مکتب، رؤیای دست‌نیافتنی دختران قندهار

روایت‌های عصر ظلمت (52) بخش دوم نویسنده: زرغونه احمدی نورزی من همیشه دلم می‌خواست مکتب بروم. نمی‌دانم این آرزو از کجا می‌آمد؛ شاید از قصه‌هایی که زن ماما برایم می‌گفت،…

ادامه خواندنمکتب، رؤیای دست‌نیافتنی دختران قندهار

دختران در قربانگاه سنت؛ سرنوشت اندوه‌ناک طاهره

روایت‌های عصر ظلمت (49) نویسنده: ممتاز حسینی طاهره در یکی از دهکده‌های دورافتاده‌ی ولسوالی میرامور ولایت دایکندی به دنیا آمد. خانواده‌اش بسیار مذهبی و سنتی، و پدرش مرد ظالمی بود.…

ادامه خواندندختران در قربانگاه سنت؛ سرنوشت اندوه‌ناک طاهره

باید دست به عمل بزنیم و کاری انجام دهیم

روایت‌های عصر ظلمت (41) مراد ما از استعاره‌ی «عصر ظلمت» اشاره‌یی به مصیبت‌های سیاسی، فاجعه‌های اخلاقی و گسترش خیره کننده‌ی خشونت، ستم، آشوب و قتل‌عام‌هایی است که در قلمرو افغانستان…

ادامه خواندنباید دست به عمل بزنیم و کاری انجام دهیم

ثریا و یادگاری‌هایش

روایت‌های عصر ظلمت (31) مراد ما از استعاره‌ی «عصر ظلمت»، اشاره‌یی به مصیبت‌های سیاسی، فاجعه‌های اخلاقی و گسترش خیره‌کننده‌ی خشونت، ستم، آشوب و قتل‌عام‌هایی است که در قلمرو فضای حاکم…

ادامه خواندنثریا و یادگاری‌هایش