نویسنده: محمد رجا
در روزهایی که بسیاری از مهاجران افغانستانی در ایران، پاکستان، ترکیه و حتا اروپا با خطر اخراج روبهرو هستند، کتاب تازه منتشرشده میکوشد ابعاد کمتر دیدهشدهی این بحران را بررسی کند.
کتاب «مهاجر همیشه مظنون» نوشتهی کرشمه بارش، با نگاهی چندلایه به وضعیت مهاجر افغانستانی، انسانی را نشان میدهد که نهتنها از خانه، بلکه از احساس تعلق به جهان نیز رانده شده است.
نویسنده این پرسش را مطرح میکند: چرا مهاجر، بهویژه مهاجر افغانستانی، تا این حد تنها و بیپناه مانده است؟ پاسخ او را باید نه فقط در قوانین و مرزها، بلکه در سیاستها و نگاههای فرهنگی جهانیان جستجو کرد.
در این کتاب، مهاجر افغانستانی نماد انسانی حذفشده است؛ فردی که در کشورهای میزبان نه شهروند به حساب میآید، نه رأی دارد و نه صدایی در سیاست. همین بیصدایی باعث شده تا اخراج یا سرکوب او ابزار سیاسی شود.
از مرزها تا حقوق بشر
در حالی که مادهی ۱۴ اعلامیهی جهانی حقوق بشر، حق پناهجویی را به رسمیت میشناسد، مهاجران افغانستانی بارها از این حق محروم شدهاند. اخراجهای گروهی، بدون بررسی وضعیت فردی و بدون حفظ کرامت انسانی، از نظر حقوقی و اخلاقی غیرقابل دفاعاند. با اینحال، سکوت نهادهای جهانی، این بیعدالتی را عادی جلوه داده است.
بحران درونی؛ دلیل مهاجرت اجباری
بارش در کتابش به ریشهی مهاجرتها هم پرداخته است. پس از بازگشت طالبان، بسیاری از آزادیها در افغانستان از بین رفتهاند. محدودیت شدید برای آموزش، آزادی بیان و حقوق زنان، میلیونها نفر را به ترک کشور وادار کرده است.
نویسنده تأکید میکند که مهاجر افغانستانی برای رفاه بیشتر نمیگریزد، بلکه برای نجات جان خود فرار میکند. از اینرو، اخراج او نه فقط یک تصمیم سیاسی، بلکه مسألهی انسانی و اخلاقی است.
پرسشی برای جهان
در پایان، کتاب این پرسش مهم را مطرح میکند: «اگر انسانی که جایی ندارد، حتا جایی در دل ما هم نداشته باشد، چه بلایی سر انسانیت آمده است؟»
این کتاب تذکری است به وجدان جهانی، و دعوتی برای بازاندیشی در ارزشهایی که ممکن است فراموششان کرده باشیم.