قرآن؛ مرجع توجیه بی‌عدالتی جنسیتی

نویسنده: سائمه سلطانی

سمت ترمینال موترها می‌روم تا از این شهر به شهر دیگری حرکت کنم. ساعت ده صبح است و گرمی در حال اوج گرفتن. بلیط گرفتم و داخل موتر نشستم تا چوکی‌های خالی موتر پر شوند. کنار کلکین نشسته بودم که ناگهان صدای بلند زنی آمد که: «آن سیت من است، بیا این‌طرف، اول من آمده بودم.» قبل از من گویا او آمده و آنجا نشسته بود. بدون اینکه چیزی بگویم، به سیت وسط نشستم. آن زن باز هم داخل نیامد که سر جایش بنشیند، کودکش را نزدیک موتر رها کرد و رفت تا از دکان، خوردنی و نوشیدنی بگیرد. چند لحظه بعد دیدم کودکش نیست. همسر این زن هم با مردان دیگر مصروف قصه شده بود.

وقتی زن برگشت، کودکش نبود. داخل موتر شد تا بررسی کند اگر اینجا باشد، اما نبود. خریدنی‌هایش را سر چوکی‌اش گذاشت و با رنگ پریده دنبال شوهرش دوید تا ببیند نزد او نباشد؛ اما آنجا هم نبود. شوهرش از شنیدن این خبر چنان خشمگین بود و چنان سر خانمش چیغ می‌زد که همه شبیه صحنه تئاتر فقط به آن‌ها نگاه می‌کردند. در طول راه که چهار طرف را با عجله می‌گشتند، این مرد هم با صدای بلند و خشمگین سر و صدا می‌کرد و هم به سر خانمش به سیلی از پشت سر می‌کوبید که چرا مواظب کودکش نبوده، اما آن زن در برابر رفتار تحقیرکننده‌ی همسرش هیچ اعتراضی نکرد؛ طوری که برایش شبیه اکثریت زنان مسلمان کاملاً عادی و حتا حق شوهرش محسوب می‌شد. بعد از ده دقیقه، مردی دست این کودک را گرفته، نزدیک موتر آمد و گفت این کودک را از بیرون ترمینال یافته که گریان می‌کرد و دنبال مادرش بود. بقیه فهمیدند که کودک، فرزند گمشده‌ی همان زن و شوهر است.

کسی را فرستادند تا آن دو را از اطراف اده پیدا کند و اطلاع بدهد؛ بالاخره آن دو آمدند. مادرش با خوشحالی کودک ۶ ساله‌اش را به آغوش کشید اما پدر کودک، بیشتر از اینکه خوشحال شده باشد، بالای کودک خشم گرفته بود و می‌خواست با ترساندن و چیغ زدن کودک را به خاطر دور رفتنش سرزنش کند.

در طول راه، زن بعد از خوردن مواد غذایی صنعتی‌شده و نوشیدن آب، از خریطه‌اش قرآن را کشید و شروع به خواندن قرآن کرد. همان‌جا درک کردم که چرا زنان مسلمان اوضاع‌شان تغییر نمی‌کند و چهارده صد سال است آن‌ها برده و غلام مردان مانده‌اند. سطح تفکر افراد و جامعه، ارتباط مستقیمی با وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن‌ها در جامعه دارد. کتاب‌هایی که می‌خوانیم، اگر نه برای به چالش کشیدن ذهن‌مان تمام شوند، که تنها مرجع صدور دستور و نقشه‌ی زیستن باشند، جایگاه‌مان را صرفاً در جامعه تعیین خواهند کرد، نه اینکه تغییر خواهند داد.

این زن نه‌تنها در برابر سیلی و دشنام‌ها و رفتار تحقیرکننده‌ی شوهرش با او در برابر همه هیچ اعتراضی نکرد، که با خواندن قرآن، گویا می‌خواست به آن پناه ببرد و دردش را با آن مواد مخدره‌ی عقیدتی تسکین ببخشد. درد او نه از بی‌سوادی، بلکه از سواد طرح‌ریزی‌شده، هدف‌مند و سیاسی است که عمداً او را قانع کرده که اطاعت از اوامر دینی و سکوت در برابر ستم، تحقیر و بدرفتاری شوهر عبادت است؛ سکوت بر فضیلت و بردباری او می‌افزاید؛ و رنج او نه ساختاری، بلکه امر طبیعی و غیرقابل تغییری است که باید پذیرفت و فقط به تسکینش پرداخت نه تغییرش!

تا زمانی که زن مسلمان قرآن و منابع دینی را منحیث مرجع توضیح خط مش زیست اجتماعی و اخروی دنبال می‌کند و با تفکر انتقادی به آن برخورد نمی‌کند؛ بی‌گمان و کماکان آزادی نخواهد داشت و اسیر رنجی خواهد بود که حقش نیست. کتابی که تفکر انتقادی را برنمی‌تابد و در برابر تفکر انتقادی با شمشیر و آتش موضع می‌گیرد، مستحق به آتش کشیده‌شدن و دورانداختن است، نه اطاعت، تقدس و بوسیدن!

در این کتاب جایگاه زن به خوبی واضح شده است؛ جایگاهی که زن را کشتزار و زمین شخم‌زدن جنسی مرد معرفی می‌کند. کتابی که چندهمسری، صیغه یا نکاح موقت، کنیزگیری جنسی و تجاوز را حق مرد می‌داند، اما زن جز یک مرد که همسرش می‌شود، هیچ حقی در روابط جنسی‌اش ندارد. کتابی که میراث زن را نصف حق برادرش محسوب می‌کند. عقل زن را نصف عقل مرد محسوب می‌کند. زن را به‌عنوان موجود ناقص‌العقل محکوم به اطاعت از موجودی حائزالعقلی به‌نام مرد می‌کند. زن را محکوم به پرورش کودک می‌کند، اما هنگام طلاق، زن هیچ حقی بر حضانت کودک ندارد، کودک مال و وارث نسلی شوهر حساب می‌شود. کتابی که باور دارد زن همواره بدنش را بپوشاند و در خانه قرار بگیرد تا مردان به شهوت نیفتند. کتابی که کودک‌همسری یا تجاوز بر کودک را برای مردان حلال کرده. کتابی که گشت‌وگذار زن را مشروط به گزارش و رضایت مرد دانسته و زن را از گشت‌وگذار آزاد منع می‌کند؛ اما در مقابل، مرد برای گشت‌وگذار آزادانه‌اش هیچ مجبوریت و مکلفیت دینی ندارد تا هنگام بیرون شدن از خانه، از خانمش اجازت بگیرد.

بنابراین، وقتش رسیده از زن مسلمان پرسید: با وجود این همه تحقیر، تبعیض و رفتار دوگانه با زن و مرد در اسلام، چرا هنوز فکر می‌کنی قرآن کتاب مقدس است و نباید به آن با دید انتقادی نگاه کرد؟

به اشتراک بگذارید: