نویسنده: زهرا حسینی
در جامعهی سنتی و پدرسالار افغانستان، نقش زن اغلب به وظایف خانگی و تولید مثل محدود میشود. این جامعه، که بهشدت تحت تأثیر باورهای قدیمی، مذهبی و ساختارهای سنتی قرار دارد، زنان را در نقشهای مادر، همسر یا بردهی خانوادهی همسر میبینند. در چنین محیطی، زنان افغان به جای داشتن حق انتخاب دربارهی زندگی، بدن و سرنوشت خود، به ماشینهای تولید مثل برای ادامهی بقای خانواده تبدیل شدهاند و ارزش آنها تا حد زیادی به توانایی آنها در باردار شدن و آوردن فرزند، بهویژه پسر، تقلیل یافته است.
محدودیتهای فرهنگی و مذهبی که در افغانستان بر زنان تحمیل میشود، نتیجهی سالها سلطهی پدرسالاری است؛ سیستمی که در آن مردان بهعنوان تصمیمگیرندگان اصلی خانواده و جامعه نقش دارند و زنان از حقوق اولیهی خود محروم هستند. یکی از شدیدترین فشارها در این سیستم، الزام اجتماعی برای بارداریهای پیدرپی است. بسیاری از زنان افغان بدون ارادهی خود در ازدواجهای اجباری و زودهنگام قرار میگیرند و چه بسا آنانی که از حقوق خود میدانند، ولی در شرایط فرهنگی حاکم در جامعهی پدر سالار سرکوب میشوند .این زنان بعد از ازدواج به سرعت وارد چرخهیی از بارداریهای متوالی میشوند. در این جامعه، زاییدن فرزند پسر نه تنها افتخاری برای زن تلقی میشود، بلکه به ابزاری برای افزایش ارزش او در خانواده و جامعه تبدیل میشود. زنانی که قادر به آوردن فرزند پسر نیستند، با نگاههای تحقیرآمیز و فشارهای روانی از سوی خانوادهها و جامعه روبهرو میشوند.
بارداریهای مداوم، آن هم بدون توجه به سلامت جسمی و روانی زنان، نه تنها خطرات جدی برای زندگی آنها ایجاد میکند، بلکه سبب مرگهای بسیار در هنگام زایمان میشود. بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی (WHO)، افغانستان یکی از کشورهایی است که بالاترین نرخ مرگومیر مادران را در جهان دارد. به دلیل شرایط نامساعد بهداشتی و بارداریهای پیدرپی، بسیاری از زنان در سنین جوانی از دست میروند. نرخ مرگومیر مادران در افغانستان در حدود ۶۳۸ مورد به ازای هر ۱۰۰,۰۰۰ تولد زنده گزارش شده است. علاوه بر این، بیش از ۵۰ درصد زنان بدون نظارت پزشک یا قابله زایمان میکنند.
این امر نتیجهی مستقیم نظام فرهنگی و اجتماعی است که جایگاه زن را به یک ماشین تولید مثل تقلیل داده است. در چنین جامعهیی، زن افغان نه تنها حق تصمیمگیری دربارهی بدن و تعداد فرزندانش را ندارد، بلکه حتی دسترسی او به خدمات بهداشتی مناسب نیز به شدت محدود است.
زنان افغان در این جامعه نه تنها با فشارهای اجتماعی برای آوردن فرزند روبهرو هستند، بلکه همواره تحت تأثیر تفکرات سنتییی هستند که ارزش زن را تنها در چارچوب تولید مثل و بقا تعریف میکنند. آنها نه تنها فرصت رشد فردی و حرفهیی را از دست میدهند، بلکه حتا حق انتخاب زمان و شرایط بارداری خود را ندارند.
این سیستم پدرسالار باعث شده که زنان افغان از دسترسی به آزادیهای فردی و اجتماعی محروم شوند و نقش آنها در جامعه تقلیل یابد؛ نقشی که تنها به بارداری، زایمان و مراقبت از کودکان محدود است. در حالی که در جوامع دیگر زنان به سوی استقلال و حقوق برابر حرکت میکنند، در افغانستان زنان همچنان در حصارهای سنتی و باورهای قدیمی گرفتار ماندهاند.
حق انتخاب بارداری؛ رویایی دستنیافتنی برای زنان افغان در جامعهی مردسالار
در جامعهی افغانستان، زنان به ندرت فرصت دارند تا در مورد بارداری و تعداد فرزندان خود تصمیم بگیرند. سنتهای عمیق مذهبی و فرهنگی، بهویژه در مناطق دور دست و ولسوالیها، زنان را مجبور میکند تا وظایف مادری و زایمان را بهعنوان بخش جداییناپذیر از هویت خود بپذیرند. ساختار اجتماعی و خانوادگی، از زنان میخواهند که بارداری را بدون توجه به شرایط جسمی و روحی خود ادامه دهند؛ بهویژه زمانی که خانواده به دنبال فرزند پسر هستند.
در اکثر موارد، همسر یا خانواده شوهر نقش تعیینکنندهیی در تصمیمگیری دربارهی بارداری زنان دارند. حق انتخاب در این باره برای زنان افغان تقریباً وجود ندارد؛ چرا که ازدواجهای سنتی و عدم دسترسی به اطلاعات بهداشتی و حقوق زنان، آنها را از گرفتن تصمیمات آگاهانه بازمیدارد. بیشتر زنان افغان حتا درکی از گزینههای جلوگیری از بارداری ندارند و اگر هم آگاهی داشته باشند، اغلب تحت تأثیر فشارهای فرهنگی و نگرانی از طرد شدن، این حق را مطالبه نمیکنند.
بارداریهای پیدرپی بدون فرصت برای بهبود و بازیابی سلامتی، زن افغانستان را با خطرات جبرانناپذیری مواجه میکند. در حالی که در جوامع دیگر، حق انتخاب دربارهی بارداری بهعنوان یک حق اساسی بشر شناخته میشود، زنان افغان با محدودیتهای جدی روبهرو هستند. بسیاری از آنها از فرط ضعف جسمانی و فشارهای روانی جان خود را از دست میدهند؛ یا به دلیل عدم دسترسی به مراقبتهای بهداشتی در شرایط وخیم بارداری، دچار مشکلات جسمی و روحی شدید میشوند.
این وضعیت نشاندهندهی نظامی است که زن را نه بهعنوان یک فرد با حقوق برابر، بلکه بهعنوان ابزاری برای تداوم نسل و ارزشگذاری اجتماعی میبیند.
بارداری اجباری و تأثیرات روانی آن بر زنان
بارداری اجباری یکی از وحشتناکترین تجربههای یک زن افغان است که تجربهاش میکند. با این حال، وقتی مادر شدن به صورت یک امر اجباری و بدون در نظر گرفتن خواستهها و شرایط فردی زن تبدیل میشود، میتواند اثرات منفی و آسیبزای عمیقی بر روان او داشته باشد. این فشار میتواند نه تنها بر سلامت جسمی و روانی این زنان تأثیر بگذارد، بلکه روابط اجتماعی، شغلی و خانوادگی آنها را نیز تحتالشعاع قرار دهد.
یکی از اصلیترین پیامدهای بارداری اجباری، فقدان انتخاب و کنترل در زندگی فردی زن است. وقتی که یک زن تحت فشار جامعه یا خانواده قرار میگیرد تا فرزند به دنیا بیاورد، بدون آنکه بخواهد یا آماده باشد، احساس بیقدرتی و اجبار در تصمیمگیری برای او ایجاد میشود. این فقدان کنترل میتواند سبب اضطراب و افسردگی شود؛ زیرا زن به جای اینکه به انتخابهای شخصی و حرفهیی خود اهمیت دهد، مجبور به تمرکز بر مسئولیتهایی میشود که از آنها خواسته شده است.
باردار شدن یک فرآیند پیچیده و پر از چالش است که نیاز به آمادگی جسمی، روانی و اجتماعی دارد. زمانی که یک زن بدون آمادگی، تحت فشار قرار میگیرد تا مادر شود، استرس و اضطراب زیادی را تجربه خواهد کرد. این اضطراب میتواند در شکلهای مختلفی، از جمله ترس از ناکامی در ایفای نقش مادر، ترس از زایمان، نگرانیهای مالی و اجتماعی، و نگرانیهای بهداشتی بروز کند. این استرس و اضطراب میتواند زندگی زن را تحت تأثیر قرار دهد و کیفیت زندگیاش را کاهش دهد. بااینحال، در جامعهیی مانند افغانستان، هنوز به این موضوع که زن نیز باید حق انتخاب برای بارداری داشته باشد، توجهی نشده است. بسیاری از زنان، به اجبار، تهدید، یا ترس از فروپاشی زندگی زناشویی، ناچار به پذیرش مادرانگی اجباری میشوند، درحالیکه ممکن است هنوز برای پذیرش مسئولیت یک کودک آماده نباشند.
نتیجهگیری
در جامعهی پدرسالار و سنتی افغانستان، زنان با فشارهای فرهنگی و اجتماعی برای بارداریهای پیدرپی مواجه هستند؛ بدون اینکه حق تصمیمگیری در مورد بدن و زندگی خود داشته باشند. نظامی که زن را بهعنوان ابزاری برای تولید مثل و بقای نسل میبیند، آنان را از آزادیهای فردی، رشد شخصی و حرفهیی محروم کرده است. ازدواجهای اجباری و سنتهای قوی مذهبی و فرهنگی، زنان افغان را در چرخهیی از بارداریهای ناخواسته و بیوقفه قرار میدهد، که این امر نه تنها سلامت جسمی و روانی آنها را به خطر میاندازد، بلکه زندگی اجتماعی و خانوادگیشان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این وضعیت به وضوح نیازمند بازنگری و تغییرات اساسی در نظام فرهنگی و اجتماعی افغانستان است تا زنان بتوانند از حقوق اساسی خود در مورد تصمیمگیری دربارهی بدن و آیندهیشان بهرهمند شوند و بهجای محدود شدن به نقشهای اجباری، بتوانند بر اساس خواستههای فردی و آرزوهایشان زندگی کنند.
آیا زمان آن نرسیده که زنان افغان حق تصمیمگیری دربارهی بدن و زندگی خود را بازپس گیرند؟
منابع:
1 – سازمان بهداشت جهانی (WHO): گزارشهایی دربارهی وضعیت بهداشت و مرگومیر مادران در افغانستان، بهویژه در رابطه با بارداریهای مکرر و بدون مراقبتهای بهداشتی کافی.
2 – WHO Maternal Mortality Report
3 – صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA): مطالعاتی درباره حقوق باروری، دسترسی به خدمات بهداشتی و وضعیت زنان در مناطق محروم و تحت سلطه طالبان.
4 – https://afghanistan.unfpa.org/en
“Reproductive Rights and Gender Inequality in Afghanistan”پژوهشی که به بررسی حقوق باروری زنان در افغانستان پرداخته و تأثیرات اجتماعی و روانی آن را تحلیل میکند.
5 – International Journal of Reproductive Health, 2022:
سازمان ملل متحد (UN): آمارهایی دربارهی مرگومیر مادران در افغانستان و وضعیت بهداشتی آنها.
6 – UN Maternal Mortality Estimates