رقص اعتراضی زنان افغانستان؛ فریاد زندگی در برابر تاریکی

نویسنده: فرزانه پناهی

رقص اعتراضی زنان افغانستان در واکنش به کشته‌شدن خلیل‌الرحمن حقانی، حرکتی است که فراتر از یک واکنش لحظه‌یی یا احساسی، معنای عمیق و چندلایه دارد. این حرکت نه‌تنها تبلور اعتراض به سال‌ها سرکوب و خشونت است، بل‌که بازنمایی یک بازآفرینی فرهنگی و اجتماعی زناندر جامعه‌یی است که بدن و هویت زنان در آن همواره جایی برای نمایش قدرت، محدودیت و کنترل بوده است. در این بستر، رقصیدن زنان بیش از یک واکنش ساده است؛ این یک بیانیه است، یک اعلام حضور، یک فریاد برای آزادی.

در جامعه‌یی که طالبان و ساختارهای مشابه آن تلاش کرده‌اند زن را به حاشیه برانند، رقصیدن در فضای عمومی معنایی عمیق‌تر از حرکت فیزیکی پیدا می‌کند. این رقص، بازتعریف بدنی است که سال‌ها در حجاب، سکوت و انفعال پیچیده شده بود. طالبان و ایدئولوژی‌های افراطی مانند آن، بدن زن را به‌عنوان موضوعی برای اعمال قدرت و کنترل بازنمایی کرده‌اند؛ اما اکنون، همان بدن به ابزاری برای مقاومت و بازیابی هویت تبدیل شده است. زنان با رقص خود نشان می‌دهند که بدن‌شان دیگر عرصه‌یی برای تحمیل محدودیت نیست، بل‌که صحنه‌یی برای شور، آزادی و اعتراض است. این حرکت، نوعی بازپس‌گیری مالکیت بدن، هویت و زندگی است.

زنان معترض در افغانستان کشته شدن خلیل الرحمان حقانی را تبریک می‌گویند
زنان معترض در افغانستان کشته شدن خلیل الرحمان حقانی را تبریک می‌گویند

رقص، در این بستر، به معنای شکستن دیوارهایی است که برای زنان کشیده شده است. در افغانستان، حضور زنان در فضای عمومی همواره محدود و تعریف‌شده بوده است. به‌ویژه در سه سال اخیر که طالبان تلاش کرده‌اند با قوانین افراطی خود نقش اجتماعی زنان ممنوع کند، چنین حرکتی به معنای شکافتن این دیوارهاست. این رقص، نمادی از شورشی است که از دل سکوت و اجبار برخاسته است. زنان افغانستان با این کار، تابوهای اجتماعی و سیاسی را زیر پا می‌گذارند و نشان می‌دهند که حتا در محدودترین فضاها نیز می‌توان راهی برای مقاومت پیدا کرد.

زنان معترض در افغانستان با خوشحالی به دلیل کشته شدن خلیل الرحمان حقانی شیرینی توزیع کردند
زنان معترض در افغانستان با خوشحالی به دلیل کشته شدن خلیل الرحمان حقانی شیرینی توزیع کردند

این حرکت هم‌چنین نشانه‌یی از تضاد میان دو مسیر و دو جهان است: جهانی که طالبان و ایدئولوژی‌های افراطی از آن نمایندگی می‌کنند؛ جهانی که بر پایه مرگ، خشونت، خفقان و انکار زندگی بنا شده است و جهانی که زنان با رقص خود به نمایش می‌گذارند؛ جهانی که در آن زندگی، امید و آزادی جریان دارد. خلیل‌الرحمن حقانی، که نماد خشونت و محدودیت بود، اکنون مرده است؛ اما زنان، با رقصیدن، زندگی را جشن می‌گیرند و از کشته‌شدن آن تروریست، ابراز سرور می‌کنند. این تضاد، پیام روشنی دارد: هرچند خشونت می‌تواند عرصه را برای مدتی اشغال کند، نمی‌تواند جریان زندگی و امید را متوقف کند. زنان افغانستان با این حرکت، چراغ زندگی را در تاریک‌ترین لحظات روشن نگه می‌دارند.

رقص اعتراضی زنان هم‌چنین بازتعریفی از هویت زنانه در جامعه‌یی است که سال‌ها تلاش کرده است زنان را به «دیگری» تقلیل دهد. در این جامعه، زنان اغلب به‌عنوان موجودات تابع، منفعل و محدود به نقش‌های سنتی تعریف شده‌اند؛ اما این رقص، بازتعریفی از زن بودن است؛ زنی که نه‌تنها قربانی نیست، بل‌که بازیگر اصلی صحنه‌ی مقاومت است. این حرکت، بیانیه‌یی برای بازیابی هویتی است که سال‌ها زیر سایه‌ی سرکوب پنهان مانده بود. زنان افغانستان با این اقدام نشان می‌دهند که هویت زنانه دیگر تابع قوانین سنتی و افراطی نیست، بل‌که از دل مبارزه و مقاومت زاده شده است.

زنان معترض افغانستان در حال رقصیدن به دلیل کشته‌شدن خلیل الرحمان حقانی
زنان معترض در افغانستان در حال رقصیدن به دلیل کشته‌شدن خلیل الرحمان حقانی

این حرکت، در عین حال، صدایی است که از دل سکوت و سرکوب برمی‌خیزد. در جهانی که ابزارهای سنتی اعتراض، مانند تجمعات یا سخنرانی‌ها، برای زنان افغانستان سرکوب شده است، رقص به ابزاری جدید برای بیان مقاومت تبدیل شده است. این اقدام، نشان می‌دهد که حتی در سخت‌ترین شرایط، خلاقیت و جسارت می‌توانند راه‌های تازه‌ای برای اعتراض پیدا کنند.

در نهایت، رقص اعتراضی زنان افغانستان، تبلور امید و زندگی در دل ناامیدی است. این حرکت، نه‌تنها اعتراضی علیه طالبان یا خلیل‌الرحمن حقانی است، بل‌که بیانیه‌یی برای بازپس‌گیری آزادی، کرامت و حق زندگی است. زنان افغانستان با این رقص، به جامعه‌ی جهانی یادآوری می‌کنند که حتا در تاریک‌ترین لحظات، می‌توان شعله‌ی امید را زنده نگه داشت. این حرکت، نه‌تنها یک اعتراض ساده، بل‌که پیامی جهانی است؛ زندگی و آزادی، حتا در برابر سرکوب و خشونت، همواره راهی برای بروز و تداوم پیدا خواهند کرد.

به اشتراک بگذارید: