داکتر محمد امین احمدی
برای توصیف رژیم طالبان از واژهها و اصطلاحات گوناگون حقوقی و سیاسی میتوان استفاده کرد، و همه شاید گوشههایی از این سیستم حکومتی را که در برابر چشمان حیرت زده جهان در قرن بیست و یکم سرنوشت چهل ملیون انسان را در گروگان خود گرفته است، توصیف کند. یکی از این واژهها اصطلاح پرمعنا و پر مفهوم آپارتاید است.
آپارتاید اساسا از دهه شصت تا هشتاد قرن بیستم میلادی در واکنش به آپارتاید نژادی که در آفریقای جنوبی وجود داشت، به عنوان یک جرم بین المللی جرمانگاری شد و مصداق جنایت علیه بشریت به شمار آمد. در واقع پارادایم و نمونه روشن آپارتاید در آن زمان آپارتاید نژادی بود که در متن و زمینه تاریخی استعمار و نژادپرستی به وجود آمده بود، لذا مبارزه با آن نوعی استعمار زدایی و مبارزه با تبعیض نژادی به شمار میآمد، به همین دلیل پیشآهنگ این مبارزه و تحول حقوقی در نظام بین الملل، کشورهای در حال توسعه بودند که اکثریت اعضای سازمان ملل را تشکیل میدادند.
عناصر و مفاهیم کلیدی آپارتاید که اگر برخی از آنها وجود داشته باشند، به معنای وجود آپارتاید است، عبارتند از:
۱.تفکیک سیستماتیک یک گروه اجتماعی از سایربخشهای جامعه. در آپارتاید نژادی این تفکیک سیستماتیک بر مبنای نژاد صورت میگرفت (در آمریکا و آفریقای جنوبی) اما در آپارتاید جنسیتی بر مبنای جنسیت صورت میگیرد. پالیسی اساسی و بنیادین رژیم طالبان چنانکه توضیح خواهم داد بر تفکیک کامل زنان از مردان و جامعه استوار است و آن را از اصول حکومتداری خود میدانند.
۲. به کارگرفتن قوانین و سیاستهایی که به منظور ایجاد و برقراری سلطه یک گروه نژادی بر گروه دیگر انجام میشود و به طور سیستماتیک آنها را مورد ظلم قرار میدهد (ماده اول کنوانسیون منع و مجازات آپارتاید) سیاستها و قوانین طالبان بر تسلط کامل مرد بر زن میانجامد. در این ماده فقط کافی است، در کنار نژادی جنسیتی گذاشته شود، سیاست و پالیسی طالبان را در مورد زنان به صورت واضح توصیف میکند. البته در پالیسیها و قوانین طالبان نشانه هایی آپارتاید نژادی و مذهبی علیه اقوام مخصوصا هزارهها و شیعیان نیز دیده میشود.
۳. اقدامات قانونی و یا اقدامات دیگر که منظور از آنها بازداشتن گروه و یا گروههایی از مشارکت در زندگی سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور. برای مثال کاری کند که اعضای یک گروه نژادی از حقوق بشر، چون حق کار، حق تشکیل اتحادیههای کارگری، حق تحصیل، حق رفت و آمد، حق ترک وطن و بازگشت به آن محروم گردد. (ماده دوم کنوانسیون منع و مجازات آپارتاید)
پالیسی، قوانین و مقررات طالبان شدیدتر از این وضعیت را علیه زنان افغانستان به وجود آورده است و در واقع همانگونه که کریمه بنون استاد حقوق بین الملل گفته است، سیاست طالبان نه فقط تبعیض علیه زن و تفکیک آنان از مردان نیست بلکه در عمل حذف زنان از جامعه است. مراتب ضعیفتر این سیاست علیه اعضای سایر اقوام مخصوصا هزارهها و شیعیان نیز تطبیق میگردد.
پس میتوان گفت رژیم طالبان مانند رژیم آفریقای جنوبی، رژیم آپارتاید است، با این تفاوت که رژیم آفریقای جنوبی نمونهای روشن(پارادیمیک) از آپارتاید نژادی به حساب میآمد و رژیم طالبان نمونهای روشن( پارادایمیک) از آپارتاید جنسیتی به حساب میآید و در عین حال نشانههایی از پارادایم نژادی نیز در آن وجود دارد.
طالبان آپارتاید خود را نظام شرعی میخواند و تحت عنوان تطبیق شریعت و رعایت عنعنه افغانی آن را توجیه میکند، بخشی ار اپارتاید نژادی طالبان تحت عنوان ضرورت وحدت و تسلط مذهبی توجیه میشود و حتی دست کم نسبت به مذهب بودن شیعه به معنایی که رهبر طالبان از آن مراد میکند، تردید دارد. این نوع نگاه بنیادی شدیدتر برای اعمال آپارتاید نژادی علیه هزارهها و شیعیان به وجود میآورد.
اما اصول اساسی آپارتاید طالبان علیه زنان در باور به لزوم تفکیک کامل زنان از مردان، باور به عدم جواز سفر آنان بدون محرم شرعی و باور به تطبیق اجباری حجاب استوار است. وقتی به عنوان حکومت وظیفه ذاتی خود را تطبیق دقیق این سه اصل اعلام میکند، نتیجهای جز آپارتاید کامل جنسیتی علیه زنان ندارد. پس،نظام شرعی طالبان، نظام آپارتاید است و آپارتاید یک جنایت بین المللی است.
دقیق تر خواهد بود که دو چیز از جهان خواسته شود: “رژیم طالبان، به عنوان رژیم آپارتاید شناخته شود” و آپارتاید جنسیتی مانند آپارتاید نژادی جرم بین المللی به حساب آید و تمامی احکام و راهکار های مبارزه با اپارتاید که در کنوانسیون منع و مجازات آپارتاید پیشبینی شده در مورد این رژیم نیز به کار گرفته شود. در واقع تمامی مواصفات به کار رفته در مورد آپارتاید در کنوانسیون منع و مجازات آپارتاید دقیقا در مورد سیاست و قوانین طالبان علیه زنان صدق میکند و فقط کافی است به جای نژادی جنسیتی را بگذاریم.
اما یک سوال مهم از طالبان و متدینان: آیا این نظام شرعی که به آپارتاید میانجامد وجه اخلاقی اسلام را تقویت میکند و یا تضعیف؟