بنیاد یک جامعهای آگاه، مرفه و دارای تساهل و تسامح بر آموزش و تعلیم همهگانی استوار است. در جامعهای که سواد و آموزش نباشد، به هیچ عنوان روز خوش را تجربه نمیکند.
روز ۱۳ میزان، به عنوان روز معلم، در افغانستان نامگذاری شده است. از این روز، در حالی تجلیل شد که نیمی از دانشآموزان و دانشجویان که دختر اند، از فراگیری آموزش محروم شده اند. دانشگاهها و مکتبها به روی دختران مسدود میباشند. دختران حق ندارند که پای به محوطه دانشگاه و مکتب بگذارند. این محرومیت و ممنوعیت از آموزش را حکومت اسلامی گروه طالبان بر اساس دستورها و آموزههای دین اسلام اعمال کرده است.
معلمان و استادان دانشگاه در این مدت برای حق آموزش دختران دادخواهی نکردهاند. معلمان و استادان مسئولیت دارند که برای دسترسی دختران به آموزش اعتراض کنند. این امر از یک طرف مسئولیت اجتماعی و انسانی است و از جانب دیگر مسئولیت معلم بودن ایجاب میکند که در دادخواهیهای انسانی مشارکت کند.
معلمان و استادان اگر به صورت دستهجمعی اعتصاب درسی نمایند و بر وظایفشان حاضر نشوند؛ طالبان مجبور اند که دروازه مکتبها و دانشگاهها را به روی دختران باز کند.
پیامد این کار، برای معلمان و استادان ممکن است این باشد که از وظیفه اخراج و منفک شوند. اما اخراج و انفکاک بر سر یک امر حقوق بشری و عدالتخواهانه افتخار بزرگ است.
تنها افرادی که در این مدت، در داخل افغانستان در برابر آپارتاید جنسیتی طالبان اعتراض کرده اند؛ جنبشهای اعتراضی زنان افغانستان میباشند؛ در این مسیر قربانی هم دادهاند.
هربار که دختران دانشجو و دانشآموز، برای دسترسی به این حق انسانیشان اعتراض و دادخواهی نمودند، توسط طالبان سرکوب و شکنجه شدهاند. در بسا موارد سرنوشت این دختران و زنان به قید و زندان کشیده شده است. اما این مبارزه انسانی را ادامه دادهاند.