نقش زنان در احزاب سیاسی افغانستان

عبدالصبور ستیز

حزب سیاسی به گروهی از مردم گفته می‌‌‌شود که به هدف بدست آوردن قدرت از راه انتخابات یا راه‌‌‌های دیگر شکل می‌‌‌گیرد. درباره‌ی وظایف حزب سیاسی گفته می­‌شود که یک حزب سیاسی منافع گروه‌‌‌های مختلف جامعه را دنبال کرده به حکومت می‌‌‌رساند، به مردم آموزش و آگاهی سیاسی می‌‌‌دهد، به دولت طرح و برنامه پیشکش می­‌کند، وارد مبارزات انتخاباتی می‌‌‌شود، گاهی در حکومت و گاهی در جبهه‌­ی مخالف حکومت قرار گرفته و دست به تشکیل اپوزیسیون می‌‌‌زند. در حقیقت احزاب سیاسی چراغ رهنمای قدرت و سیاست بوده که یک نظام دموکراتیک را از غرق شدن در چاه استبداد و دیکتاتوری نجات می‌‌‌دهند.

با این وصف، بدون حضور زنان در ساختار و تشکیلات احزاب سیاسی، نمی‌‌‌توان مدعی شد که ستاره‌‌‌های آسمان کشور ما با نور دموکراسی مزین بوده و ما در میدان نظام دموکراتیک تمثیل دموکراسی می‌‌‌کنیم. به همین منظور خواستم عنوان « نقش زنان در احزاب سیاسی افغانستان» را انتخاب کنم. هرچند این عنوان نیازمند یک تحقیق گسترده و همه‌­جانبه است، در این نوشته می‌‌‌خواهم به صورت اجمالی به دو مساله‌­ی حضور و حقوق زنان در جریان‌‌‌های سیاسی مطرح افغانستان بپردازم:

۱. حضور زنان در رهبری و ساختار احزاب سیاسی

به لحاظ تاریخی اولین‌­بار امان­الله خان بود که زمینه را برای حضور زنان در تصمیم­‌گیری‌‌‌های سیاسی فراهم می‌‌‌کرد؛ از جمله چهار گروه سیاسی که در دوره­‌ی او فعالیت می‌‌‌کردند، یکی آن «انجمن حمایت از نسوان» بود که به رهبری کبری جان خواهر امان­‌الله خان شکل گرفت. این انجمن برای حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زنان فعالیت و مبارزه می‌‌‌کرد.

بعد از آن، در دهه­‌ی قانون اساسی و دهه­‌ی دموکراسی زمنیه‌­ی تشکیل و فعالیت احزاب سیاسی در افغانستان فراهم گردید که در دوره‌­ی ظاهرشاه و داوود خان احزاب سیاسی با ایدئولوژی‌‌‌ها و گرایش‌‌‌های مختلف سیاسی شکل گرفتند. جریان‌‌‌های چپی «خلق و پرچم»، «شعله‌­ی جاوید»، «ستم ملی» و «ساما» که از مائو و لینین الهام می‌‌‌گرفتند و طرفدار تشکیل حکومت کمونیستی بودند، در همین دوره نطفه بستند. احزاب دیگر مانند «مساوات»، «افغان ملت» و «صدای عوام»، که برای سرنگونی قدرت شاهی به جنبش‌‌‌های چپ موافق و هم­کار بودند، ولی در تشکیل یک حکومت کمونیستی مخالف بودند، نیز در همین دوره‌­ها فعالیت می‌­کردند.

بعدا جریان‌‌‌های اسلامی‌‌‌ مانند «جمعیت اسلامی»، «حزب اسلامی»، «سازمان نصر» و «حزب وحدت اسلامی» شکل گرفتند. این‌‌‌ها علیه چپی‌‌‌ها مبارزه می‌‌‌کردند و طرف­دار تاسیس حکومت اسلامی ‌‌‌بودند؛ ولی در تشکیل، ساختار و رهبری هیچ یک از این جریان‌‌‌های سیاسی زنان حضور نداشته یا کم­رنگ بودند.

جنبش‌‌‌های چپ افغانستان، همواره از برابری زن و مرد حرف می‌‌‌زدند؛ حزب دموکراتیک خلق افغانستان در سال ۱۳۴۳ تاسیس گردید؛ حضور زنان در مقایسه با احزاب اسلامی در این حزب پر رنگ و حتا کاملا معکوس بود. اناهیتا راتب­زاد در سال ۱۹۷۶ عضو کمیته‌­ی مرکزی حزب دمکراتیک خلق افغانستان می‌‌‌شود که بعد‌‌‌ها یکی از اعضای ارشد آن حزب به حساب می‌‌‌آید. وقتی در سال ۱۹۶۵ نخستین انتخابات پارلمانی افغانستان در سایه­‌ی قانون اساسی جدید برگزار می‌‌‌گردد، اناهیتا راتب­زاد از آدرس حزب دموکراتیک خلق وارد رقابت انتخاباتی می‌‌‌شود. او دو دور به عنوان نماینده‌­ی مردم کابل در مجلس راه پیدا می‌‌‌کند. اناهیتا در همین سال سازمان دموکراتیک زنان افغانستان را نیز بنیان­گذاری می‌‌‌کند و به رهبری یک جنبش سیاسی مربوط به زنان می‌‌‌رسد.

راتب­زاد از آدرس حزب به چوکی وزارت معارف نیز تکیه زده است. در واقع با راتب­زاد می‌‌‌توان گفت که زنان در جریان‌‌‌های چپ به مراتب وضعیت بهتر از مجاهدین داشتند؛ زیرا مجاهدین در مخالفت با حکومت کمونیستی شکل گرفت و خواهان تشکیل خلافت و حکومت اسلامی ‌‌‌بودند؛ بخش عمده‌ی از مخالفت مجاهدین با چپی‌‌‌ها را مساله آزادی‌‌‌های سیاسی، اجتماعی و مدنی زنان در بر می‌‌‌گرفتند. پس نباید از چنین احزابی توقع داشت که زنان در تشکیلات سیاسی و ساختار حزبی­شان حضور داشته باشند. یونس خالص به عنوان رهبر یک شاخه­‌ی «حزب اسلامی»، ‌‌‌حتا شنیدن صدای پای زن را حرام می‌‌‌دانست. طالبان زنان را در خانه‌‌‌ها زندانی کردند، شلاق زدند  و از تمام حقوق شهروندی­شان محروم کردند.

۲.حقوق زنان در برنامه‌‌‌های احزاب سیاسی

الف – جریان‌‌‌های چپ: وقتی یک حزب سیاسی شکل می‌‌‌گیرد، برنامه‌ه­ای برای گرفتن قدرت دارد که درآن تمام اهداف و خط­­ مش خویش را در عرصه‌‌‌های مختلف می‌‌‌ریزد. بخشی عمده­‌ی برنامه‌­ی احزاب سیاسی را حقوق اساسی شهروندان یک کشور، اعم از زن و مرد، شکل می‌‌‌دهند؛ اما هیچ یک از جریان‌‌‌ها به اندازه‌­ی «چپی‌‌‌ها» به حقوق زنان اهمیت قایل نشدند.

برابری و تساوی حقوق زن و مرد برای جنبش‌‌‌های چپ افغانستان یک اصل بود؛ زنان در حکومت کمونیستی وکیل، وزیر و  آوازخوان شدند، در دانشگاه‌‌‌ها حضور چشم‌گیر داشتند و در خارج برای تحصیل می‌‌‌رفتند و…

ب – احزاب جهادی: «جمعیت اسلامی» ‌‌‌در سال ۱۳۴۳ در کابل تاسیس شد و بعدا اعضای آن به پاکستان فرار کردند. در سال ۱۳۵۴ به دلیل اختلاف فکری و سیاسی که بین ربانی و حکمتیار به وجود می‌‌‌آید، حکمتیار از جمعیت جدا شده و حزب اسلامی‌‌‌ را در پاکستان تاسیس می‌‌‌کند.

برهان­الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی، پیرو اخوان­‌المسلمین مصر بود. در سال ۱۹۹۲ برای مدتی به چوکی حکومت اسلامی‌‌‌ افغانستان تکیه زد؛ ولی در حزب و حکومتش زنان اصلا جایگاه نداشتند. اصول ده گانه­­‌ی جمعیت اسلامی ‌‌‌که به شرایط عضویت در آن اشاره می‌‌‌کند، از زیارت اهل قبور سخن گفته، ولی از حقوق زنان خبر و اثری نیست. تنها در بخش خانواده آورده که یک مرد باید زن دین­دار و خداپرست انتخاب کند.

رویکرد سیاسی «حزب اسلامی» ‌‌‌تشکیل خلافت اسلامی‌ ‌‌بود و به همین دلیل هنوز به حکمتیار «امیر» می‌‌‌گویند. در ساختار حزب اسلامی زنان ‌‌‌وجود ندارد که هیچ، بلکه این حزب نسبت به آزادی‌‌‌های سیاسی و اجتماعی زنان مشکل جدی دارد. بصیر احمد دولت­آبادی در کتاب شناسنامه­‌ی احزاب و جریان‌‌‌های سیاسی افغانستان، در مورد رویکرد حزب اسلامی ‌‌‌نسبت به زنان چنین می‌‌‌نویسد: «سیستم موجود تعلیم و تربیت، که طی آن پسران و دختران در کنار هم به تحصیل می‌‌‌پردازند، به طور کامل لغو گردد». از سوی هم این حزب به مشارکت سیاسی زنان نیز عین مساله را اظهار کرده است: « سیستم کارمندان مختلط زن و مرد به صورت کلی از بین می‌‌‌رود در زمینه­ اصول اسلامی ‌‌‌جدا مراعات می‌‌‌شود». از احزاب شیعی، حزب «حرکت اسلامی‌»‌‌ با «اتحاد اسلامی» سیاف دیدگاه مشابه داشت. در مرام­نامه­‌ی «حرکت اسلامی ‌‌‌افغانستان» آمده است که سیستم مختلط دختران و پسران در مراحل مختلف آموزشی مثلی که حزب اسلامی‌ ‌‌عمل می‌‌‌کند، از بین خواهد رفت.

ولی جریان‌‌‌های سیاسی هزاره‌گی، مثل سازمان نصر و بعدا که حزب وحدت در بامیان به رهبری مزاری شکل گرفت، نسبت به زنان دیدگاه مدرن و متناسب با ارزش‌‌‌های دموکراسی داشتند. در بخشی از اساسنامه‌­ی سازمان نصر، در مورد زنان چنین آمده است: «واگذاری مسوولیت اداری برای زن و مرد بر اساس تقوا و شایستگی علمی‌‌ ‌و عملی، اعطای حق کاندیدا برای زنان در مجلس شورای اسلامی ‌‌‌و ریاست‌­جمهوری و تامین حقوق زنان و مردان در تمام شئون زندگی». در کتاب «از کنگره تا کنگره» نوشته­‌ی  عرفانی یکاولنگی آمده که حزب وحدت اسلامی‌‌‌افغانستان در قطع­نامه‌­ی ۱۳۶۸ که در بامیان منتشر کردند در مورد زنان چنین نوشته است:

«زنان که قشر عظیم از جامعه­‌ی ما را تشکیل می‌‌‌دهند، در تاریخ کشور از حقوق مسلم­‌شان محروم بوده‌­اند، جهت احیای حقوق آنان و شرکت زنان در امور سیاسی و اجتماعی کشور کمیته‌­ی امور زنان مورد تصویب شرکت کنندگان قرار گرفت.»

با توافق­نامه بن و آمدن حکومت جدید به رهبری حامد کرزی زمینه‌­ی تشکیل و فعالیت احزاب سیاسی در چارچوب قانون اساسی کشور فراهم گردید. در حال حاضر بیش از هفتاد حزب سیاسی در وزارت عدلیه‌­ی کشور پیش از ورود طالبان و حاکمیت­‌شان ثبت و راجستر بود؛ ولی زنان نه در ساختار احزاب سیاسی حضور فعال داشتند و نه رهبری کدام حزب سیاسی را بدوش دارند. هر حزب «کمیته‌ی زنان» را به صورت نمایشی در چوکات حزب تشکیل می‌‌‌دادند که تنها زیب و زینت اساسنامه بود. تا اکنون هیچ حزبی، یک زن را در کابینه و پارلمان حمایت نکرده بودند. آنان از توانایی شخصی‌­شان به کرسی حکومت و چوکی پارلمان رسیده بودند. از سوی دیگر برگشت مجدد طالبان در افغانستان و به قدرت رسیدن جریان‌‌‌های سیاسی بنیادگرا در کشور، دست آورد‌‌‌های هرچند اندک زنان، به باد فنا و فراموشی سپرده شده است.

به اشتراک بگذارید: