مشابهت رویکردهای ضدزن در نظام سرمایه‌داری و اسلام

نویسنده: سائمه سلطانی

اسلام و سرمایه‌داری، دو نظام مقتدر که در ظاهر در تضاد با یک‌دیگر قرار دارند، در موضوع زنان اشتراکات بنیادینی دارند. نظارت بر عاملیت زنان و بدن آن‌ها، تحمیل تقسیم کار جنسیتی و سلب استقلال زنان، از جمله نقاط مشترک هردو نظام است.

تقسیم کار جنسیتی و استفاده بازتولیدی از زنان
در شریعت اسلام، جایگاه زنان بر اساس جنسیت‌شان عمدتاً در حوزه‌ی خانه و خانواده تعریف می‌شود. زنان مسئولیت نگهداری فرزندان، مراقبت سالمندان و بیماران، تهیه غذا، شستشوی لباس و سایر وظایف خانگی را بر عهده دارند و حتا حق بیرون‌شدن از خانه و کار در اجتماع را بدون اجازه مردان خانواده ندارند. اسلام از خانه‌نشین کردن زنان و تحمیل کار خانگی به آن‌ها سود قابل توجهی می‌برد. مهم‌تر از آن، بدن زنان را به‌عنوان ابزاری برای بازتولید نسل اسلامی مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد.

در طرف دیگر، سرمایه‌داری، که ظاهراً با مشارکت زنان در اجتماع مخالفتی ندارد، از آن‌ها به‌عنوان نیروی کار ارزان و کم‌دست‌مزد استفاده می‌کند. علاوه بر این، از غیرمزدی ماندن کار خانگی زنان حمایت کرده و سود چندبرابری به دست می‌آورد. اگر اسلام بدن زنان را برای بازتولید نسل اسلامی مورد استثمار قرار می‌دهد، سرمایه‌داری بدن آن‌ها را برای بازتولید نیروی کار بازار تحت استثمار قرار می‌دهد.

استقلال‌زدایی زنان
احکام شریعت اسلامی با اعمال محدودیت‌هایی در زمینه‌ی کار، تحصیل و مالکیت، زنان را به مردان خانواده محتاج می‌کند. این محدودیت‌ها زنان را از استقلال بازمی‌دارند و آن‌ها را از لحاظ فکری، مالی و فردی به مردان وابسته می‌سازند.

سرمایه‌داری نیز با تبعیض مزدی و محدود کردن زنان به مشاغل کم‌درآمد، فرآیند جامعه‌پذیری ناسالمی را ایجاد می‌کند که زنان را مجبور به اتکا به حمایت مالی و عاطفی مردان می‌کند.

کنترل بر بدن زنان
در اسلام، کنترل بر بدن زنان از طریق حجاب اجباری، سلب استقلال جنسی، محدودیت‌های رفتاری مانند ممنوعیت سفر بدون محرم یا نیاز به اجازه‌ی شوهر برای خروج از خانه و جداسازی جنسیتی اعمال می‌شود. بدن زنان ابتدا به‌عنوان «ناموس» مردان خانواده، سپس «ناموس» جامعه و کشور تلقی می‌شود. حفظ «نجابت» اجتماعی بر دوش زنان گذاشته شده، آن‌ها موظف‌اند بدن‌های‌شان را بپوشانند و روابط جنسی خارج از چارچوب شریعت نداشته باشند.

در سرمایه‌داری نیز بدن زنان به شیوه‌ی مشابه تحت کنترل قرار می‌گیرد. استفاده از بدن زنان در تبلیغات تجاری، صنعت مد و شی‌انگاری جنسی، ابزارهایی برای تولید سود و تحریک مصرف‌گرایی هستند. بدن زنان در این نظام به ابزاری برای تولید مازاد سود، کارگری و بازتولید نیروی کار بدل شده است.

استفاده‌ی ایدئولوژیک از زنان
در جوامع اسلامی، حجاب اجباری نماد هویت دینی جامعه و کشور است. بدن و رفتار زنان بازتاب‌دهنده‌ی نجابت و پاک‌دامنی جامعه‌ی اسلامی تلقی می‌شود. در سرمایه‌داری، زنان نماد زیبایی، مصرف‌گرایی و مدرنیته هستند. ایدئولوژی سرمایه‌داری، بدن زن و هویت او را در خدمت تبلیغ محصولات و گسترش بازار قرار می‌دهد.

برای مثال، اتاترک، شاه امان‌الله و شهزاده فیصل، هنگام تلاش برای مدرن‌سازی جوامع‌شان، نخستین اقدام‌شان لغو حجاب اجباری و حمایت از آزادی پوشش زنان به‌عنوان نمادی از مدرنیته بود.

سرکوب مقاومت زنان
در حکومت‌های اسلامی، مقاومت زنان علیه مردسالاری و پدرسالاری با سرکوب مستقیم، تجاوز، شلاق، تهدید، زندان و حتا قتل پاسخ داده می‌شود. این حکومت‌ها با اعمال خشونت، تلاش می‌کنند جنبش‌های زنان را تضعیف کنند.

در سرمایه‌داری، سرکوب مقاومت زنان به‌طور غیرمستقیم صورت می‌گیرد. ایجاد فمینیسم‌های انجویی و دولتی، ابتکار عمل را از جنبش‌های توده‌یی زنان سلب می‌کند. هم‌چنین ترویج مصرف‌گرایی، سلبریتیسم، موسیقی‌های مخدره، تبلیغ موفقیت فردی و روان‌شناسی زرد، مقاومت زنان را خنثی کرده و از انسجام آن‌ها علیه سرمایه‌داری جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی
با وجود تضادهای ظاهری، اسلام و سرمایه‌داری در یک هدف مشترک‌اند: بهره‌کشی از زنان. اسلام زنان را در خدمت منافع اجتماعی و مذهبی خود قرار می‌دهد؛ در حالی که سرمایه‌داری از آن‌ها برای انباشت سود، بهره‌ می‌برد.

شباهت‌های ذکرشده نشان می‌دهد که برای شکست مردسالاری در کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا، مبارزه‌ی هم‌زمان با هردو نظام سرمایه‌داری و اسلام ضروری است. متأسفانه، بسیاری از نیروهای زنان در ایران و افغانستان تصور تک‌بعدی از ستم جنسیتی دارند و تنها آخوند‌ها و طالبان را سرکوب‌گران زنان می‌دانند و نقش دولت‌های غربی و بازار آزاد در حمایت از این گروه‌های اسلام‌گرا را نادیده می‌گیرند. تأسف‌بارتر این است که برخی از این نیروها از دولت‌های غربی برای محاکمه‌ی طالبان و آخوندها کمک می‌خواهند.

چنین ساده‌انگاری‌هایی نه‌تنها به شکست مبارزات زنان منجر می‌شود، بل‌که انرژی هزاران زن مبارز را هدر می‌دهد. مبارزه علیه ستم جنسیتی باید هم‌زمان و در هردو جبهه پیش برده شود؛ چراکه سرمایه‌داری و اسلام، هردو در بهره‌کشی و سرکوب زنان مشابه‌اند.

به اشتراک بگذارید: