خاکشا قومشاهی
این مقاله ۸ دقیقه وقت شما را میگیرد
در این روزها یکی از موضوعات داغ افغانستان و جهان، قانون امر به معروف و نهی از منکر گروه طالبان است که زن را «عورت» دانسته است. این قانون در احکام مربوط به حجاب زن، در مادهی سیزدهم فقرهی سوم گفته است: «صدای زنان (بلند خواند آهنگها، نعت و قرائت در مجمع) عورت است». همین قانون در پاورقی خودش به زبان عربی به سرچشمههای اسلامی نیز استناد کرده و نوشته است: «لاترفع صوتها با القرائت و التسبیح؛ لان مبنی حال النساء علی الستر، ولا یطلب منها الدرء به لقوله صل الله علیه و سلم: والتصفیق للنساء (الموسوع الفقیه الکویتیه، ج ۱۲ ص۷۹).
اما پیش از اینکه به متون و منابع اسلامی و دینی گروه طالبان نگاهی بیندازیم، بهتر است ببینیم عورت به چه معناست. واژهی عورت در فرهنگ لغت فارسی به معناهای زیر آمده است:
۱ – امری که انسان از آن شرم داشته باشد.
۲ – عضوی که انسان از روی شرم و حیا میپوشاند. هرچه موضع ستر باشد.
۳ – آلت تناسلی، شرمگاه و شرمجای.
۴ – جنس زن.
پس در نگاه گروه طالبان و منابع و متون اسلامی زن یعنی همین چهار معنا؛ امری که انسان از آن شرم داشته باشد، عضوی که انسان از روی شرم و حیا میپوشاند، هرچه موضع ستر باشد، آلت تناسلی، شرمگاه و شرمجای، و جنس زن. این، خیلی شرمآور است که زن را به چنین جایگاه قرار بدهیم.
حال پس از اینکه معنای «عورت» را دانستیم، پرسش مهم و اساسی این است که آیا این عورتخواندن زنان از سوی گروه طالبان پایه و اساس دینی و اسلامی دارد یا اینکه چیز مندرآوردی است؟ به سخن دقیقتر و روشنتر اینکه آیا این گندیدگی طالبان از کجا سرچشمه میگیرد؟ این رسوایی و افتضاحی که جایگاه زنان را به امری که انسان از آن شرم داشته باشد یا عضوی که انسان از روی شرم و حیا آن را بپوشاند یا آلت تناسلی و شرمگاه و شرمجای پایین آورده است ساخته و پرداختهی خود گروه طالبان است یا کدام مبنا و اساسی دارد که گندیدگی از همانجا ناشی شده است؟
متأسفانه با توجه به مراجعه به متون اسلامی همه چیز رو به نابودی است. رویکرد و نگاه منابع و متون روایی به زن نگاه کالاوار، شرمآور و آبروریزی است. سرچشمهها آلوده است؛ برای اینکه در منابع شیعه و سنی آشکارا «زن»، «عورت» پنداشته شده است یا به سخن دیگر جایگاه انسانی زن را به موجود شرمآور، آلت تناسلی و شرمگاه و شرمجای قرار داده است. سرچشمهی این گندیدگی روایاتی است که منبع و مأخذ این گروه تبهکار شده است. گروهی که روی هرچه انسان افغانستانی است، سیاه کرده است و زن را به آلت تناسلی، امری که انسان از آن شرمگین شود و شرمجای تنزیل داده است.
دقت به این روایت «النساء عی و عورت فاستروا عیهن بالسکوت واسترو عوارتهن باالبیوت» که در منابع و متون شیعه و سنی آمده است همه چیز را برملا میسازد. روایتی که زنان را عورت خوانده است. همچنین احادیثی نیز از ابنمسعود، عمر بن خطاب و ابنعباس گرفته شده است که زنان را عورت گفتهاند. روایات دیگری نیز هستند که آشکارا به «عورتبودن» زن اشاره دارد؛ مثلاً این روایت که در کتاب بحارالانوار، جلد ۱۰۰، ص ۲۵۰ آمده است: «رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیکتر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که در قعر خانه باشد.» همین فاطمه که شیعههای دوازدهامامی وی را سرتاج زندگی میپندارند، چنین نگاهی «قعر خانهنشینی» و «عورتوارگی» به زن دارد. همچنین روایت دیگری در بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۰ آمده است: «رسول خدا گفت: زنان عورتاند. آنها را در خانه حبس کنید.» این نکته شایستهی یادآوری است که کتاب بحارالانوار یکی از منابع مهم و اصلی دین اسلام شاخهی شیعهی دوازده امامی است که این روایتها در آن کتاب هست. از قضا حکم قرآن که منبع اصلی مسلمانان است، رویهی اصلی این رویکردهاست که در سورهی احزاب، آیهی ۳۳ آمده است: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ»؛ یعنی در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید و بیحاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید. این، یعنی عورتبودن زن، بدون چون و چرا.
همچنین در کتاب وسایلالشیعه ج ۲۷ صفحهی ۱۱۰ که آن نیز از منابع اصلی و کلیدی اسلام است، آمده است که ابوبکر بن عبدالرحمان بن هشام معتقد است که تمام بدن زن بلااستثنا عورت است. در لسان العرب ج ۴ صفحه ۶۱۷ نیز گفته شده است که زن عورت است و وجود زن را عورت قرار داده است؛ زیرا هرگاه ظاهر شود (شوهر و پدر و برادر او) حیا می کنند همانطور که هرگاه عورت انسان ظاهر شود انسان حیا میکند.
گفتنی است که آنچه که اسلام گفته است همین است که زن عورت است، بی و کم کاست. منتها ملاها و آخوندها در توجیه روایات مربوط برامدهاند و چنان و چنین گفتهاند که گویا منظور روایات اسلام چیز دیگری است؛ مثلا یکی از توجیهات این است که زمانی «رسول خدا گفت: زنان عورتاند، آنها را در خانه حبس کنید»، در بیان مراد رسول خدا از حبس زنان در خانه، مراد زندانیکردن نیست بلکه میفرماید حتیالمقدور زنان را برای وظایفی که در منزل بر عهده دارند اختصاص بدهید و مسئولیتهای خارج از منزل بر عهدهی آنان نگذارید.
این توجیهات، توجیهات ناچسپ است و تلاشهای بسیار مذبوحانه تا گندیدگیهای روایات را بپوشانند تا بویشان به مشام مردم آزاد و آگاه آزار نرساند. درواقع اصل سخن این است که هرآنچه که در بالا گفته شد، آشکارا در قالب قانون امر به معروف و نهی از منکر قالبریزی شده است و زن را به موجود شرمآور چون آلت تناسلی و شرمگاه و شرمجای پایین آورده است.
نتیجهگیری این قضیه خیلی ساده و آسان است؛ اینکه عورتبودن زن مصداق همان ضربالمثل «از کوزه همان تراود که در اوست» اسلام است که گروه طالبان از آن تراویده است و هرگونه توجیهات ناچسپ نارواست. بنابراین پیش از اینکه زنان و مردان آزاد در افغانستان و گسترهی گیتی علیه گروه طالبان و قانون شرمآور آنان مبارزه کنند، بهتر آن است تا علیه آن سرچشمهی آلوده به پا خیزند؛ بهویژه زنان، بیشتر حساس باشند، زیرا متون و منابع قانون شرمآور امر به معروف و نهی از منکر، جایگاه آنان را به موجود شرمآور و شرمزای چون آلت تناسلی تنزیل داده است. واقعیت این است که تا با سرچشمهها و منابع روایی و متونی که ریشههای اینگونه تفکر است، تسویه حساب نشود، مبارزه با روبنا چندان اثرگذار نیست.
شما اگر پوستینی که شپش زده باشد، هرآنچه تلاش کنید تا فقط با شپشها مبارزه کنید، این تلاشها ره به جایی نخواهد برد. پس بایستی در گام نخست با پوستین تسویه حساب کرد؛ زیرا پوستین شپشزا است. البته برخی از مردم افغانستان، بهویژه زنان این کشور در تناقض آشکار دست و پا میزنند؛ زیرا از یکسو علیه «عورتبودن» زنان است که، در قانون گروه طالبان تبلور یافته است، اما از سویی همواره از اسلام دم میزنند و مسلمان آتشیناند. این تناقض، این شمار زنان را در گروه نادانان و ناآگاهان قرار داده است و حساب این طیف از زنان جداست و آنان موجودات متناقضاند. پس باید یا زنگی زنگ یا رومی روم بود؛ یعنی یا سفید سفید یا سیاه سیاه بود. البته حساب آن شمار زنانی که عورتبودن خود را پذیرفتهاند، نیز جداست. پس مخاطب ما آن شمار زنان و مردانیاند که از صغارت برآمدهاند و بالغ شدهاند.