تظاهرات فعالان حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه‌ی مدنی افغانستان در شهر پاریس در مخالفت با نشست سوم دوحه

متن فراخوان تحریم نشست دوحه و اعتراض به معامله‌ی جهان با تروریستان
ما به عنوان فعالان، کنش‌گران و اعضای مستقل جامعه‌ی مدنی افغانستان، ‌به سازمان ملل متحد هشدار می‎دهیم که دعوت از طالبان، به معنای نادیده گرفتن اراده‌ی مردم افغانستان است. طالبان گروهی، تروریست، جنایت‌پیشه و فاقد هرگونه مشروعیت حقوقی‌اند که با اعمال خشونت‌ نظامی در طی سه دهه‌ی گذشته قدرت سیاسی را با وحشت‌آفرینی و دهشت‌افکنی قبضه کرده‌اند.
در نتیجه‌ی جنایات لجام‌گسیخته‌ی این گروه، نزدیک به دوصد هزار انسان در افغانستان کشته شده و میلیون‌ها انسان دیگر آواره و زندگی‌شان متأثر شده‌ است. ما زنان معترض، فعالان اجتماعی، کنش‌گران مستقل مدنی و شهروندان و مردم افغانستان، قاطعانه‌تر از هر زمانی دیگر تأکید می‌کنیم که طالبان به لحاظ ماهیت، ساختار و عملکرد، یک گروه تروریستی، ایدئولوژیک و بنیادگرا است.
سلطه‌ی طالبان بر اساس تمام مستندات و شواهد موجود، یک رژیم مبتنی بر آپارتاید است و هیچ نسبتی با بدنه‌ی اجتماعی، واقعیت‌های عینی، نیروهای مردمی و مطالبات جامعه‌ی مدنی افغانستان ندارد.
به‌زعم ما، هر نوع تفاهم با این گروه، زیر نام «مذاکره»، تعامل آشکار با جنایت‌کاران جنگی، عاملان جنایت علیه بشریت، کارگزاران آپارتاید جنسیتی و دشمنان سوگندخورده‌ای مردم افغانستان و ارزش‌ها انسانی چون؛ عدالت، کرامت و آزادی است و «معامله» نامیده می‌شود.
ما به‌تکرار می‌گوییم: طالبان واقعیت جامعه‌ی افغانستان نیستند؛ طالبان و دیگر گروهک‌های نظامی و تروریستی، پس‌مانده‌ی منازعات قدرت در سطح منطقه و جهان از دوران جنگ سرد‌اند. مبنای ادعا و اقتدارطلبی آن‌ها با خشونت، سرکوب و قتل‌عام بنا شده و نمی‌توان رژیمی را که علیه کرامت و انسانیت است، واقعیت هیچ جامعه‌ای نامید. این اراده‌ی جمعی و مشارکت سراسری «ما» و تمام اقشار اجتماعی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و هنری جامعه‌ی افغانستان در برون و درون مرزهای این خطه‌ است که حقیقت و واقعیت را تعیین می‌کند. این حقیقت بزرگ، مدعی است که طالبان در افغانستان، هیچ مشروعیتی نداشته، ندارند و هرگز نخواهند داشت. این گروه تروریستی، هیچ راهی جز تسلیم‌شدن بی‌قیدوشرط به خواست و اراده‌ی جمعی مردم افغانستان و پیوستن به روند عدالت انتقالی ندارند؛ حتی اگر سالیان سال با ابقای جنایت و وحشت در سایه‌ی مماشات جهان، بر اریکه‌ی قدرت تکیه زده باشند.
ما ضمن اعتراض و ایستادگی علیه دعوت از گروه تروریستی طالبان و حضور این گروه در نشست دوحه، به سازمان ملل، کشورهای اشتراک‎کننده در این نشست و نهادهای بین‎المللی حقوق‌بشری هشدار می‌دهیم که تعامل با طالبان، معامله‌ی تمام ارزش‌های انسانی و حقوق بشری‌ای‌ست که خود مدعی آن‌اند. ما ضمن تحریم هر اجماع و نشستی با هدف تعامل با طالبان، از سازمان ملل و کشورها می‌خواهیم که مسیر گفت‌وگوی‌شان را از سوی طالبان به‌سوی مردم افغانستان تغییر دهند و برای پاک شدن این لکه‌ی ننگ از دامن بشریت، هم‌گام مردم و نیروهای مترقی مردمی تلاش کنند. این نامه که توسط … نهاد و سازمان مردمی و … نفر از زنان معترض، فعالان مستقل حقوق بشر، دانشگاهیان، نویسندگان، هنرمندان، کنش‌گران مدنی و شهروندان افغانستان در سراسر جهان امضا شده، ضمن تاکید بر جنایت‌های کیفری طالبان، خواست‌های مردم افغانستان را به آدرس سازمان ملل و کشورهای اشتراک‌کننده در نشست دوحه عنوان می‌کند.
مخاطب اصلی این نامه، سازمان ملل است؛ اما نسخه‌ای از آن، به تمام نهادهای جهانی حقوق‌بشری، کشورها، ‎شخصیت‌های مطرح جهانی که فرای مرزهای جغرافیایی و سیاسی، در سنگر دفاع از ارزش‌های انسانی ایستاده‌اند و رسانه‌های سراسر جهان فرستاده خواهد شد. هدف این نامه این است که تا خاطرنشان کند که مردم افغانستان، بر تبعات و خطرات معامله با تروریزم آگاه‌اند و مسئولیت اخلاقی و انسانی خود را در قبال تاریخ بشری برای هشدار به ‌آدرس جامعه‌ی به اصطلاح جهانی که درپی معامله با طالبان‌اند، انجام داده‌اند.
ازاین‌رو محتوای این نامه، مدعا و مبنایی تاریخی، انسانی و اخلاقی دارد؛ زیرا در زیست‌جهان مشترک ما، جهان خانه‌ی مشترک ماست و قدرت‌های جهان مکلف اند به جای معامله با طالب، برای حفظ منافع مشترک‌مان بر این خواست‌های برحق انسانی تمکین کند.
ما هم‌چنان از شهروندان همه‌ی کشورها، حلقات دانشگاهی، جنبش‌های اجتماعی، احزاب، سازمان‌های حقوق بشری و دیگر جریان‌های دموکراتیک و مردمی می‌خواهیم که در حمایت از خواسته‌های مردم افغانستان هم‌صدا شوند؛ با مردم افغانستان در این دادخواهی هم‌سو شوند تا سازمان ملل را وادارند به نقش اصلی‌اش که ایستادن کنار مطالبات مشروع و دموکراتیک مردم جهان و برقراری صلح پایدار در سطح جهانی است، بایستد.
وظایف سازمان ملل:
۱- جرم‌انگاری و به رسمیت‌شناسی رژیم آپارتاید در افغانستان: زنان و دگرباشان‌ جنسی، به شکل روشن تحت رژیم آپارتاید قرار دارند. وظیفه‌ی سازمان ملل و کشورهای عضو است که آپارتاید جنسیتی در افغانستان را جرم‌انگاری و به رسمیت بشناسند.
۲- طالبان در افغانستان، با انکار و سرکوب مذاهب و ادیان دیگر به شکل سیستماتیک نسل‌کشی در افغانستان را دنبال می‌کنند. مستندات کافی از نسل‎کشی توسط این گروه در دور اول حاکمیت‌شان و هم‌چنان طی بیست ‌سال درگیری با نظام جمهوری اسلامی افغانستان و سه ‌سال حاکمیت دوباره‌ی شان بر افغانستان، وجود دارد که سازمان ملل و همه‌ی کشورهای دخیل در مسأله‌ی افغانستان، آن را به شکل مستند می‌دانند.
۳- پی‌گیری جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت که توسط طالبان به شکل بی‌رویه‌ای انجام شده و مستندات کافی توسط نهادهای داخلی و بین‌المللی تهیه شده است که این حقیقت را روشن می‌سازد.
۴- جلوگیری از سرکوب وحشیانه‌ی طالبان، چون کوچ اجباری مردمان بومی از سرزمین‌شان و جابه‌جایی تروریست‌های منطقه‌ای و جهانی به هدف گسترش تروریزم و کنترل مردم در مناطق مختلف افغانستان.
۵- وضع تحریم‌های بین‎‎المللی علیه رژیم تروریستی طالبان و حفظ نام این گروه و افراد و سران آن در فهرست سازمان‌های تروریستی و تحریم سفر اعضای تروریست این گروه به بیرون از افغانستان. هر سفر اعضای طالبان به کشورهای جهان، به معنای سربازگیری به هدف گسترش تروریزم جهانی است؛ که جهان باید این وضعیت را به مثابه‌ی یک هشدار جدی در نظر داشته باشد.
۶- قطع هرچه ‌سریع‌تر دست‌رسی طالبان به کمک‌های بشردوستانه‌ی جهان که به‌نام مردم افغانستان فرستاده می‌شود؛ چون بر اساس مستندات، طالبان بخش بزرگی از این کمک‌ها را که باید به مستحقین توزیع شود، در جهت تقویت نظامی و اقتصادی خود و دیگر گروه‎های تروریستی استفاده می‌کنند.
۷- اتخاذ سیاستی جهانی و عملی برای رفع هرگونه تبعیض و ستم قومی، زبانی، مذهبی و جنسیتی در افغانستان.
۸- بازگرداندن کرسی نمایندگی افغانستان در سازمان ملل به مردم افغانستان به‌عنوان تنها تریبون بین‌المللی چهل میلیون انسانی که امروز در اسارت یک گروه تروریستی قرار گرفته است.
۹- ایجاد مکانیزم‌های عملی و تسهیل امکان گفت‌وگو با مردم افغانستان درباره‌ی تشکیل دولت عبوری. افزایش فشار بیرونی بر طالبان، فشار داخلی و مردمی بر این گروه را افزایش خواهد داد و زمینه را برای تشکیل دولت عبوری فراهم خواهد کرد.
۱۰- برقراری روند عدالت انتقالی و رسیدگی به نیم‌قرن جنایت بشری به‌هدف به رسمیت‌شناسی داغ و رنج خانواده‌های قربانیان جنگ و جنایت و کشتار در افغانستان؛ تا جنایت‎کاران جنگی محاکمه نشوند، صلح پایدار به وجود نخواهد آمد و بحران جاری در افغانستان به پایان نخواهد رسید.
۱۱- تأکید بر تمرکززدایی از قدرت در افغانستان و کمک به ایجاد ساختار دموکراتیکی که در آن، وجود تکثر جاری در افغانستان تضمین شود و گروه‎های قومی، مذهبی و طبقاتی مختلف جامعه، بتوانند خود را ببینند و مورد استثمار قدرت مرکزی قرار نگیرند.
۱۲- تضمین حقوق زنان و اقلیت‌های جنسی به عنوان بزرگ‌ترین قربانیان تبعیض و ستم ساختاری و مضاعف در افغانستان.
۱۳- و ایجاد تغییر بنیادین در نظام‌های آموزشی، تحصیلی، بهداشتی، امنیتی و دفاعی به نفع مردم.
در پایان تکرار می‌کنیم که هرگونه مذاکره و گفت‌وگو که این خواست‌های بنیادین و مشروع مردم افغانستان را در نظر نگیرد، معامله‌ی آشکار با تروریزم است.
ما تصریح می‌کنیم که در صورت بی‌اعتنایی به این مطالبات، افغانستانِ تحت سلطه‌ی طالبان به‌زودی به مقر فرماندهی تروریزم جهانی بدل خواهد. چنان‌چه هم‌اکنون ده‌ها گروه تروریستی در این کشور، مدارس و کمپ‌های آموزش نظامی و حملات تروریستی دایر کرده‌اند.
ما با قاطعیت اعلام می‌کنیم که تنها راه مبارزه با ناامنی در افغانستان، منطقه و جهان، نابودی طالبان و اعطای اقتدارسیاسی به منبع آن، یعنی مردم افغانستان است. مردمی که هرگز صدا، اراده و تلاش‌شان به‌مثابه‌ی بخشی از جامعه‌ی بشری برای تحقق توسعه، صلح و دموکراسی به رسمیت شناخته نشده؛ ولی همواره خواهان زندگی‌ای انسانی و مسالمت‌آمیز با خود، منطقه و جهان بوده‌اند، هستند و خواهند بود.

به اشتراک بگذارید: