نویسنده: سائمه سلطانی
ایمان خلیف، بوکسور زن ترنس ۲۶ سالهی الجزایری، در مسابقات المپیک ردهی ۶۶ کیلوگرام، مقابل آنجیلا کارینی بوکسور ایتالیایی قرار گرفت. کارینی بعد از ثانیهی چهلوششم، پس از دریافت دو ضربه به صورت، از ادامهی مسابقه انصراف داد و در کنار رینگ فریاد زد «این ناعادلانه است». او همچنان از دستدادن با خلیف خودداری کرد و بلافاصله بعد از اعلام پیروزی او، از رینگ خارج شد.
این باعث شد، اکثریت افراد از سراسر جهان بهطور همزمان علیه خلیف موضع بگیرند و مهمتر اینکه، این موضعگیری شکل مردسالارانه و جنسیتگرایانه به خود گرفت. اکثریت مردم بهنام دفاع از آنجیلا کلمات ترنسستیزانه و در واقع زنستیزانه بهکار بردند. تاکید آنان بر این بوده است که چرا کمیتهی جهانی المپیک، توانایی جسمی یک زن را با زن دیگر قابل مقایسه ندانسته است.
حالا سوال اینجاست، آیا این اقدام واقعاً در دفاع از آنجیلا بوده یا رویکرد زنستیزانه و ترنسستیزانه در برابر ایمان خلیف؟
انتقاداتی که به قدرت جسمانی خلیف به حیث یک زن وارد است و او را بر اساس قدرت فزیکی در ردهی مردان قرار میدهد، در نفس خودش میتواند زنستیزی محض اطلاق شود: نخست، این برخورد به کلیشههای جنسیتزدهی زیستشناختی برمیگردد و سعی میورزد تا آنها را تقویه کند؛ کلیشههایی که زیستشناسان حافظ مردسالاری از دیرها بدینسو، آن را بازتولید کردهاند.
دوم، این رویکرد تاکید بر حفظ تعریف «زن» غالب دارد، همان تعریف و شناختی که قرنها مردسالاری در یک بستر درازمدت تاریخی آن را بازتولید کرده است. این همان رویکردی است که فمینیسم، فمینیستها و حامیان آنها همواره علیه آن موضع گرفتهاند و میتوان ادعا کرد، که منطق حضور و شکلگیری فمینیسم دقیقاً به همین متلاشیکردن تعریف «زن» غالب و ایدئال مردسالاری، باز میگردد؛ تعریفی که زنانگی متنوع را انکار میکند و از پذیرفتن زنانی که مشخصات این قالب غالب زن و زنانگی جامعهی مردسالار را ندارند، سر باز میزند. در این تعریف، تنها همان زنی قابل دفاع و تایید است که ظاهر ظریف، اندام باریک، موهای بلند، وجود صاف و تراشیده از مو و لباسهای مفشن زنانه داشته باشد. همچنان از نگاه سیرت و رفتار هم از زن توقع دارد، مطیع، سرخم، آرام، خونسرد، گوشبهفرمان، خوشبرخورد، مهربان، حساس، خوشسلیقه، منظم و مرتب باشد. در چارچوب چنین تعریفی، زنانی چون ایمان خلیف که مشخصات زنانهی مردسالاری را در وجودشان تبارز نمیدهند، تحت فشار، تبعیض، تحقیر و انکار جامعهی مردسالار قرار میگیرند. اعتراض و نفس ظهور فمینیسم هم مبنی بر همین بوده است که مردسالاری با خط و نشانکشی برای جنسیت زن، جمعیت گسترده و متنوع زنان را تحت تبعیض، فشار و یک کلمهی سیاسی «زن» ایدئال خودش قرار میدهد. فمینیسم خواهان مرکززدایی از ارزش و تقدس این تعریف محدودکننده برای زن است و در مقابل از تنوع جنسیتی زنان دفاع میکند و برخلاف مردسالاری ادعا دارد، ما با زنان مواجهیم نه با «زن» آن طوری که مردسالاری یک شکلی از زن را با مشخصات زنانه که ایدئال خودش است تعریف میکند.
اینها در حالیست که خلیف، قبلاً نُه مسابقه را در برابر سایر حریفان زن باخته است. این ثابت میکند، که برخلاف قضاوتهای مردسالارانه که در خصوص توانایی فزیکی او شده است و او را یک مرد معرفی میکنند، او واقعاً زن است. حتا آنجیلا کرنی خود از خلیف معذرتخواهی کرده و گفته است: «خلیف هیچ عمل اشتباهی انجام نداده مگر تلاش برای بُرد مسابقه».