اشک رازیست/ لبخند رازیست
عشق رازیست
اشک آن شب، لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی/ نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی/ یا چیزی که چنان بینی
یا چیزی که چنان بدانی
من درد مشترکم، مرا فریاد کن
در خلوت روشن با تو گریستهام/ برای خاطر زندگان،
و در گورستان تاریک با تو خواندهام، زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال، عاشقترینِ زندگان بودهاند
یک سال از رفتن خواهرم، دخترم، جگرگوشهام، نازدانهام و امیدم میگذرد. سال پار در همین روز ۸۱ طفل معصوم را در اینجا کشتند، دهها تن دیگر را زخمی کردند و هزاران هزار انسان را به عزا نشاندند. از که بپرسیم؟ از چه بگوییم؟ مادرم از گریه چشمش کور شد، پدرم از غم کمرش خم شد، برادرم خواست که قوی باشد؛ اما او هم شکست و در جوانی پیر شد.
یک سال گذشت؛ اما هنوز نه عاملین آن جنایت را میشناسیم و نه آنان به سزای اعمالشان رسیدهاند.
یک سال گذشت؛ اما این فاجعه چون اغلب حادثهها به دست فراموشی و سکوت سپرده شد.
یک سال گذشت؛ اما از خانوادههای قربانیان پرسیده نشد که چه بر آنان رفت.
جای شهیدان خالی است و یاد و خاطراتشان همواره زنده خواهد ماند.
اما چه میگذرد بر آن کودکان و نوجوانانی که در حادثه زخم دیدند؟ عضوی از بدنشان را از دست دادهاند؟ در کشوری که فقر از در و پیکرش میبارد، کسی جویای احوال مجروحان و بازماندگان حادثه شده است که آیا آنها امکاناتی برای درمان داشتهاند؟ هزینههای درمان چه باری بر شانههای ضعیف پدران و مادرانشان گذاشتهاند؛ پدران و مادرانی که از رنج فرزندانشان، درد میکشیده، زندگیشان در حال نابود شدناند؟ فراموش نکنید که این خانوادهها از محرومترین قشر جامعه هستند و ضعیفترین اقتصاد را دارند.
بیندیشیم! از زخمهایی که بر روان بازماندگان فاجعه بر جای مانده است. آیا کسی پرسیده است؟ آن احساس را تصور کرده است که با شنیدن غرش رعد و برق بهاری، با صدای چوب کلکین و دروازه و صدای ناهنجار و ناگهانی وسایل نقلیه بر آنان چه میگذرد؟ زخمهایی که با اندک صدایی، آنها را از جا میپراند و از هوش میبرد و نقشی بر زمین میکند. این داستان، فیلم ترسناک نیست، قصه واقعی ما بازماندگان حادثهی درد و فاجعه است.
ما به مناسبت این حملهی جنایتکارانه، ضد آگاهی و تعلیم، ضد حقوق بشر و انسانیت خواستهای ذیل را مطرح میکنیم:
۱ـ اینجا جمع شدهایم تا یادی کنیم از دردی که بر ما رفت و زخمی که هنوز از آن خون میچکد. اینجا جمع شدهایم تا صدا بلند کنیم که عاملین این جنایت شناسایی و طبق قانون مجازات شوند؛
۲ـ نسلکشی هزارهها به رسمیت شناخته شود و برای حفاظت از هزارهها و جلوگیری از نسلکشی تدابیری سنجیده شود؛
۳ـ در کنار خانوادههای شهدا و زخمیان این حادثه ایستاد شود و از آنها حمایت شود؛ چه معنوی و چه مادی؛
۴ـ برای یادبود قربانیانِ راه تعلیم و آموزش، در کتابهای درسی مکاتب، مطلبی در مورد آنان گنجانیده شود؛
۵ـ کشورهای منطقه و جهان برای امنیت و ثبات افغانستان، که همان تضمین امنیت منطقه و جهان است، همکاری و حمایت داشته باشند.