شستشوی مغزی افراد توسط نظام آموزشی طالبان

سائمه سلطانی
شستشوی مغزی افراد در جامعه از اولویت‌های نظام‌ توتالیتر و تمامیت‌خواست. این نظام با شمشیر و اسلحه به‌شکل موقتی به قدرت دست میابند. ولی برای استحکام دیرینه‌ و پایه‌سازی حضور شان ذهنیت عامه را با تیزابِ کلامِ مذهبی شستشو می‌دهند تا باشد بدون هیچ زحمت و شمشیری، نسل تا نسل جامعه را رام کرده و منحیث نیروی انسانی در خدمت باور‌‌‌های مذهبی-سیاسی شان درآورند. برای تطبیق این سیاست مخرب شان جنسیت خاصی از جامعه، یعنی زنان را هدف می‌گیرند. یکی از مشخصات عمده توتالیتریسم اسلامی هم تقسیم کار جنسیتی است که زنان را در قدم نخست به خانه، بعد به آشپزخانه و در نهایت به بستر خواب شوهر و امور زایش و پرورش کودکان زنجیر می‌زند. کودکانی که امت اسلامی پنداشته شده و با درنظرگیری جداسازی جنسیتی، پسران در واقع انباشت‌ ثروت نظامی جامعه مومن برای تسخیر و فتح سرزمین‌‌‌های کفار شمرده می‌شوند و دختران هم برای امور خانگی و پرورش نسل نر/مذکر تربیت می‌شوند. ازین‌رو زنان، منفعل و گیرنده اصلی سیاست شستشوی مغزی اسلامی‌اند. چون براساس تقسیم کار جنسیتی اسلامی، بار پرورش جسمی و عقیدتی امت اسلامی را برای اسلام، بر دوش دارند. ازین‌رو هرگاه در ادوار مختلف تاریخ اسلامی، اسلام‌گرایان سرزمینی را فتح کردند، شستشوی مغزی را از زنان آن سرزمین‌ها آغاز کردند و مهم دانستند.
چنانچه یاد شد این زنان‌اند که نیروی سیاسی- نظامی (مردان) اسلام را می‌زایند و پرورش می‌دهند. در اسلام تعلیم زن هم فراتر از موضوعات شرعی چون قرآن، حدیث، اجماع، قیاس نمی‌رود. آنهم برای تقویت نقش بارآفرینی او در تربیت و تعلیم مردان همچون نیروی سیاسی- نظامی و زنان همچون نسل خانه‌دارِ آن نیروی سیاسی- نظامی. این تعلیم هم مشروط بر عدم پیدایش اختلاف در امور مادری-همسری زنان می‌گردد. یعنی زنان می‌توانند این تعالیم دینی را تنها در صورتی بیاموزند که با وظایف همبستری با شوهر، کودک‌پروری و خانه‌داری شان در اختلاف قرار نگیرد. به عبارت دیگر؛ اولویت اسلام برای زنان همبستری، زایش/پرورش کودک و خانه‌داری‌ست. در قدم بعد تعالیم دینی که بازهم این تعلیم را برای تقویت نقش همبستری و مادری آن‌ها لازم می‌داند نه بیشتر. نمونه واضح این را در روی‌کرد و باورهای «زینب‌الغزالی»، بنیان‌گذار حزب جمعیت زنان مسلمان مصر که بعدها رهبری «اخوت‌المسلمین» شاخه زنانه‌ای حزب اخوان المسلمین را به‌دست گرفت، می‌توان دید. او باری گفته بود:
زنان سهم عمده‌ای در دعوت اسلامی دارند آن‌ها همان کسانی هستند که مردانی را می‌سازند که ما برای پر کردن رده‌های دعوت اسلامی به آن‌ها نیاز داریم. بنابراین زنان باید به خوبی آموزش ببینند، فرهنگ آموخته شوند، از مفاهیم قرآن وسنت آگاه باشند، از سیاست جهانی سر در آورند، بدانند چرا ما عقب مانده‌ایم و چرا فاقد تکنولوژی هستیم. زنان مسلمان باید همه این چیزها را مطالعه کنند و سپس پسران شان را با این اعتقاد بار آورند، که او باید به ابزارهای علمی این عصر مجهز باشد و در عین حال باید اسلام، سیاست، جغرافیا، و وقایع کنونی را فهم کند. او باید امت اسلامی را از نو بسازد. ما مسلمانان از سلاح تنها برای گستراندن صلح استفاده می‌کنیم. ما می‌خواهیم جهان را از بی ایمانی، آتئیسم، سرکوب و آزار پاک کنیم… اسلام زنان را از کارکردن، ورود به سیاست، و بیان عقیده یا پرداختن به چیزی بازنداشته است؛ مادام که با وظیفه اصلی او به عنوان مادری که فرزندش را مطابق دعوت اسلامی تربیت می‌کند، تداخل نداشته باشد. بنابراین، مهم‌ترین مأموریت او و مقدس‌ترین آن مادر بودن و همسر بودن است. او نمی‌تواند این اولویت را نادیده بگیرد. اگر چنانچه وقت آزاد داشت، می‌تواند در فعالیت‌‌‌های عموم شرکت کند. اسلام مانع او نمی‌شود. (زنان و جنسیت در اسلام؛ ص: ۲۱۵).
اکنون طالبان نیز برای استحکام حضور شان، شستشوی مغزی را از زنان آغاز کرده‌اند. با این سیاست قطعاً زنانی بی‌شماری قربانی مرض «فلج‌ فکری» خواهند شد و برای همیشه از مزایای تفکر، منطق، پیش‌رفت و توسعه محروم خواهند ماند. بدتر اینکه همانند خود، نسل‌‌‌های بعدی را نیز برده بار خواهند آورد. بدین‌لحاظ؛ جامعه‌ای که مبتلا به فلج‌فکری می‌گردد، جامعه‌ای انفلاقی و انفجاری بار‌ میاید که در قدمش سرکوب و حذف حضور قدرت‌مند دارد. حمایت مدارسه دینی دخترانه بخش از این شستشوی مغزی طالبان است.
در افغانستان نیز، بعد از جاسازی بنیادگرایان جهادی و دور اول طالبان، تحت لوای جمهوری وارداتی آمریکایی که متشکل از جهادیست‌های دوره هفتاد و تکنوکرات‌های افغان-آمریکایی بود، مدارس مذهبی و مساجد زیادی ایجاد شد. به‌ویژه ولایاتی که خاستگاه سران نامدار جهادی بود و هم‌چمنان ولایاتی که در فراز و فرود قدرت تحت حاکمیت طالب و جمهوری آمریکایی در افغانستان بود. براساس گزارش «افغانستان اینترنیشنال» در اوایل سال ۲۰۲۱ دولت جمهوری اسلامی آمریکایی از ثبت حضور پنج‌هزار مدرسه مذهبی خبر داده بود که حدود ۳۸۰ هزار شاگرد در آن مورد شستشوی مغزی قرار می‌گرفتند. از آن جمله ۵۵ هزار آن‌ را زنان تشکیل می‌داد. اما جدا ازین مدارس فراموش نباید کرد که بعد از سقوط دولت شوروی در افغانستان و حضور جهادیست‌ها، در کل فضای فکری کشور آمیخته با گرایش مذهبی و دین‌خویی گردید‌. چنان‌که در مکاتب کتاب‌های تفسیر، قرآن کریم، عقاید دینی یا دینیات و در دانشگاه‌ها بیشتر تحت عنوان ثقافت اسلامی و جهان بینی اسلامی، مضامین مذهبی منحیث منبع اصلی و اساسی در تعیین چارچوب زندگی فردی- اجتماعی دانش‌آموزان نقش بازی می‌کرد. این مضامین مذهبی بود که برای زندگی فردی و اجتماعی آن خط و نشان درست می‌نمود. در واقع، مشروعیت اسلام‌سیاسی را از بستر همین مضامین در ذهنیت دانش‌آموزان جاری می‌نمودند. از همین‌جاست که اکنون در اوج ظلم و ستم مذهبی ذریعه طالب هیچ کسی صدا بلند نمی‌کند. زیرا با وجود این همه مخالفت با طالب همه این‌ها در امر تقدسات و اساسات دینی با طالب همسو و همدست‌اند.
این آمار با قدرت گرفتن طالبان در حال افزایش و زایش جدی است. نظر به گزارش‌های جدید حدود ۳۵۰۰ هزار مدرسه دینی تحت نظر وزارت حج و اوقاف فعالیت دارد که ۳۵ درصد آن را زنان و ۶۵ درصد آن را مردان شکل می‌دهد. حدود ۱۲۰۰ مدرسه دینی دیگر تحت نظر وزارت معارف فعالیت دارد. در حدود هزار مدرسه دیگر هم ثبت نشده باقی مانده است. در مجموع ۷۵۰۰ هزار مدرسه در سراسر افغانستان مشغول شستشوی مغزی زنان و مردان‌اند.
در کنار مدارس مذهبی نباید از یاد برد که مکاتب و دانشگاه‌ها نیز همانطور که قبلا یاد شد، در شستشوی مغزی افراد نقش اساسی خود را داشته‌اند. مهم‌تر از همه‌ این‌که مساجد نیز منحیث مرکز و کارخانه شستسشوی مغزی افراد فعالیت‌های جدی‌اش را داشته است. روزهای جمعه خطبای مساجد در یک منطقه از هفت تا هشت پایگاه با لوداسپیکر آلودگی صوتی پخش کرده، نه تنها ذهنیت افراد حاضر در مساجد را دست‌کاری می‌نمایند که همه منطقه را نیز مکلف به جذب احکام و آیات مذهبی شان می‌نمایند.
به‌طور کلی بعد از سقوط دولت حزب خلق، افغانستان به‌شکل اساسی و سراسری مورد تجاوز عقاید مذهبی قرار گرفته است. با بازگشت طالبان در قدرت، ریشه‌های این روند از سرآب‌یاری و قدرت‌مند شد.
آموزش و پرورش طالبانی، از هر فرد افغانستان یک تروریست تمام‌عیار و برجسته‌ می‌سازد. اگر وضعیت ادامه پیدا کند و علیه آن مبارزه نشود، به زودی مردم جهان شاهد یک کشور جدید «جمهوری اسلامی- تروریستی افغانستان» خواهند بود.

به اشتراک بگذارید: