آزار جنسی آنلاین

نویسنده: سائمه سلطانی
موضوع آزار جنسی آنلاین یکی از تهدیدها و نگرانی‌هایی است که اغلب، زنان را گرفتار دپرسیون و فشارهای روانی زیادی کرده است؛ به‌طور مشخص، جامعه‌ی افغانستان را. شماری از زنان افغانستانی گاه‌‌ناگاهی با عمومی‌کردن اسکرین‌شات از پیام‌ها و زنگ‌های آزارگران فضای مجازی، از این معضل پرده برداشتند. اما این‌که چرا تا همین اواخر، که فرحناز فروتن دست به چنین افشاگری نزده بود، اظهارات بقیه زنان نادیده گرفته می‌شد. دلیلش این است که در جامعه‌ی طبقاتی، اراده‌ی جمعی معطوف به قدرت و شهرت است. در چنین جوامعی مردم تنها زمانی به این موضوعات به عنوان معضل نگاه می‌کنند که از سوی طبقه‌ی قدرتمند و مشهور مطرح گردند.
برای بررسی این موضوع نیاز است آن را از چندین زاویه نگریست.
نخست، به این موضوع می‌پردازم که آیا آزار جنسی آنلاین، نوعی از آزار جنسی/ جنسیتی است یا خیر؟
در مرحله‌ی بعدی سراغ علت‌‌ها و پیامدهای این آزارگری خواهم رفت.
مسأله‌ی شخصی‌سازی، بلاک و موضوع حفظ آبروی فرد آزارگر نیز از جمله موضوعات اساسی‌‌اند، که در این متن هم‌چنان دنبال خواهم کرد.
آزار جنسی_جنسیتی به آزاری گفته می‌شود که فرد قربانی را بر اساس جنسیت او هدف آزار و تجاوز قرار می‌دهد.
ملل متحد، آزار جنسی را در قالب خشونت جنسیتی تعریف می‌کند: «خشونت جنسی‌ و جنسیتی خشونتی است که بر علیه یک شخص به خاطر جنسیت او صورت می‌گیرد. این مسأله یک شخص را وادار به انجام کاری بر خلاف میل‌اش از طریق خشونت، اجبار، تهدید، فریب، انتظارات فرهنگی‌ یا ابزار اقتصادی می‌کند. اگر چه اکثر قربانیان و بازماندگان خشونت جنسی‌ و جنسیتی زنان هستند، مردان هم می توانند از خشونت جنسی‌ و جنسیتی آسیب ببینند.»
در نتیجه، آزار زنان در فضای مجازی، به نوعی از آزار جنسی گفته می‌شود که آن‌ها را به دلیل جنسیت‌شان مورد هدف قرار می‌دهند.
علت‌های این آزارگری جنسی زنان چیست؟
علت‌های آزارگری جنسی را می‌توان در ابعاد مختلف از جمله، فرهنگ تجاوز، جداسازی جنسیتی و سلطه‌ی مرد بر زن یا برتری‌‌طلبی جنسیتی مطرح کرد.
۱. فرهنگ تجاوز: فرهنگی است که در آن برای مصونیت و دفاع از متجاوز و آزارگر تلاش می‌شود، اما در مقابل، تبعات تجاوز و آزار جنسی بر دوش قربانی گذاشته شده، سرکوب می‌شود. چنان‌که فرحناز فروتن را مورد سرکوب و تحقیر قرار می‌دهند که چرا آزارگرش، جاوید نعیمی را در اسرع وقت بلاک/مسدود نکرده و زمینه‌ی آزار خودش را مهیا کرده است. در ضمن تعدادی زیادی نوشته‌اند که چرا فرحناز آبروی جاوید نعیمی را حفظ نکرده، او را در انظار عمومی مورد تحقیر قرار داده است.
این رفتارها و برخوردها نمونه‌های واضحی از حاکمیت فرهنگ تجاوز‌ند. در اوج چنین حاکمیت است که مردان جرأت آزارگری جنسی را پیدا می‌کنند و دست به آزار زنان می‌زنند. زیرا با حمایت قانون و جامعه از یک آزارگر به جای انتقاد از وی، آزارگران پی می‌برند که آزارگری هیچ پیامد منفی و زشتی برای عاملان آن ندارد. از این رو، با خیال راحت دنبال ترویج و تعمیق آن در اجتماع، می‌روند.
۲. جداسازی جنسی: در جوامع اسلامی تفکیک جنسیتی در اوج خود قرار دارد؛ شبیه جوامع افغانستان و ایران یا پاکستان. جداسازی جنسیتی یک امر اساسی و حساس است که جامعه به آسانی نقض آن را تحمل نمی‌تواند. انسان‌ها در چنین جوامعی از کودکی بنابر جنسیت‌شان از هم جدا می‌شوند و همواره برای آن‌ها یک دلیل گفته می‌شود «یکجا شدن زن و مرد گناه دارد». این گناه اشاره به برقراری رابطه‌ی جنسی و شهوت جنسی دارد. اسلامیون و سنت‌گراها می‌گویند، یکجا بودن زن و مرد باعث وسوسه‌ی شیطان شده و بالاخره منجر به رابطه جنسی یا به عبارت اسلامی «زنا» می‌شود و زنا حرام است. در دایره‌ی چنین باوری، افراد از کودکی یاد می‌گیرند که به جنس مخالف، به چشم یک طعمه و ابزار جنسی نگاه کنند نه یک انسان.
از همین‌ موقع است که مردان می‌آموزند، زنان شی و متاع جنسی لذت‌بخش‌اند، پس با خود می‌گویند چه بهتر که از طعم‌های مختلف این شی لذت‌بخش بهره ببریم. از همین‌جاست که زنانی مختلف و بی‌شماری را به چشم یک طعمه‌ی ‌لذت‌بخش مورد آزار و اذیت جنسی_کلامی قرار می‌دهند.

طالبان در ابتدا در میان دانشجویان دختر و پسر پرده زدند و بعداً دختران را از رفتن به دانشگاه منع کردند
طالبان در ابتدا در میان دانشجویان دختر و پسر پرده زدند و بعداً دختران را از رفتن به دانشگاه منع کردند

۳. برتری‌طلبی جنسیتی: برتری‌طلبی در دو بخش می‌تواند علت این آزارگری را نمایان کند.
بخش اول: آزار جنسی زنان به منظور سلطه و کنترول مردان بر بدن و چگونگی فاعلیت سیاسی/اجتماعی زنان پدید می‌آید.
از این‌که زنان در اجتماع و فضای مجازی حضور پیدا می‌کنند؛ آن‌هم با هویت خود شان؛ این موضوع زنگ خطری را برای حاکمیت مردان در ناخودآگاه آن‌ها به صدا درمی‌آورد که راهی نمی‌بینند جز روی‌دست‌گیری سیاست و فرهنگ آزارگری به منظور عقب‌نشینی و حاشیه‌کشی زنان.
بخش دوم: مردان همواره در راس قدرت، اقتصاد و سیاست و رهبری قرار داشته‌اند و طوری بار آمده‌اند که حتا فارغ از طبقه، ثروت، قدرت، اندام قوی و ضعیف، قد بلند یا کوتاه، زیبایی ظاهری، سن، تحصیل و بقیه شاخص‌های مهم، ارزش بالاتر بر زنان داشته‌اند. زنان، برعکس، موجودات وابسته به مردان و منفعلی ترسیم شده‌اند که جزء تابعین آن‌ها شمرده می‌شوند.
مردان با این غرور، رویه‌ی فاعل با منفعل را در پیش می‌گیرند و زنان را هم‌چون مانکن‌های پشت ویترینی تصور می‌کنند که هرطور دل‌شان خواست آن‌ها را لمس کنند.
از این رو، زنان در چنین نظامی، به چشم یک انسان دیده نمی‌شوند، بل‌که به‌عنوانی شی لذت‌‌بخش برای مردان دیده می‌شوند. این باور نادرست که زنان مسئول پاسخ‌گویی به نیازهای جنسی مردان‌اند، بخشی از پایه‌های زن‌آزاری در جامعه است؛ زیرا مردان، با غرور جنسیتی‌شان خود را مستحق کنترول بر بدن زنان می‌دانند تا آن سهم لذت جنسی‌شان را از بدن زنان استخراج کنند و بر این اساس دست به آزار جنسی آن‌ها می‌زنند.

افسران نظامی دختر در ارتش جمهوری اسلامی افغانستان
افسران نظامی دختر در ارتش جمهوری اسلامی افغانستان

پیامدهای این آزار‌گری چیست؟
مهم‌ترین پیامد این آزارگری، آسیب‌های روانی شدید بر آزاردیده است. فرد آزاردیده از این‌که با تحقیر، تمسخر، تهدید و رویه‌ی غیر انسانی مواجه شده است، ممکن تا مدت‌ها در وضعیت روانی مناسبی قرار نداشته باشد و گاهی سبب منزوی‌شدن و حتا خودکشی آنان نیز شود.
تعمیق سیاست/ فرهنگ آزارجنسی آنلاین، دومین پیامد جدی این آزارگری است. چون اکثراً این آزارگری در فضای پوشیده و دور از انظار دیگران انجام می‌شود، بدین لحاظ سبب اطمینان خاطر برای فرد آزارگر می‌شود. آزارگر در خلای نظارت قانونی و اجتماعی با خاطرجمعی می‌تواند زنان بی‌شماری را مورد آزار جنسی آنلاین قرار بدهد.
آزارگری جنسی آنلاین، از عوامل اساسی زن‌زدایی در شبکه‌های مجازی نیز به شمار می‌رود. آن‌هم در جامعه‌ی سنتی، که مردسالاری در آن حاکم است. جامعه در فقدان آگاهی جنسیتی برای حل آزار زنان از گرو مردان آزارگر، زنان را محکوم به عقب‌نشینی و کوتاه آمدن در حقوق و آزادی‌های‌شان می‌کنند تا روی‌دست‌گیری پلانی برای مقابله با مردسالاری. مثلاً به زنان می‌گویند، اگر می‌خواهی در مجازی مورد آزار قرار نگیری تصویر، کلیپ و حتا اسمت را نگذار، تا ناشناخته و نامرئی بمانی و کسی آزارت ندهد. زنان مجبور می‌شوند نفوذشان را در مجازی کم‌ کنند و از این سیاست تجاوز اطاعت کرده، هویت‌شان را سانسور کنند. اغلباً زنان در فضای مجازی افغانستان با اکانت مستعار ظاهر می‌شوند یا اکانتی می‌سازند که تصویر پروفایل آن را با تصویر مردان خانواده مزیّن می‌کنند.
آیا آزارجنسی آنلاین یک مسأله‌ی شخصی است؟
چون عادت عوام تشخیص سطحی، قضاوت‌، تشویق و تنبیه موضوعات و افراد است، آزارجنسی آنلاین را هم، یک مسأله‌ی شخصی جلوه داده، کلید حل آن را بلاک و مسدودسازی اکانت آزارگر می‌دانند. این امر بنابر دلایلی درست نیست.
اول، آزار جنسی آنلاین توسط یک فرد یا دو فرد صورت نمی‌گیرد که بخواهیم آن را مسأله‌ی شخصی قلمداد کنیم. این مسأله‌ی جنسی_جنسیتی است و پایه عمیق‌تر از آنی دارد که بتوان تصور کرد. بر اساس جنس_جنسیت یک قشر، توسط قشر دیگر مورد آزار جنسی آنلاین قرار می‌گیرند. بنابراین، این موضوعِ یک یا چند فرد نیست و بستر گسترده دارد.
دوم، بلاک و مسدود کردن آزارگر توسط آزاردیده پیامد بدتر دارد. زیرا با ترویج این موضوع فرهنگ تجاوز گسترده‌تر می‌شود؛ به دلیل که این پیشنهاد ماهیت سیستم آزار جنسی و تجاوز جنسی را پنهان و حفظ می‌کند و در عوض به آزاردیدگان و قربانیان می‌آموزاند که چگونه در برابر تجاوز از خودشان محافظت کنند. این شباهت عجیبی به شیوه‌ی زندگی در جنگل دارد که چون کسی قادر به اهلی‌کردن حیوانات وحشی نیست، بنابراین به بقیه توصیه می‌شود که با خود سپر و سلاح حمل کنند و امثالهم.
بخش آخر و بررسی موضوع آبروی آزارگر: موضوع بردن آبروی فرد آزارگر از طرفی برمی‌گردد به فرهنگ حاکم تجاوز، که در آن متجاوز مصون می‌ماند و تلاش می‌شود به هر قیمتی از او حمایت شود و بار تبعات آن بر دوش قربانی قرار بگیرد.
از سوی دیگر، چگونه می‌توان پذیرفت که در مسأله‌ی حقوقی مسائل اخلاقی را وارد کرد؛ آن‌هم اخلاقیات مدافع نظام حاکم مردسالار را. اخلاقیاتی که زنان قرن‌هاست برای حاکمیت آن قربانی می‌دهند. زن‌کشی‌هایی با عنوان ناموس و آبرو، یکی از اثرات این اخلاقیات و در واقع سیاست‌های مردسالاری است که مانع زنان می‌شود تا با مسائل حقوقی و آزادی‌شان فاصله بگیرند.
زنان قرن‌ها برای این‌که آبروی خانواده، جامعه، دین و کشور نرود مکلف شده‌اند تا از اساسی‌ترین حقوق‌شان دست بردارند. آنان کنترول بر بدن، پوشش، تفکر و سرنوشت‌شان را از دست داده‌اند. آیا این کافی نبود که اکنون نگران آبروی آزارگر مجازی زنان هم شد؟ یا اینکه زنان آزاردیده و قربانی را مجبور به حفظ آبرو و مقام آزارگران‌شان کرد؟

به اشتراک بگذارید: