که از نگرانیهای زندگی و زمانه میگوید و به امید فردای روشن، شب ظلمانی وضعیت را نقد میکند و معترض است. در مجموعهی روایتهای عصر ظلمت، از زندگی، رنج و از تأثیر مصیبتهای سیاسی بر زندگی زنان پرسیده میشود.
در این شمارهی «روایتهای عصر ظلمت» با خانم ماریا فهیمزاده * گفتوگو شده است.
گفتوگو کننده: عارف قربانی
خانم فهیمزاده سلام! امیدوارم حالتان خوب باشد و تشکر که ترتیب این گفتوگو را دادید. اگر موافق باشید، از اینجا آغاز کنیم که در حال حاضر، زنان افغانستان در چه وضعیتی قرار دارد و با چه سرکوبها و محرومیتهایی دست و پنجه نرم میکند؟
سلام! تشکر از شما، خواهش میکنم. درست است. در پاسخ به این سوال میتوان گفت که زنان در افغانستان هر روزی را که میگذرانند در سرکوب و محرومیت به سر میبرند. طالبان، زنان را به طور سلسلهوار به بهانههای مختلف از جامعه راندهاند. با مسدود کردن مکاتب دخترانهیی بالاتر از صنف شش شروع کردند. بعد از یک سال دانشگاهها را به روی دختران بستند و بعد از سه سال ورود دختران را به انستیتوتهای صحی منع کردند. حالا در یک اقدام دیگر، کورسهای آموزشی را به روی دختران بستهاند. این سلسله اقدامات برای حذف زنان از جامعه صورت گرفته است.
طالبان تلاش کردهاند که زنان را از تمام فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حذف کنند و در حال حاضر، زنان از حق تحصیل، کار و حتا آزادیهای فردی محروماند. در مقابل زنان چه میکنند؟
بسیاری دختران و زنان مطالعات گسترده را به شکل مجازی و حضوری شروع کردهاند که خودم شاهد سطح مطالعه و پیشرفتشان بودهام. بسیاری دختران به آموزش زبان انگلیسی رو آوردهاند که با منع آنها در مراکز آموزشی، به شکل آنلاین ادامه میدهند. دختران بسیاری هستند که با نهادهای مدنی خارج از کشور همکاری میکنند و بسیاری هم فعالیتهای زیر زمینی دارند و به شکل مخفیانه در مقابل فضای مسمومِ حاکم مبارزه میکنند.
متأسفانه بسیاری دختران با افسردگی روحی و روانی نیز مواجه هستند و کاملاً از زندگی ناامید شدهاند. این اواخر مصرف داروهای ضد افسردگی و آرامبخش را بین دختران زیاد میبینم. این موضوعی به شدت قابل نگرانی است؛ زیرا اکثراً بدون نسخه و تجویز داکتر از دواخانهها دارو تهیه میکنند که اثرات منفی و عواض جانبی بسیاری به همراه دارد.
این مقاومتها و فعالیتهای اعتراضی زنان، چه دستاوردی داشته است؟
این مقاومتها و مبارزات زنان قطعاً بدون دستآورد نبوده است؛ اما اگر به نتیجه نگاه کنیم هنوز به دستآورد مقصود دست نیافتهاند. در این زمینه نیاز به کمک و توجه بین المللی است که از زنان افغانستان حمایت کنند و صدایشان را بشنوند. البته زنان افغانستان تنها هستند و گوش جهانیان «صدای زنان افغانستان» را نشنیده و نمیشنوند. کم گلو بودهاند که برای برابری، آزادی و حق طبیعی زندگی فریاد زدهاند. این جهانیان کجایند؟ کجایند آنانی که از آزادی مینویسند و بردگی را محکوم میکنند؟ آیا مدافعان آزدی و برابری زنده هستند؟
آیا دختران و زنان در هرات به آموزش دسترسی دارند؟ اگر نه، چه موانعی وجود دارد؟
در اوایل که کورسهای آموزشی و انستیتوتهای صحی به روی دختران باز بود، دختران با مشکلات و ممنوعیتهای فراوانی روبهرو بودند؛ از جمله بدون چادر نماز به هیچ عنوان حق داخل شدن به مراکز آموزشی را نداشتند و علاوه بر چادر نماز باید لباسهای سیاهِ بلند و ماسک سیاه و شال سیاه میداشتند. گروه طالبان با این طرز لباس پوشیدن به آنها میفهماند که زندگی شما از این به بعد همانند رنگ لباسهای شماست. کمکم هر روز مانع جدیدی ایجاد میکردند که دختران دلسرد شوند و با رفتارهای بد و زنندهی خود تلاش میکردند باعث سرخوردگی دختران از درس شوند؛ اما دختران به مکاتب میرفتند و به درسهایشان میرسیدند. تا اینکه مکاتب را به روی آنها بستند. دختران به کورسهای آموزشی رفتند که آن را هم بهروی دختران بستند. حالا دختران در مراکز آموزشی آنلاین درس میخوانند. موانع بسیار است اما مقاومت و سرسختی هم وجود دارد.
به نظرتان، محدودیتهای آموزشی بر آیندهی زنان و دختران چه تأثیری میگذارد؟
تأثیر بسیاری منفی و مخرب دارد. یکی از آن اثرات منفی، همین تن دادن به ازدواج است که از طرف خانوادهها مجبور و قانع به ازدواج میشوند؛ زیرا درهای تمامی مراکز آموزشی به روی آنان بسته است و چارهیی جز ازدواج ندارند. در افغانستان، وقتی دختری ازدواج میکند، دیگر نمیتواند به راحتی کتاب بخواند و بیندیشد. درگیر خانهداری، آشپزی و بچهداری میشود و کلاً از رشد و تکامل باز میماند؛ زیرا دیگر از آن فضا و موقعیت تحصیلی دور شده و ذهن و فکرش گرفتار روزمرهگیها میشود. این یکی از تأثیرات منفییی است که از محدودیتهای تحصیلی ناشی میشود.
اندکی در مورد کار و فرصتهای شغلی صحبت کنید. آیا زنانی هستند که کار کنند و در آن صورت، در این زمینه چه محدودیتهایی وجود دارد؟
در حال حاضر، زنان در هرات به کسبوکار آنلاین رو آوردهاند؛ زیرا به شکل حضوری در جامعه، در هیچ ارگان دولتی و غیر دولتی پذیرفته نمیشوند. کسبوکار آنلاین هم مشکلات و محدودیتهای خاص خود را دارد؛ از جمله مسائل مالی یا همان سرمایهی اولیه است که بسیاری خانوادهها حمایت نمیکنند. شاید هم یک دلیلش همان دختر بودنش است که مورد حمایت قرار نمیگیرد و دلیل دوم هم کارهای آنلاین برای بسیاری خانوادهها ناآشنا و جدید است و برای این نوع کارها اعتماد نمیکنند. همچنین معلمی است که آن هم محدودیتهایی بسیاری برایش ایجاد شده است. از جمله باید لیسانس باشید و مطابق همان رشتهی خود تدریس کنید که متأسفانه بسیاری دختران موفق به کسب مدرک لیسانس خود نشدند. از این موضوع، مدیران و صاحبان مکاتب و نهادهای آموزشی خصوصی سوءاستفاده میکنند و یک دورهی کارآموزی میگذارند و با اتمام این دوره، زمانی که باید معاش بدهد، میگوید ما به خاطر نداشتن مدرک، شما را نمیتوانیم به طور رسمی استخدام کنیم و باز یک کارآموز جدید… و داستان همین طور تکرار میشود.
نبود فرصتهای شغلی بر زندگی زنان چه تأثیر میگذارند؟
اعتماد به نفس و عزت نفس زنان، پایین میآید؛ چون انسانی که مستقل نباشد، محتاج کمک دیگران است و همیشه دستش پیش پدر، برادر و شوهر دراز است. این امر خواسته یا ناخواسته بر روحیه و شخصیت آنان تأثیر زیاد میگذارد. در بسیاری کشورها، معاش یا همان دستمزد کارمندان را مستقیم به دستش نمیدهند؛ چون باعث میشوند که بر روحیهی او تأثیر منفی بگذارد. در کتاب جنس دوم، سیمون دوبووار هم میگوید اگر یک زن به طور مداوم پول نقد دریافت کند به مثابهی این است که آن زن همان اعمال خانهداری، جنسی یا بچهداری را به حیث یک کارمند و قرارداد انجام میدهند و باید از یک طریق دیگری مایحتاج زندگیاش را به دست بیاورد تا احساس ضعف نکند.
قبلاً گفتید، معلم هستید، به عنوان یک معلم زن، با چه موانع و محدودیتهایی در حرفهی خود مواجه هستید؟
موانع زیادی وجود دارد که پیش از رژیم طالبان نیز زنان با آن مواجه بودند. از جمله باورهای سنتی که بسیاری خانوادههای افغانستانی به آن اعتقاد دارند؛ مثلاً اگر زن کار کند باعث بیغیرتی و بیآبرویی آنها میشوند و زن باید مدام محتاج آنان باشد. معلمی از جمله شغلهایی است که پایینترین معاش را دارد و خودش موضوع برجستهیی است که از طرف خانوادهها باعث ایجاد موانع میشوند. یکی از مشکلات دیگر آن است که بسیاری مراکز آموزشی زیر نظر آقایان است؛ زیرا آنها تجربیات بیشتری دارند و به خانمها فرصت کمتری داده شده که تجربه و دانش بیشتری کسب کنند. این اواخر که کلاً همه دروازههای مکاتب و دانشگاه و دیگر مراکز آموزشی به روی زنان بسته شدهاند و هرقدر که تجربه و دانش هم داشتید محکوم به بیکاری هستید. البته مراکز آموزشی آنلاین هستند که به حیث شغل نمیتواند به آن نگاه کرد.
اکنون شما به صورت آنلاین تدریس میکنید. آیا دانشآموزانتان دسترسی به کتاب، منابع درسی و انترنت دارند؟
خیر. اکثر دختران، دسترسی به اینترنت و منابع درسی ندارند؛ چون پشتبانی ندارند و وضع اقتصادی مردم اصلاً خوب نیست.
بهترین خاطره یا تجربهی شما از تدریس چه است؟
روزی به تمام شاگردان خود گفتم که یک نامه برای آیندهی خود بنویسید و من آن را به آیندهیتان میرسانم. یکی از شاگردان صنف چهارمم نوشته بود: «دوست دارم داکتر قلب شوم. مادر بزرگم مشکل قلبی داشت. ما پول نداشتیم که به پاکستان ببریم. او فوت کرد. من نمیخواهم دیگر کسی از مشکل قلبی بمیرد.» این خاطرهی دردناکی است که به یادم مانده است. در تجربهی تدریس آنلاین، دو شاگرد از ایران دارم، یکی با وجود این که کار میکند، از سر کار در صنفها حاضر است و انگیزهی بالایی دارد که باعث خوشحالیام میشود.
خشونت علیه زنان در هرات شایع است. البته در تمام نقاط افغانستان خشونت به نحوی وجود دارد. در شهر شما چه نوع خشونتهایی بیشتر مشاهده میشود؟ آیا خودتان مورد خشونت قرار گرفتهاید؟
بدترین خشونتها علیه زنان انجام میگیرد. میدانید که ما با انواع و اقسام خشونتها روبهرو هستیم. ما تجاوز جنسی از طرف اقارب را داریم. تجاوز و خشونت علیه زنان شوهردار است. زنان از طرف مادر شوهر و همچنان شوهرشان مورد خشونت قرار میگیرند. از سوی دیگر، خشونتهای خیابانی و محیط کاری هم بسیار است.
چه مکانیسمهایی برای حمایت از قربانیان خشونت وجود دارد؟
مکانیسم خاصی متأسفانه وجود ندارد.
سازمانهای غیردولتی و بینالمللی وجود دارد که به بهبود وضعیت زنان در هرات کمک کنند؟
خیر. در وضعیت کنونی هیچ سازمان بینالمللی وجود ندارد؛ اما از طرف فعالان و مدافعان زنان کموبیش و به تعداد محدودی کمک میشوند. حمایت آنها به صورت کمکهای اولیه مثل هزینهی تحصیل است.
برای آیندهی زنان در افغانستان چه امیدها و آرزوهایی دارید؟
متأسفانه در این مورد هیچ چیزی گفته نمیتوانم؛ زیرا در این زمینه همه چیز مبهم است.
چه تعییراتی را لازم میدانید تا وضعیت زنان بهبود یابد؟
اولین و اساسیترین تغییر در بخشهای تحصیلی باید ایجاد شود؛ چون این تغییر میتواند تعییرات دیگر به همراه داشته باشد. وقتی همهی دروازهها برای کسب دانش باز است و زمانی که جامعه از دانایی استقبال میکند، رو به جلو حرکت میکند و باعث تغییر در نگاه و نظر ما میشود و شکوفایی فرهنگی و اقتصادی به بار میآورد؛ جامعه اینگونه به پیشرفت میرسد. اکنون ما در بنبست و انسداد قرار داریم و هر طور شده باید این بندها و قفلها را بشکنیم. اولین قفل که باید شکسته شود، قفلی است که بر درهای مکاتب و دانشگاهها زده شدهاند تا دختران نتوانند تحصیل کنند.
خانواده و جامعه چه نقشی در حمایت یا محدود کردن زنان دارند؟
خانواده و جامعه نقش بسیار کلیدی دارند. اگر خانواده حمایتگر باشد، حتا در محدودترین شرایط، دختر میتواند رشد کند، آموزش ببیند و تأثیرگذار شود؛ اما متأسفانه در بسیاری از مناطق افغانستان، بهویژه در جوامع سنتی، خانواده و جامعه با باورهای محدودکننده و ترس از نگاه مردم، مانع بزرگ برای آزادی و آموزش زنان میشوند. این فشارها میتوانند باعث خاموش شدن استعدادهای بسیاری از دختران شوند.
چگونه میتوان فرهنگ جامعه را به سمت حمایت بیشتر از حقوق زنان تغییر داد؟
تغییر فرهنگ نیاز به آموزش، آگاهی و صبر دارد. ما باید از خانوادهها شروع کنیم، به پدران، برادران و مادران نشان بدهیم که آموزش دختر، تهدید نیست، بلکه یک فرصت برای همهی جامعه است. همچنین، زنانی که امروز توانستند با وجود سختیها تحصیل کنند، باید الگو باشند و صدای دخترانی شوند که هنوز اجازه ندارند صحبت کنند. تغییر با گفتوگو، آموزش و شجاعت ممکن میشود.
اگر پیامی به جامعهی بینالمللی یا جهانیان در مورد وضعیت زنان در افغانستان داشته باشید، چه خواهد بود؟
به جهانیان میگویم که زنان افغانستان فراموششدهترین قهرمانان هستند. ما نمیخواهیم قربانی باشیم، بلکه میخواهیم فرصتهایی داشته باشیم تا بجنگیم، بیاموزیم و کشورمان را بسازیم. کمکهای شما زمانی مؤثر است که با احترام به هویت، فرهنگ و ارادهی ما همراه باشد. صدای ما را بشنوید، اما بیشتر از آن، ما را توانمند بسازید که صدای خودمان باشیم.
چگونه میتوان از راه دور به زنان افغانستان کمک کرد؟
از راه دور میتوان با ایجاد فرصتهای آموزشی آنلاین، بورسیههای تحصیلی، پشتیبانی اقتصادی و فراهمسازی منابع آموزشی به دختران افغانستان کمک کرد. حتا یک لپتاپ، اینترنت یا یک جلسهی آموزش از راه دور میتواند زندگی یک دختر را تغییر دهد. همچنین با رساندن صدای ما به دنیا و دفاع از حقوق زنان افغانستان در محافل بینالمللی، میتواند بسیار اثرگذار باشد.
………..
* مصاحبهشوندهی ما در افغانستان حضور دارد و به دلایل امنیتی اسمشان مستعار آمده و از انتشار عکس و هر گونه جزئیات در مورد زندگی او خودداری شده است.