نویسنده: سائمه سلطانی
در این نوشتار دنبال به تصویرکشیدن پیوند مقاومت زنان افغانستان با مقاومت زنان در مشاعات در زمان ساحرهسوزی اروپا خواهم رفت.
در تاریخ نبرد میان ستمگر و ستمدیده، برخلاف سرکوبهای شدید، یگانه چیزیکه خیلی واضح به چشم میخورد، ادامهی مقاومت ستمدیدگان است؛ به عنوان نمونه از مقاومت زنان در افغانستان میتوان نام برد که در بدترین شرایط همچنان ادامه دارد.
با وجودی که زنان در افغانستان براساس احکام اسلام سیاسی و منافع امپریالیستهای شرق و غرب از اجتماع زدوده شده و سلب حقوق میشوند، مقاومتشان را در بخشهای مختلفی تداوم بخشیدهاند. فضای دیجیتالی، سایبری و محیطهای بستهی زیرزمینی از جمله فضاهای بدیل مقاومت خیابانی زنان علیه حاکمیت توتالیتریسم اسلامیاند. در افغانستان زنان برای تداوم مقاومت جمعیشان علیه ظلم و سرکوب طالبان به این فضاها روی آوردند. اتکا به این گزینهها و انتقال بستر مقاومت به این دو فضا ناشی از دلایل چندگانهیی چون حذف هویت زنانه و سرکوب مقاومت آنان پنداشته میشود. این فضاها زمینهی مناسب برای ابراز وجود مجدد زنان و ادامهی نبرد فکری فمینیستی با توتالیتریسم مردسالارانهی اسلامی است. این تلاشها شباهت نزدیکی با جنبش «مشاعات» در زمان ساحرهسوزی در اروپا دارد.
نقش مشاعات و محیط دیجیتال بهعنوان فضای بدیل برای مبارزات زنان در اروپا و افغانستان
مشاعات، به زمینهای مشترک و فضاهای عمومییی تلقی میشد که جوامع اروپا بهصورت اشتراکی از آن بهرهبرداری میکردند. این فضا، بهویژه در زمان سرکوب حکومتی، بهعنوان پناهگاهی برای اجتماع، اتحاد اعضای تحت فشار جامعه، بهویژه زنان، نقش مهمی ایفا میکرد. در دوران ساحرهسوزی در اروپا، مشاعات زمینهیی را برای گردهمایی، انسجام، تعامل و تبادل نظر میان زنان فراهم میکرد که تا حدودی از نظارت و کنترول مستقیم سرکوبگران حکومتی دور و غیر قابل دسترس بود.
این زمینها که در واقع بخشی از زمینهای مشترک و دور از نظارت دولت و کلیسا بودند، فضای مناسب برای فعالیت زنان بود. در کل مشاعات فضایی برای فعالیتهایی بود که در فضای رسمی انجام آن جرم پنداشته میشد و ممنوع بود. از این رو، میتوان گفت که مشاعات مکانی برای احیای اجتماع جانشین برای زنان اروپای دیروز بود.
زنان افغانستان در سه سال محرومیت گسترده و همهجانبه از کار، تحصیل، تفریحگاهها و در کل اجتماع بیرونی حتا با سرکوب صدا نیز مواجه گردیدند. در چنین شرایطی که زنبودن و آنهم زنِ عصیانگر بودن شدیداً منع است، زنان کوشیدهاند تا با اتکا بر مبارزات زیرپوستی و دیجیتالی بهعنوان مکانی برای بازسازی اجتماع سرکوبشدهیشان و همچنان پتانسیل مبارزاتی که با سرکوب در حال متلاشیشدن است، استفاده کنند. بر علاوه آن، آنان میتوانند هویت زنانه، چهره و بدن زنانه، که با احکام اسلامی محکوم به پوشاندن و مخفیشدن میشود را با تصاویر، کلیپ و نوشتارهایشان به نمایش بگذارند.
در فضای مجازی و مبارزات زیرپوستی، زنان میتوانند هویت جمعیشان را حفظ کرده، قدرت بیشتری ببخشند. آنان میتوانند با اشتراکگذاری تجارب، آموزهها، دانش، تخصص و دایر کردن جلسات منظم و نشستهای زنده بر تکثیر آگاهی جنسیتی و حوزهی مبارزاتیشان هدفمندانه طرحریزی کنند. خلق گفتوگوهای ارزشمند، آزادیهای انسانی و مبارزه با نقشهای جنسیتی میتواند کمک ارزندهیی در این قسمت به آنان انجام دهد.
فضای سایبری در شرایط امروزی زنان افغانستان که با سرکوب شدید حکومتی مواجهاند، یکی از امنترین مکانها برای تداوم مبارزه و به چالشکشیدن باورها و افکار مردسالارانهی اسلامی است. از سوی دیگر فضای مجازی و گوشیهای همراه هنگام سرکوب خیزشهای خیابانی زنان توسط طالبان، نیز منحیث سلاحهای قدرتمندی برای زنان عمل میکردند که باعث شد طالبان تا حدی زیادی در رفتارشان با زنان تغییر بیاوردند. به همین دلیل اکثراً هنگام تظاهراتهای زنان گوشیهای آنان را میگرفتند تا دستگیری خود زنان؛ چون طالبان از اینکه تحت فشار جامعهی جهانی قرار بگیرند هراسی زیادی داشتند.
به طور کلی پیوند میان مشاعات و فضای دیجیتالی بهعنوان جانشینی برای اجتماع سرکوبشدهی زنان افغانستان را در نقش مشترک آنها منحیث موقعیت بدیل مبارزاتی زنان اروپای دیروز و زنان افغانستان امروز بیان کرد؛ اما فرقی ظریفی که میان مشاعات با فضای مجازی امروزی وجود دارد، این است که در فضای مجازی نیز زنان با سرکوبهای شدیدی مواجه میشوند و نقطهی حساستر هم این است که در اینجا طالبان تنها سرکوبگران زنان نیستند و زنان با دستههای مختلفی از مردانی که حتا خلاف حاکمیت طالبان هستند نیز مواجه میشوند. البته در کل مردم افغانستان، علیه زناناند؛ منتها فرق آنها با طالبان در حدود زنستیزیشان است. به عبارتی، شاید آنها شبیه طالبان ضد زن عمل نمیکنند، اما به این معنا نیست که آنها ضد زن نیستند و یا همجهت با مطالبات زناناند. خیر!
به هرحال، فضای مجازی و در کل محیط دیجیتالی به نحوی «مشاع» مدرن برای زنان افغانستان شمرده میشود. این محیط جانشین، همانند مشاعات دوران ساحرهسوزی، ابزاری برای مقاومت و احیای اجتماع سرکوبشده است و نشان میدهد در هر عصری اگر سرکوب وجود داشته است، مقاومت از جای دیگری شکل گرفته است؛ بنابراین سرکوب شاخهبُری است نه بریدن از ریشه!
اکنون زنان با خلق مسیرهای جدید این جدال را زنده نگه میدارند و این گواهی خواهد بود بر واقعیتی که «تا ستم است مقاومت همچنان زنده خواهد بود.»