نویسنده: آلا منتظری
هوا ابری و دلگیر بود، آسمان بغض داشت و ابرها آمادهی باریدن بود. روزی را میگویم که پس از گذشت سه سال به کابل رفتم؛ سه سال بعد از ۱۵ آگوست ۲۰۲۱.
در رهگذرها چشمان شاد و چهرههای خوشبخت دیده نمیشد. آدمها غم داشتند و کابل نیز غمگین بود. غم کابل، غم انگیزتر از همه بود. گویی اینبار باید بیشتر به حال خود کابل دل سوزاند تا مردمش.
کابل روزهای خوب و بد زیادی را دیده است. در طول تاریخ امپراتوریهای بزرگ در آن فرمانروایی کردهاند.
قبل از میلاد مسیح توسط هخامنشیان یونانیان و کوشانیان و بعد از میلاد توسط ساسانیان، صفویان، غزنویان، غوریان و مغولان اداره شده است.
از ۱۵۰۴ تا ۱۵۴۲م کابل به عنوان مرکز رسمی پادشاهی بابر، موسس امپراتوری مغولان هند بود. بعد از آن نادرشاه افشار در این قلمرو حکمروایی داشت. با ختم دورهی او سلسلهی پادشاهان درانی و محمدزایی روی کار آمدند. آنها نظامهای جمهوری، شاهی و امارت را در اینجا آزمودهاند.
همچنان، کابل شاهد حملات بیگانگان زیادی بوده است؛ از هندوستانیها تا انگلیس و شوروی. کابل بارها به دست دشمن افتاده و شاهد قتل عام و ریختهشدن خون مردمش بوده است؛ اما همیشه امیدوار بوده که روزهای خوشی برسد و برای مردمش اتفاقات خوب رقم بخورد. صدای خندهی کودکان در همه جا شنیده شود. مردمش بدون تعصب کنار همدیگر شاد باشند و بخندند.
اما حالا کابل بعد از این همه سال و کشمکشهای تاریخی، شاهد تجاوز بدترین نوع آدمها است. این آدمها، طالباناند. بدترین نوع آدمهایی که به آنها نمیشود گفت بیگانه، چون از کشورِ دیگری نیامدهاند. نمیشود گفت از خود؛ چون هیچ خودی اینگونه در خاکش رفتار نمیکند.
من، بعد از ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ دیگر به کابل نرفته بودم. سه ماه پیش به این شهر رویاها رفتم. وارد کابل که شدم، دیدم مه غلیظ و رنگ عجیبی کابل را پوشانده است. حتا نمیتوان گفت رنگ، بلکه همه چیز بیرنگ بود. دیگر شور و شوق سابق در چشمان مردمی که در پایتخت زندگی میکرد و پر بود از انگیزهی پیشرفت، وجود نداشت.
دختران با لباسهای بزرگ و بلند و رویبند و بدون هیچ هویتی، محروم از زندگی بودند و مردان با ریشهای بلند و لباسهای افغانی و بدون هیچ حق انتخابی.
کابل دیگر امیدوار و خوشحال نیست. چرا که خوشی از خیابانها و خانههای مردم این شهر کوچیده است.
کابل درمانده و غمگین است. کابل کاری برای دخترانش نمیتواند. اکنون همه چیز در کابل ممنوع است؛ حتا زندگی در کابل به حالت تعلیق در آمده است.