زنان زن‌ستیز

نویسنده: هلن، عضو گروه حرکت برای تغییر

آموزش و پرورش موضوعی است که در درون جامعه‌ی‌ ما کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، البته اگر اندک رسیدگی هم شود از نوع سواد خواندن و نوشتن است. متاسفانه در جامعه‌ی ما جایگزین آموزش و پرورش برای دختران؛ یادگیری خانه‌داری و برای پسران پدرسالاری و گرفتن اقتدار خانه می‌باشد.

ستم و ستم‌گری در درون جامعه‌ی ما ریشه‌ی دیرینه‌یی دارد که تا هنوز نیز جریان دارد. ما در جامعه‌یی قرار داریم که نه تنها پدرسالاری حاکم نیست، بلکه زن‌ستیزی توسط زنان نیز صورت می‌گیرد.

زمانی که زن مورد ستم قرار می‌گیرد، به دلیل عدم آگاهی از ستمی که بر او می‌شود، از آزادی ترس دارد و نمی‌تواند صدایش را بلند کند و خواهان حق‌اش شود.

بنابراین ستمی که بر او می‌شود تبدیل به بغضی در او می‌گردد او نه تنها ستم‌دیده نیست، بلکه به ستم‌گر نیز تبدیل می‌شود؛ ستم‌گری که در ابتدا بر ضمیر خودش ستم می‌کند بعد به مرور زمان بر دیگری از جنس خودش ستم می‌کند و با این ستم، ستمی که بر او شده را تلافی می‌کند و خودش را تخلیه می‌کند.

در درون روستاها زن‌ستیزی توسط زنان زیادتر مشاهده می‌شود، زیرا تعداد خانواده‌ها زیاد هستند، موضوع دیگر اکثر خانم‌ها در روستاها مصروف کار درون خانه اند، بنابراین اگر زنی خواهان کار بیرونی گردد، نه تنها از سمت مردان خانه با مخالفت روبه‌رو می‌شود، بلکه از سمت زنان خانه نیز مخالفت می‌شود.

اما در درون شهر زن‌ستیزی توسط زنان کمتر است، زیرا فرهنگ بازتری دارد و این که تعداد خانواده‌ها کمتر می‌باشد.

اکثر خشونت‌ها بر زنان، عاری از مداخله‌ی مستقیم و غیرمستقیم زنان نیست ‌در روستاها اکثر مردان تمام روز مصروف کارهای دهقانی، باغبانی، زمین‌داری،… هستند و کمتر حضور دارند؛ بنابراین این زنان هستند که به صورت غیر مستقیم مدیریت خانه‌ را در دست گرفتند، در اصل تعدادی پل ارتباطی بین زن و مرد می‌گردند آن هم از نوع مخالف.

زنی که ستم می‌کند نه تنها بر دیگری بلکه بر خودش نیز ستم می‌کند، به مرور زمان زنی که مورد ستم قرار گرفته به ستم‌گر تبدیل می‌شود و این روال همین گونه ادامه دارد تا این که این زنجیره قطع شود.

زنجیره زمانی قطع می‌شود که یکی از آن‌ها (زنان) رها شوند.

رهایی به مفهوم زایش دوباره می‌باشد، زایشی که دیگر به سمت عقب برنمی‌گردند، بلکه با اندیشه‌ی‌ انتقادی‌شان پیش می‌روند.

به اشتراک بگذارید: