طالبان با حمایت و تقویت نظاممند گروههای تروریستی، نقش باجگیر در نظام بینالملل را به خود گرفته و از ابزار تهدید و ارعاب برای کسب امتیازات سیاسی و دیپلماتیک بهره میبرند.
پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، این گروه برخلاف تعهداتشان نهتنها روابط خود را با گروههای تروریستی قطع نکردهاند، بلکه با تأمین مالی، تسلیحاتی، زیرساختی و نیروی انسانی، آنها را تقویت کردهاند. طالبان، افغانستان را به کانون همپوشانی تروریسم فراملی تبدیل کردهاند؛ بهگونهیی که عضویت همزمان یک فرد در طالبان، القاعده، داعش و دیگر گروههای تروریستی به یک پدیدهی خطرناک مبدل شده است.
این گروه با سیاستهای دوگانه، تحریف واقعیتها و مهندسی روایت، علاوه بر تاراج نظاممند منابع طبیعی افغانستان و بهرهبرداری غیرقانونی از کمکهای بشردوستانه، از وجوه مالی تخصیصیافته تحت عناوین مبارزه با تروریسم و کنترل قاچاق مواد مخدر نیز برای تأمین زیرساختهای تروریستی استفاده میکنند. این راهبرد، باجگیری ژئوپلیتیکی، تهدید امنیت بینالمللی و تحمیل مشروعیت از طریق ارعاب را دنبال میکند. استمرار سیاست تعامل تاکتیکی با طالبان نهتنها بحران مشروعیت سیاسی و حکمرانی را تعمیق بخشیده، بلکه افغانستان را به منبع تهدیدات امنیتی فراملی و یک بحران بینالمللی در حال گسترش تبدیل کرده است.
با آنکه تعامل تاکتیکی با طالبان موجب تثبیت قدرت این گروه، گسترش تروریسم و تعمیق بحران مشروعیت سیاسی، حقوقی و حاکمیتی در افغانستان شده است، و با درنظر گرفتن اینکه بر اساس مفاد کنوانسیون وین ۱۹۶۱، نمایندگیهای دیپلماتیک یک کشور باید بازتابدهندهی ارادهی مشروع مردم آن باشند، استمرار روند واگذاری برخی از این نمایندگیها به طالبان، بهعنوان گروهی فاقد مشروعیت بینالمللی، پایگاه داخلی و پشتوانهی دموکراتیک، نهتنها نقض آشکار اصول دیپلماسی و موازین حقوق بینالملل عمومی است، بلکه هرگونه انتقال رسمی این اماکن دیپلماتیک در حکم اعطای مشروعیت به یک رژیم تحمیلی، استبدادی و ناقض حقوق بشر تلقی میشود. این روند باید بیدرنگ متوقف شود و شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدامات مؤثر و واقعی را برای جلوگیری از تداوم آن در عرصهی دیپلماتیک اتخاذ کند.
یکی از عوامل تداوم بحران افغانستان، فقدان یک جایگزین سیاسی فراگیر برای حکومت غیرمشروع طالبان است. تمرکز نیروهای مخالف بر اشخاص، بهجای ایجاد یک ساختار نظاممند و کارآمد، مانع از شکلگیری یک آلترناتیو سیاسی منسجم و اجماعمحور شده و ظرفیت ایجاد یک جبههی متحد و قدرتمند برای احیای حاکمیت مشروع و مردمی را تضعیف کرده است.
ما با تأکید بر نظاممحوری به جای فردمحوری، از تمامی جریانهای سیاسی مخالف طالبان، نخبگان، روشنفکران، کنشگران فرهنگی و رهبران فکری دعوت میکنیم تا با همگرایی در چارچوب یک نظام سیاسی مشترک، اعتماد عمومی را احیا کرده و مسیر خروج از بحران کنونی را هموار سازند.
تنها راهکار مشروع و پایدار برای عبور از بحران افغانستان، تحکیم یک نظام سیاسی غیرمتمرکز (فدرالیسم) مبتنی بر دموکراسی، حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی، همراه با برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و عادلانه تحت نظارت نهادهای بیطرف بینالمللی است. ما از جامعهی جهانی، سازمان ملل و شرکای بینالمللی افغانستان میخواهیم تا از این مسیر مردممحور حمایت کرده و از هرگونه اقدامی که منجر به مشروعیتبخشی به حکومت خودخوانده، خودکامه، تحمیلی، تکقومی و جنسیتمحور طالبان شود (بهویژه واگذاری نمایندگیهای دیپلماتیک افغانستان) بهشدت اجتناب کنند.
#حق_عدالت_آزادی
#Right_Justice_Freedom
جنبش شنبههای ارغوانی
تاریخ: ۲۶ دلو/۱۵ فبروری ۲۰۲۵
مکان ویدئو: ولایت/ استان غور