نویسنده: مبارکه فراسو
حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان، در روزگاری که دختران سرزمینش از همه چه محروم شدهاند، دخترش درخانی را به محفل سیاسی برده است. صحنهیی که شاید در نگاه نخست، اعتراض نمادین به ستم طالبان، علیه زنان باشد؛ اما در عمق این تصویر، تناقض آشنا نهفته است. کرزی در تمام سالهای قدرتش، هرگز همسرش را اجازه نداد در جامعه ظاهر شود و او را در سکوت بیپایان تنها گذاشت. شاید این محافظهکاری یا سنتی بود که او بدان تعلق داشت. اگر به گواهی کتاب «سیاست افغانستان؛ روایتی از درون» اثر دکتر اسپنتا، توجه شود، سنتیبودن کرزی بیشتر برجسته میشود تا محافظهکاری او. در کتاب خاطرات اسپنتا آمده است که کرزی اجازه نداد همسرش در کنفرانس بینالمللی حاضر شود، بنابراین اسپنتا با کنایه به او میگوید: «از یک خان کرز، توقع بیش از این نباید داشت.»
این کنایهی سنگین، حقیقت عمیقتر را برملا میکند؛ حقیقتی که در لابهلای تاریخ شخصی و سیاسی کرزی جای گرفته است. او مردی است که همواره میان دو جهان در نوسان بود؛ میان سنتهای کهن قبیلهیی و ارزشهای مدرن. امروز که با دخترش در یک محفل سیاسی حاضر میشود، آیا واقعاً از بند آن سنتهای قدیمی رها شده یا این نمایشی است برای تسکین وجدانهای بیدار اما دردمند؟
در این حرکت، نهتنها اعتراض صادقانه و بیپیرایه به چشم نمیخورد، بلکه درد قدیمی نیز سر بر میآورد. آیا این همان حمایت واقعی از زنان است که جامعه میطلبد، یا یک نمایش گذراست که به زودی رنگ میبازد؟ وقتی هزاران دختر در پشت درهای بسته، در حصار قوانین سختگیرانهی طالبان به انتظار فردای نامعلوم نشستهاند، آیا حرکات نمادین برایشان چیزی جز زخم دیگری بر قلبشان، خواهد بود؟
این تضاد در رفتار کرزی، پرسشهای بسیاری را برمیانگیزد. آیا حقیقتاً او به حقوق زنان باور دارد، یا آنچه از او میبینیم صرفاً تلاشی است برای بازسازی چهرهی متفاوت؟ این صحنه، نمایانگر سیاستی است که بر مبنای تردید و محافظهکاری بنا شده است.
حرکت کرزی، فارغ از نیتهای شخصیاش، پیام ژرفتر را نیز با خود حمل میکند؛ پیامی که گویی زمزمهی زمانهی نوین است. روزگاری که دختران افغانستان دیگر به سرنوشت مادرانشان تن نمیدهند؛ نسلی برخاسته از آتش جنگ و سایهی محرومیت، که نمیپذیرد در پشت دیوارهای خانه محبوس بماند. آنها زادهی نسلی هستند که طعم تلخ محدودیت را چشیده، اما سرشار از جسارت و آرزو به سوی آیندهیی مینگرند که دیگر در آن مردان نمیتوانند تصمیم بگیرند کجا باید بمانند و کجا نباشند. این حضور، نهتنها اعتراضی به طالبان، بلکه نشانگر رویش امید تازه در دل تاریخ این سرزمین است.