زن ستیزی و انحصارگرایی طالبان، بیش‌تر از گذشته جوی‌های خون جاری خواهد کرد

عزیز معرفت

حکومت‌ها در بستری شکل می‌گیرند که مردم در آن‌جا زندگی می‌کنند. در همه‌ گونه‌های حکومت مردم تعیین کننده است. چه در حکومت‌های دیکتاتوری کهن و چه در نظام‌های نوین آزادی‌باور، هیچ نظامی نتوانستند و نمی‌توانند بدون رضایت و حمایت مردم دوام بیاورد. بر عکس آن نیز، همین گونه است نیازمندی مردم به حکومت‌؛ همان اندازه که حکومت به مردم نیازمند است به همان اندازه یا حتا بیشتر از آن، مردم به حکومت ضرورت دارند. چنان که گفته می‌شود هیچ سرزمینی بدون حکومت نمی‌پاید و دوام نمی‌آورد. بنابرین حکومت و مردم لازم و ملزوم هم‌دیگرند.

بنابرین آن‌چه درباره‌ی اداره‌ی نو پای طالبان صادق است، این‌که آن‌ها تاکنون کمتر به خواست‌های مردم توجه داشتند و کمتر انعطاف‌پذیر بوده‌اند. آن‌ها در همه عرصه‌ها انحصارگرایی و تک‌محوری را بر انعطاف‌پذیری و مصلحت‌اندیشی ترجیح داده‌اند. آنان باورها و امیدهای دیگران را در سایه‌ی باورهای کهنه‌ی خودشان پنهان کرده‌اند؛ اما انتخاب این راه، سر انجام به چاه نابودی منتهی خواهد شد؛ چاهی که همه را در کام خود خواهد کشید.

این در حالی است که قراین و شواهد نشان می‌دهند، میزان انزجار مردم از حکومت طالبان روزبه‌روز بیشتر می‌شوند و گروهای جنگی ضد طالب هم در حال ریشه دواندن و قدرت گرفتن‌اند. طالبان باید متوجه باشند که انزجار مردم سرانجام به ایستادن آن‌ها پشت سر نیروهای ضد طالب ختم خواهد شد و به اساس تجربه‌ی قبلی مردم نقش تعیین کننده دارند. اگر آن‌ها بخواهد نظامی را به زیر بکشند، این کار برای آن‌ها، به درازای یک هفته هم، زمان نمی‌برد.

بنابرین طالبان نباید فرصت‌ها را از دست بدهند و آتش نفرت مردم را بالا ببرند. دود این نفرت آخر به دماغ خود طالبان خواهند رسید. اگر درست فکر شود هیچ دشوار نیست؛ نه با مکتب رفتن دختران سقف دین به زمین می‌خورد، نه با رعایت حقوق زنان خاکی به بر لباس مذهب می‌نشیند و نه با سهم دادن سایر اقوام و گروه‌ها چارچوب شریعت می‌شکند.

تجارب و نمونه‌های گذشته، نشان می‌هند که مردم کشور این‌بار آسان به جنگ نمی‌آیند. مردم از جنگ خسته‌اند و آنانی در وطن مانده‌اند که فقیر هستند و تاوان فرار از کشور را نداشتند. از زاویه‌ی دیگر باشنده‌های واقعی کشور همین مردم‌اند. این طیف از مردم سرشان به کار خودشان گرم‌اند و کاری به کار کس ندارند. برای این‌ها حتا مهم نیستند کدام گروه یا کدام قوم حاکم‌اند؛ اما آ‌ن‌ها به یک سلسله آزادی‌ها و ارزش‌هایی که دارند، محکم‌ و وابسته‌اند؛ به آزادی نسبی‌شان، به تعلیم و تحصیل دختران‌شان، به حقوق خانم‌های‌شان‌، به کار فرزندان‌شان در نهاد‌های دولتی و بسا موارد دیگر. این مردم به این ارزش‌های‌ خود پای‌بندند و به آسانی از آن نمی‌گذرند. جنگ گزینه‌ی این قشری از جامعه نیستند؛ اما تا زمانی که زیاد به تنگ نیاید. اگر به تنگ آمد آن زمان به جنگ هم خواهند آمد؛ به جنگی که تا آخرین رمق حیات ادامه خواهند داد. مردمی که با آخرین تصمیم به جنگ می‌آید و چیزی هم برای از دست دادن ندارد، مهار نمی‌شوند.

با توجه به کارکرد طالبان تا زمان حاضر، این نتیجه به دست می‌آید که آن‌ها در مسیری پیش نمی‌روند که میزان رضایت مردم از انزجار آن‌ها بیشتر باشند. طالبان به تمام خواسته‌های مردم چشم می‌پوشند، و آهسته و پیوسته در حال پیاده کردن طرح‌های خودشان‌اند. با این وصف، اگر طالبان در پالیسی‌شان تغییر نیاورند، زن ستیزیی شان را کنار نگذارند، احتمال شرایط بدتر و دشوارتری در آینده بعید به نظر نمی‌رسد؛ شرایطی که تاوان آن را همه خواهند پرداخت و در کشور یک‌بار دیگر جوی‌های خون جاری خواهند شد.

اگر طالبان درست فکر کنند، انعطاف‌پذیری فایده‌ای بسا بیشتر از انحصارگرایی و تک‌محوری برای آنان دارند؛ بستر مشروعیت گرفتن جهانی و ملی تنها از همین مسیر فراهم می‌شود نه راه دیگر.

به اشتراک بگذارید: