سیاست مهاجرستیزی جمهوری اسلامی ایران

نویسنده: سائمه سلطانی
با روی کار آمدن طالبان، موج جدیدی از مهاجران افغانستانی به کشورهای همسایه، به‌ویژه ایران، سرازیر شد. عامل اصلی این مهاجرت‌ها فقر و ناامنی است. بسیاری از مردم به همین دلیل مجبورند بدون گذراندن مراحل قانونی و اخذ ویزا، وارد این کشورها شوند.
طالبان نه‌تنها از مشروعیت سیاسی و اجتماعی برخوردار نیستند، بل‌که عمل‌کردشان سبب تشدید بحران‌های اقتصادی و انسانی نیز شده است. فقدان حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر، به‌ویژه حقوق زنان و اقلیت‌ها، این گروه را از رسیدن به مشروعیت بازداشته و سبب انزوای بین‌المللی این گروه شده است.
محدودیت‌های شدیدی که این گروه در افغانستان وضع کرده‌اند باعث رکود اقتصادی و اجتماعی در این کشور شده است.
این محدودیت‌ها نه‌تنها چرخه‌ی اقتصادی کشور را مختل کرده، بل‌که بسیاری مردم را مجبور کرده است که با زنان و کودکان خویش از طریق مسیرهای چاقاق وارد کشورهای همسایه شوند. برخی دیگر از افراد برای تأمین معیشت خود مجبور به فروش اعضای بدن، فرزندان و اموال خانه‌های‌شان شده‌اند.
تهدید جانی طالبان نیز یکی از عوامل عمده‌ی مهاجرت است. هرچند رهبر طالبان پس از به‌دست‌گرفتن قدرت، عفو عمومی اعلام کرد، در عمل، گزارش‌های قتل‌های فجیع نظامیان سابق، زنان نخبه، کارمندان حکومت پیشین، فعالان مدنی، خبرنگاران، هنرمندان، و حتا افراد عادی روزبه‌روز بیشتر می‌شود. این جنایات، زندگی بسیاری از مردم را تهدید کرده، آن‌ها را مجبور به ترک کشور کرده است.
کشورهای همسایه، برخلاف تصور مهاجران روی خوش به آن‌ها نشان نداده‌اند. پاکستان حدود ۱.۷ میلیون مهاجر افغانستانی را اخراج کرده و ترکیه نیز هزاران مهاجر را طی عملیات‌های ویژه دستگیر و به افغانستان بازگردانده است. در این میان، ایران با سیاست‌های مهاجرستیزانه و طرح‌های اخراج گسترده، گام‌های جدی‌تری برداشته است. این سیاست‌ها نه‌تنها توسط دولت ایران اعمال می‌شود، بل‌که در سطح جامعه نیز موجی از نفرت علیه مهاجران شکل گرفته است. برخی گروه‌های افراطی، به‌ویژه سلطنت‌طلبان مخالف جمهوری اسلامی، از این فرصت برای گسترش گفتمان افغانستانی‌هراسی بهره جسته‌اند. چنین شرایطی آسیب‌های روانی شدیدی بر مهاجران وارد کرده که ممکن تا سال‌ها گریبان‌گیر آن‌ها باشد و در مواردی باعث انزوا و حتا خودکشی شود.
نیروهای مهاجرستیز، به‌شمول دستگاه دولتی ایران، برای توجیه تبعیض‌ها، اخراج‌ها و حتا قتل مهاجران، ادعاهایی مطرح می‌کنند. از جمله این‌که مهاجران افغانستانی باعث کمبود فرصت‌های کاری در ایران هستند، تهدیدی برای «نژاد ایرانی» محسوب می‌شوند و افغانستانی‌ها بر فرهنگ ایرانی تأثیر منفی می‌گذارند. هم‌چنین ادعا می‌شود که مهاجران افغانستانی مرتکب جرایمی چون دزدی، قتل و تجاوز می‌شوند.


در بررسی این ادعاها، می‌توان به نکات جالبی پی برد. طبق آمار ملل متحد، تعداد مهاجران افغانستانی در سال ۲۰۲۳ حدود ۴.۵ میلیون نفر برآورد شده است و دولت ایران این عدد را نزدیک به ۵ میلیون اعلام کرده است. حتا اگر فرض کنیم تعداد مهاجران ۸ میلیون نفر باشد، این رقم نمی‌تواند به‌طور واقعی تهدیدی برای بازار کار ایران باشد. در خانواده‌های افغانستانی، معمولاً تنها یک نفر (پدر یا پسر بزرگ‌تر) مسئول تأمین معاش خانواده است. با فرض این‌که هر خانواده‌ی مهاجر به‌طور متوسط ۸ نفر باشد، از ۵ میلیون مهاجر حدود ۶۲۵ هزار خانواده تشکیل می‌شود که در نهایت تنها ۶۲۵ هزار نفر به‌عنوان نیروی کار محسوب می‌شوند. این تعداد چگونه می‌تواند تهدیدی جدی برای صدها هزار کارگر ایرانی باشد؟
در مورد جنایات و جرم‌های مهاجران نیز باید توجه داشت که جرم و جنایت پدیده‌ی جهانی است و نمی‌توان یک گروه قومی یا زبانی را به‌طور کلی جنایتکار یا بی‌گناه دانست. تعمیم جنایات تعداد محدودی از افراد به کل مهاجران، ناعادلانه و پرسش‌برانگیز است. سیاست مهاجرستیزانه‌ی دولت ایران این نکته را مطرح می‌کند که جرم و جنایت می‌تواند بر اساس هویت ایرانی یا غیرایرانی امتیازبندی شود. به‌عنوان مثال، درحالی که دولت ایران تجاوز به زنان زندانی سیاسی را نادیده می‌گیرد یا متجاوزان را تبرئه می‌کند، هنگامی که عامل تجاوز یک مهاجر افغانستانی باشد، او به‌سرعت محکوم به حبس یا اعدام می‌شود و این جرم به کل جامعه‌ی مهاجر تعمیم داده می‌شود.
جمهوری اسلامی درحالی این موج افغانستانی‌هراسی را به راه انداخته که همواره از طبقه‌ی فرودست جامعه‌ی ایران به‌عنوان تهدیدی علیه پایه‌های خود احساس خطر کرده است. در جریان قیام ژینا، جمهوری اسلامی سیاست اخراج مهاجران را در پیش گرفت و هم‌زمان کلیپ‌های آزار و اذیت مهاجران افغانستانی توسط ایرانیان در فضای مجازی منتشر شد که به نفرت ملی‌گرایانه میان مردم دو کشور دامن زد. اکنون نیز که احتمال شورش مردم ایران علیه حمایت‌های مالی و نظامی جمهوری اسلامی از گروه‌هایی نظیر حماس و حزب‌الله وجود دارد، دولت ایران با ناسیونالیستی‌کردن موضوع مهاجران افغانستانی تلاش دارد تا توجه مردم را از مشکلات داخلی منحرف کند و مانع انسجام توده‌های معترض شود؛ اما سوال این‌جاست، تا چه زمانی جمهوری اسلامی می‌تواند از مهاجران به‌عنوان سپری برای جلوگیری از شورش‌های مردمی استفاده کند؟

به اشتراک بگذارید: