نویسنده: رسا، عضو گروه «حرکت برای تغییر»
امروز در افغانستان زن بدون وظیفه نیست، ولی آیا داشتن وظیفه پدیدهیی است که در آن نفع جمع و ملت تامین شود؟
ما براساس مناسباتی که داریم وظایف را از آوان کودکی بین جنس زن و مرد تقسیم نمودهایم و این سبب شده که زن داخل خانه بماند و جامعهی ما با ماندنش برچسب عقبمانده و ضعیف را بر او بزند و مرد بیرون از خانه اجرای وظیفه نماید، اما مشکل از اینها نیز بزرگتر است و آن اینکه اگر برای زنان افغانستان کار دهند باز هم کارشان هرگز مسبب آزادی آنان نمیشود، چون مجبور است با تعیین قوانینی از بالا کارش را به پیش ببرد و همچنین با معاش کم و بدون نتیجهی پُر منفعت برای مردم کار کند و این کار آنان با صد قید و قیودات همراه خواهد بود؛ اما این مسئله (عدم کار کردن زنان در افغانستان) سبب شده تا ستمگری به نام مرد و همچنین ستمدیدهی به نام زن بوجود آید.
یکی با ستم خود رها نیست و یکی با ستمدیدهگیاش و هر روز با آن جامعهی پدرسالارانه تقویت داده خواهد شد؛ اما ما زنان لازم است بدانیم که ما میتوانیم کارسازان این جامعه شویم و نباید تنها نگهداری اطفال کار مشخص شدهی مختص زنان باشد، ما نیاز داریم تا قواعد بیاساسی که برگرفته از مناسبات است را بشکنیم، بشکنیم آن چیزی که انجام دهندهاش در درون خانهها فقط زن است. زن در ابتدا با وظایف مشخص شدهیی که مناسبات برایش تعیین میکند به دنیا نیامده است که فقط اولادداری نماید، اگر از لحاظ انسانی هم بسنجیم زن حتا اگر درون خانه باشد مستحق معاش است در مقابل کارش؛ ولی تا حالا اندیشه شده که بهای کار زن در درون خانهها را عدهی سرمایهدار صاحب میشوند، اما چطور؟
زن داخل خانه شروع به کار میکند و مرد بیرون از خانه، مرد مجبور میشود که در جایگاه یک کارگر نیروی کار خود را به قیمت ارزان بفروشد تا به تنهایی برای یک فامیل امرار معاش نماید، چون تنها خود را مسوول فامیل و فرزندش میداند، از اینجاست که سرمایهداران هر روز کارگر را مورد استثمار قرار داده و نفع کارَ درون خانهها را همین سرمایهدار به جیب میزند.
صدر مائو به این باور است که زمانه عوض شده و کارهای که مردان میتوانند انجام دهند، زنان نیز میتوانند که انجام دهند، پس عدم انجام کار بیرون تقصیر کم استعدادی زن نیست، بلکه تقصیر مناسباتی است که این کار را حق زن نمیداند؛ اما ما زنان نیاز داریم تا به کارهای جمعی روی بیاوریم. اگر ما زنان با کار جمعی شروع به عمل کنیم میتوانیم قدرت فکری و جسمی خارقالعادهی از کار خود برای مردم جامعه ارائه دهیم و به کارآفرینهای جامعهی خود تبدیل شویم و به یاد داشته باشیم که در ابتدا هرگز به انجام کارمان توجهیی نخواهد شد چون زن در این مناسبات کارش مشخص شده در درون خانه است اما ما میتوانیم چون جمع بودن یعنی رها بودن؛
ولی باید به یاد داشته باشیم تمام کارها فایدهی اقتصادی در ابتدای کار ندارد ما نیاز داریم اینجا تجدید نظر کنیم و نیاز مردم را برای انجام کارمان ببینیم و نفع جمعی را نیز بسنجیم و در ابتدا شروع به کار جمعی و تولیدات ابتدایی نمائیم که با آن جامعهیمان رفع نیاز نماید، با آن رها خواهیم شد و یک انقلابی در پی عمل مان نیز صورت میگیرد. اما بخاطر کار جمعی ما نیاز داریم که زنان ما آگاه شوند و منفعت جمعی خود را درک کنند و دیگر نخواهند به عنوان ستمدیدهی در این سرزمین و در درون خانهها به سر برند. اما متاسفانه در بعضی از مواقع زنان زیادی را میبینم که ستم برخود را روا داشته و خود را مستحق ستم میدانند که مسبباش مناسبات جامعه میباشد، بناً برای رهایی زنان لازم است که کار کنند و با کار خود نشان دهند که رها اند از هر مناسباتی که آنها را در بند میکشاند و کار کردنشان برابر به آزادیشان محسوب شود.