الهام شریف
وضعیت بحرانی و معمایی افغانستان، نه تنها برای جامعهی افغانستان متأثرکننده است؛ بلکه برای همهی کشورها تأسفآور است.
مخصوصاً وضعیت زنان اعم از آموزشدیدگان و غیر آموزشدیدگان؛ همچنان وضعیت نخبگان مدنی، اجتماعی، سیاسی و هنری روزبهروز نگرانکنندهتر میشود.
اکنون، به این باور رسیدهام که این معضل ویرانکننده حدومرزی را نمیشناسد. برای من و دختران همنسل و همسرنوشتم ادامه دارد.
ممنوعیت و محرومیت دختران از آموزش، آگاهی، دانایی، کار، رفتن به اجتماع و قفلزدن بر دروازههای زندگی بهروی زنان و دختران سرزمینم سزاوار نیست. اما طالبان، اکنون زنان و دختران را در افغانستان در پستوی خانهها محدود و محبوس کرده است و تمام روزنههای امید را مسدود.
ما به عنوان انسان حق داریم که تا آخرین نفس، دردهای خود را حکایت کنیم و صدای شکایت را به گوش جهانیان برسانیم. تحقق این امر از درون افغانستان محال است. زیرا در افغانستان آزادی بیان، آزادی فکر، آزادی اندیشه وجود ندارد. با اینوجود، امروز افغانستان بیشترین مهاجر را در کشورهای دیگر دارد، اینها باید صدای خفهشدهی مردم افغانستان به ویژه صدای زنان و دختران را بلند کنند تا در این قعر جهنم خشونت طالبانی، فراموش نشوند.
ما میدانیم که مسلمانهای افراطی با تفکر طالبانی در دانشگاهها، کورسهای آموزشی، نهادهای فرهنگی، اماکن عمومی و کاسترهای مسافربری حملهای انتحاری کردند، انسانهای بیگناه را کشتند و این وضعیت ادامه دارد.
زنان و دختران افغانستان، بریدهشدن گلو، خفهشدن، سنگسار، شلاق، تجاوز جنسی، حبسهای ظالمان و تحقیرها را از طرف طالبان تجربه کردند و اکنون هم جریان دارد.
اما این دختران شجاع و نترس، تا بهحال تسلیم نشدهاند. اعتراض و مبارزهیشان در برابر این پدیدهی شوم ادامه دارد.
من در افغانستان تولد شدهام. هرچند که سرزمنیم را ترک کردم؛ اما نتوانستم آن را به فراموشی بسپارم.
پس، برای آزادی و رهایی باید در حد توان و به سبک خویش مبارزه کنیم.
من به روزی میاندیشم که زن، آزادی و برابری در قفس نباشد.