تو پناهنده نه، پناه استی

شاعر: سمیع حامد هر قدر سیم خاردار کشند در گذرگاه تو حصار کشند روی لبخند تو حجاب کشند پرده بر چشم آفتاب کشند هرقدر زنده‌ات به گور کنند از خیابان…

ادامه خواندنتو پناهنده نه، پناه استی

زندگی در ایران، حیف‌کردن عمر است

روایت‌های عصر ظلمت (شماره 5) مصاحبه‌کننده: عارف قربانی بیست‌ودو سال قبل، زمانی‌که بسیاری مهاجرین با شوق و امید به افغانستان برمی‌گشتند، رقیه به امید زندگی بهتر مهاجر شد. قاچاقی از…

ادامه خواندنزندگی در ایران، حیف‌کردن عمر است

یک زندگی و هزار لب‌خند

مصاحبه‌کننده: عارف قربانی امروز که به فاطمه تماس گرفتم، در گرمای بالای چهل درجه‌ی قم، در یک کارخانه‌ی دمپایی مشغول کار بود. صدای خنده‌اش از تهِ صالون و از ورای…

ادامه خواندنیک زندگی و هزار لب‌خند