زنان افغانستان؛ افشاگران حقایق پشت پرد‌ه‌ی طالبان

نویسنده: فریدون

افشاگری (Whistleblowing) به معنای آشکارسازی اطلاعات محرمانه، فساد، تخلفات غیرقانونی و رفتارهای غیراخلاقی در سازمان‌ها و نهادهای مختلف است. این اصطلاح در زمینه‌های حقوقی، اخلاقی و سازمانی به کار می‌رود و افشاگران، برای اجرای عدالت و جلوگیری از آسیب به عموم، حقایق پنهان را آشکار می‌کنند. افشاگری در ادبیات و هنر نیز جایگاه ویژه‌یی دارد؛ به‌عنوان مثال، در ادبیات، ابزاری روایی برای آشکار کردن ناگفته‌ها و زوایای تاریک جامعه، تاریخ و روان انسان‌هاست. آثار نویسندگانی مانند الکساندر سولژنیتسین و جورج اورول نمونه‌هایی از این نوع افشاگری را ارائه کرده‌اند.

افشاگری می‌تواند با اهداف مختلفی انجام شود: افزایش شفافیت، مقابله با فساد، حمایت از حقوق عمومی، دفاع از آزادی‌های مدنی و سیاسی و دیگر مواردی که ممکن است افشاگر را با خطرات جدی روبه‌رو کند. در تاریخ، افراد بسیاری به‌عنوان افشاگر شناخته شده‌اند؛ از جمله «ادوارد اسنودن»، که در سال ۲۰۱۳ برنامه‌های نظارتی آژانس امنیت ملی آمریکا را فاش کرد. «دانیل السبرگ»، که اسناد پنتاگون درباره‌ی جنگ ویتنام را افشا کرد، و «چلسی منینگ»، که اسناد نظامی و دیپلماتیک آمریکا را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد. هم‌چنین، ویکی‌لیکس هزاران سند مرتبط با جنگ‌های عراق و افغانستان را افشا کرد. در روسیه، «سرگئی مگنیتسکی» فساد مالی گسترده در دولت را افشا کرد و در دهه‌ی ۱۹۹۰، «جفری وایگند» نشان داد که شرکت‌های تنباکو از خطرات سیگار آگاه بوده‌اند اما آن را پنهان کرده‌اند.

در کنار این نام‌های مشهور جهانی، باید به افشاگران افغانستان نیز اشاره کرد؛ کسانی که با به‌ خطر انداختن جان خود، حقایق تلخ این کشور را برملا کرده‌اند. اگرچه نام‌شان مانند اسنودن یا ویکی‌لیکس پرآوازه نیست، اما سهم بزرگی در آشکار ساختن حقیقت داشته‌اند؛ به‌ویژه زنان افشاگر در دوران حاکمیت طالبان، که با وجود خطرات جانی، پرده از واقعیت‌های هولناک این گروه برداشتند. ضرب‌المثل معروف هزاره‌گی می‌گوید: «کسی به آواز غریب نماز نمی‌خواند»؛ یعنی آنچه در کشوری چون افغانستان رخ می‌دهد، اغلب نادیده گرفته می‌شود. اما این حقیقت چیزی از ارزش کار این افشاگران نمی‌کاهد.

زنان معترض افغانستان در برابر گروه طالبان در خیابان‌های کابل
زنان معترض افغانستان در برابر گروه طالبان در خیابان‌های کابل

افشاگری زنان افغانستان در برابر طالبان، با افشاگری‌هایی مانند مورد اسنودن قابل‌ مقایسه نیست. اسنودن بدون کوچک‌ترین آسیبی، افشاگری کرد، اما زنان افغانستان با خطر مرگ، تعرض جنسی، شکنجه و تحقیر مواجه شدند. این تفاوت، ارزش و بهای کار آنان را دوچندان می‌کند.

اگر نگاهی به تاریخ افشاگری در افغانستان بیندازیم، ملالی جویا یکی از چهره‌های شاخص این عرصه است. او در سال ۲۰۰۵، در لویه‌ جرگه، فساد و نقش جنگ‌سالاران را افشا کرد و به همین دلیل از مجلس اخراج شد. هم‌چنین، دکتر عبدالقدیر، پزشک و فعال اجتماعی، از فساد گسترده در سیستم بهداشت و درمان پرده برداشت و نشان داد که چگونه بودجه‌های این بخش به دلیل فساد اداری به هدر می‌رود. علاوه بر این‌ها، افشاگران بی‌شماری در نهادهای نظامی و دولتی، فساد دوران حامد کرزی و اشرف غنی را فاش کردند، اما نام بسیاری از آن‌ها در تاریخ گم شده است.

روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌یی افغانستان نیز، بدون ذکر نام، از جمله افشاگرانی بوده‌اند که فساد دولتی، نقض حقوق بشر و جنگ‌سالاری را مستندسازی و گزارش کردند. برخی از آن‌ها به دلیل این فعالیت‌ها تهدید شدند. دانشجویان و استادان دانشگاه نیز فساد در سیستم آموزشی را افشا کردند و نشان دادند که مدارک تحصیلی خریدوفروش می‌شود و بودجه‌های آموزشی حیف‌ومیل می‌شود. هم‌چنین، نویسندگان و هنرمندان با آثار خود، چهره‌ی واقعی مافیای دینی و سیاسی را برملا کرده‌اند.

اما در این میان، جایگاه زنان افشاگر در دوره‌ی حاکمیت طالبان ویژه است. زنانی که بدون پشتوانه‌هایی چون اسنودن یا ویکی‌لیکس، تنها با اتکا به شجاعت خود، جان‌شان را به خطر انداختند. آن‌ها از خیابان‌ها و خانه‌های فقیرانه برخاستند، نه از کاخ‌ها و زندگی‌های لوکس، و با حضور در اعتراضات، علیه نظام سرکوب‌گر طالبان فریاد زدند. بسیاری از آن‌ها به زندان افتادند و آنچه را که در مکان‌های سلب آزادی طالبان رخ داده است، فاش کردند.

اعضای حنبش‌های اعتراضی زنان افغانستان
اعضای حنبش‌های اعتراضی زنان افغانستان

در جست‌وجوی نام‌های برجسته‌ی این زنان افشاگر، به اسامی چون زرمینه پریانی، ضریفه یعقوبی، الهه دلاورزی، فرزانه، هدا خاموش، فرحت پوپل‌زی، حمیرا یوسف، لیلا بسیم، ژولیا پارسی، پروانه ابراهیم‌خیل، تهمینه فرهمند، لیلما دولت‌زی و رئیسه یزدان‌پرست می‌رسیم؛ زنانی که با جسارت، جنایات طالبان را افشا کردند و هزینه‌ی آن را با بازداشت، شکنجه و تحقیر پرداختند. آنان، به گفته‌ی سید اسماعیل بلخی، «ما جان به فنا دادیم تا زنده شما باشید»، ایستادند تا حقیقت پنهان نماند.

این زنان می‌توانستند سکوت کنند و مانند بسیاری دیگر، ظلم طالبان را بپذیرند؛ اما آن‌ها، آگاهانه خطر کردند و پرده از جنایات طالبان برداشتند. هر یک از این زنان، شایسته‌ی ستایش و تقدیرند؛ زیرا پیش از اعتراض، می‌دانستند که چه سرنوشتی تلخ در انتظارشان است. بااین‌حال، سکوت نکردند و جان خود را در کف دست گرفتند.

افشاگری در دوران طالبان، فراتر از معنای لغوی این واژه است. زنان افشاگر، قربانیانی بودند که خود را در قربانگاه بردند تا پرده از جنایات طالبان بردارند. در غیر این صورت، آنچه در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های طالبان رخ می‌دهد، هم‌چنان در سایه می‌ماند و این گروه، چهره‌یی آراسته و بی‌عیب از خود نشان می‌داد.

افغانستان، کشوری است که پنهان‌کاری و خودسانسوری در آن رایج است؛ اما این زنان، فرهنگ خودسانسوری را کنار گذاشتند و حتا تجربه‌های تلخ خود را فاش کردند تا چهره‌ی واقعی طالبان را نشان دهند. چنین زنانی، در تاریخ جاودان خواهند ماند.

به اشتراک بگذارید: