قریهی سرقل نَدَک در ارتفاعات سر به فلک کشیدهی ولسوالی میرامور ولایت دایکندی موقعیت دارد. این قریه یک قهرمان به نام «زهرا» را در آغوش خود پرورش داده است. زهرا ۷ ساله هردو پایش نیمه فلج است. توان راه رفتن ندارد، اما همت، عزم، تلاش و توانایی فوق العاده دارد که کمتر کسی میتواند با او برابری کند. پدر زهرا دهقان و مادرش تا چهار سال پیش معلم یکی از مکتبهای تعلیمات عمومی بود. اما فعلا متاسفانه خانم خانه است. او همه چیزش را قربانی رسیدگی به زهرا کرده است. پدر فقیر زهرا نیز تمام درآمد و حتا زندگیاش را به زهرا اختصاص دادهاست.
سوگمندانه زهرا معلول متولد شده بود. هردو پایش فلج، زبان و دستهایش نیمه فلج بود. با دیدن وضعیت او پدر و مادرش افسرده و ناامید شده بودند.
جای بسا خوشی برای والدین او این است که در نتیجه تلاش، زحمات و هزینه گزاف تداوی، وضعت صحی زهرا رو به بهبود است. اکنون دستهایش با کمی مشکل میتواند کارهای ظریف مثل نوشتن را انجام دهد. زبانش با زحمت به ادای کلمات و جملات او را یاری میکند. اما پاهایش توان انتقال زهرا را هنوز بطور درست ندارد. فقط در فاصلههای بسیار کوتاه و داخل خانه میتواند راه برود. پاهای او هنوز در داخل قالبهای مصنوعی است تا بتواند زهرا را استوار نگهدارد.
با شروع شدن صنف تعلیمات محلی موسسه «رفاه اجتماعی راه رهنورد» که در دورترین و محرومترین نقاط میرامور راه اندازی گردیده است، زهرا ثبت نام کرده و در صنف اول شعبه قریه سرقُل نَدَک بحیث شاگرد پذیرفته شده است. او منظم و منضبط در صنف حاضر میشود. با اینکه خودش توان راه رفتن را ندارد ولی یک ساعت هم غیر حاضری ندارد. به خاطر علاقهای او پدر، مادر و مادر کلانش همه روزه او را به مکتب آورده و پس میبرند.
خانهی عبدالله یوسفی پدر زهرا در ۱.۵ کیلو متری محل صنف قرار دارد. همه روزه اگر پدر در خانه بود و فرصت داشت زهرا را روی دوش خود به صنف برده بعد از رخصتی دوباره رفته پس به خانه میآورد. اگر پدر فرصت نداشت، نوبت به مادر فداکاراش میرسد. اگر مادر هم زیاد مصروف بود، این مسوولیت را مادر کلان زهرا که، خانم کهن سال است و این کار برای او خیلی دشوار و طاقت فرسا است، متحمل میشود.
زهرا از استعداد فوق العاده برخوردار است. چهرهی معصومانه، زیبا و صمیمی دارد که همیشه با لبخندهای شیریناش عجین میباشد. حضور او در مکتب توجه هر بازدید کننده را به خود جلب میکند.
زهرا اکنون در درسهای آخر کتابهای صنف اول قرار دارد. با حمایت و عطوفت والدین و زحمات فاطمه سروری (معلم صنف که زهرا را خیلی دوست دارد)، توان خواندن و نوشتن کلمات و جملات را پیدا کرده است. توانایی تعریف و حل عملیههای ابتدائی ریاضی و موضوعات مندرج در کتب صنف اول، خواندن متن قرآن بصورت رو خوانی، مهارتها و قابلیتهای زندگی در اجتماع را بخوبی کسب نموده است. هیچ سوالی از مضامین درسی صنف اول را بیجواب نمیگذارد. او با همت و ارادهی بلندی که دارد میخواهد در آینده یک داکتر ورزیده شود تا بتواند اطفالی که مثل خودش به مریضی مواجه میشوند را تداوی کند.
براساس دستور طالبان دختران حق ندارند بعد از صنف ۶ درس بخوانند. بناء معلوم نیست، زهرا به آرزوهایش میرسد یا نه.
نویسنده: غلام یحی اکبری