ریچار بنت، گزارشگر ویژهی حقوق بشر ملل متحد در یادداشتی در ایکس، مرگ نابهنگام حمزه الفت را «ناراحت کننده» توصیف کرده و خواستار بررسی و پاسخگویی طالبان شده است.
در یادداشت آقای بنت آمده است:«این [مرگ حمزه الفت] بسیار ناراحت کننده است و نیاز به بررسی و پاسخگویی دارد.»
پیش از این، دوستان و نزدیکان آقای الفت علت مرگ او را شکنجههای بیرحمانه و لگدهای سنگین طالبان در زندان عنوان کرده بودند.
به تازگی ذوالفقار امید، یکی از رهبران جنبش روشنایی، در صفحهی فیسبوکش نوشته است که پس از رهایی الفت از زندان طالبان با وی در تماس بوده و الفت از شکنجههای سخت طالبان در زندان یاد میکرد.
امید نوشته است: «شادروان الفت یادآور شد که قساوت و شدت شکنجه به حدی بود که چندینبار تصمیم گرفته تا به زندگیاش پایان دهد؛ مانند بسیاری از زندانیانی که به خاطر فشارهای زیاد روانی و جسمی، خودکشی کردند.»
در نوشتهی آقای امید همچنان آمده است که طالبان دندانهای الفت را با «امبور» و «چکش» کشیدند و به دلیل شدت شکنجه، سیستم هاضمهی وی از کار افتاده بود.
گفته میشود که گروه تروریستی طالبان از خانوادهی الفت، مبلغ هنگفتی خواسته بود که خانوادهی او توان پرداخت آن را نداشتند.
حمزه الفت، پیشینهی حمایت و حضور در جنبشهای مدنی و اعتراضی، همچون جنبش روشنایی و جنبش تبسم را در کارنامه داشت. دوستان و نزدیکان وی میگوید که تنها جرمش «عدالتخواهی» بود.
حسن ادیب، یکی از دوستان نزدیک او نوشته است که الفت، «صدای بهموقع» بود. به گفتهی آقای ادیب، الفت بیش از هر جوان دیگر، دغدغهی خدمت به مردم را در سر میپروراند.
ادیب نوشته است: «حمزه الفت باسوادتر از ما نبود؛ اما بسیار بافرهنگتر، صادقتر و پرشورتر از ما بود. من الفت را از نزدیک میشناختم. پیش از سقوط، یک سفر باهم بامیان رفته بودیم. در یکی از قریههای بامیان، برای دخترکی کتابخانه ساخته بود.»
حمزه الفت باشندهی ولسوالی خدیر ولایت دایکندی بود. او در بیست دلو سال ۱۴۰۱، از سوی استخبارات طالبان بازداشت و نزدیک به دو سال زندانی بوده است.
در زمانی که او در بند طالبان بود، شماری از دوستان او برایش دادخواهی کردند؛ اما گروه طالبان، دادخواهی آنان را نیز نادیده گرفتند.