چرا تحقیر فردی راه‌حل نیست؟

نویسنده: سائمه سلطانی

در ویدیویی که اخیراً در صفحات مجازی منتشر شده، صحنه‌یی خشن از تحقیر یک دانش‌آموز کانکور توسط استاد صنف به نمایش درآمده است؛ تصویری از چگونگی حاکمیت قدرت و زور در روابط اجتماعی جامعه. اما این افشاگری، به‌ جای تکان‌دادن فضای فکری-اجتماعی، افراد را به محاکمه‌ی غیردادگاهی و ترور شخصیتی آن استاد واداشته است. ذهنیت عامه از درک این نکته عاجز است که چنین رفتارهایی در جامعه استثناء نیستند، بلکه تنها گوشه‌یی کوچک از سیستمی گسترده‌اند که از خصوصی‌ترین روابط افراد تا رسمی‌ترین مناسبات اجتماعی حضور و حاکمیت دارد.

در زندگی دور از لنز دوربین‌های گوشی‌ها، تحقیرهای بسیاری در خانه‌ها، دانشگاه‌ها، جاده‌ها، شفاخانه‌ها، مساجد، دفاتر، نهادها و تجمعات مردمی اتفاق می‌افتد، اما همه بی‌اعتنا از کنار آن عبور می‌کنند. جالب اینجاست که بسیاری از همان‌هایی که آن استاد را ترور شخصیتی کردند، خود به چنین رفتارهایی باور دارند؛ چراکه در عین حال که به نام دفاع از دانش‌آموز، استاد را مورد توهین قرار داده‌اند، دقیقاً همان رفتار تحقیرآمیز را از موقعیتی دیگر اعمال کرده‌اند.

عمومیت‌یافتگی چنین برخوردهایی ریشه در ساختارهای اجتماعی و سلطه‌ی خشونت در جامعه دارد. همان‌طور که مارکس می‌گوید، «اخلاق حاکم بر جامعه، اخلاق طبقه‌ی حاکم بر جامعه است.» در نظامی که اخلاق طبقاتی-مردسالارانه بر پایه‌ی اصل «نافرمانی-تنبیه» و «تابع‌گرایی-تشویق» بنا شده، چنین رفتارهایی کاملاً بازتولید می‌شوند. در جوامعی که زیر سایه‌ی نظام‌های بسته‌یی هم‌چون اسلام سیاسی شکل گرفته‌اند، این سلسله‌مراتب قدرت حتا تأثیر عمیق‌تری بر فضای فکری جامعه می‌گذارد.

چنین نظمی، توجه افراد را به بررسی ریشه‌های اجتماعی و اخلاقی این رفتارها جلب نمی‌کند، بلکه آن‌ها را به همان چرخه‌ی نافرمانی-تنبیه سوق می‌دهد. افراد، به‌ جای ریشه‌یابی مشکل، تنها بر مجازات فردی تمرکز می‌کنند. این روند نه‌تنها خشونت را کاهش نمی‌دهد، بلکه باعث گسترش نفرت‌پراکنی جمعی و بازتولید همان رفتار تحقیرآمیز علیه فرد خاطی می‌شود. در نتیجه، نه‌تنها معضل اصلی حل نمی‌شود، بلکه در ابعاد گسترده‌تری تثبیت و تعمیق می‌شود.

به اشتراک بگذارید: